به نظر می شود با گذشت نزدیک به چهل سال انقلاب اسلامی به بار نشسته است. منظور بخش انقلابی بودن آن است. به راحتی می توان آثار و پیامدهای انقلاب را در فضای جامعه و حتی درون خانه ها دید.
کمتر مورد توجه قرار گرفت که نسل جوانی که در آشوبهای اخیر شرکت کردند همان جوانهای انقلابی هستند. انقلاب مگر غیر از این است. من و شما نمی توانیم انقلاب را تعریف کنیم. در انقلاب خیزش و شورش و خشم مشهود است. قانون شکنی اصل اول انقلابی است. اگر نتواند علیه قانون بشورد او انقلابی نیست.
این شورشگری را در زوایای آشکار و پنهان جامعه به خوبی می بینیم. شما رفتار کارمندان شهرداری ها را نمی توانید با دست فروشها خارج از این چارچوب تحلیل کنید. انقلابی بودن یعنی همین. انقلابی بودن یعنی زدن و بردن و بستن و خراب کردن.
حمله به سفارت یک عمل انقلابی است.
حمله به کنسولگری یک عمل انقلابی است.
حمله به علی لاریجانی یک عمل انقلابی است.
حمله به علی مطهری یک عمل انقلابی است.
حمله به متینگهای انتخابات اصلاح طلبها واقعا یک عمل انقلابی است.
ممانعت از سخنرانی مخالفان یک عمل انقلابی است.
ارعاب و تهدید مخالفان یک عمل انقلابی است.
آشوب و اغتشاش در شهرهای مختلف ایران طی یک هفته در دیماه ۹۶ یک عمل انقلابی است.
کسی که عکسهایی با سر برهنه و یا بی حجاب در دنیای مجازی پخش می کند یک عمل انقلابی است.
کسانی که به مساجد حمله می کنند و خانه خدا را به آتش می کشد یک عمل انقلابی است.
کسانی که با چاقو و یا کارد به روحانی تنها، در تاریکی شب و یا در خلوت روز حمله می کند و او را به خاک و خون می کشاند یک عمل انقلابی است.
چهل سال این فرهنگ را به مردم ایران آموزش دادیم و اینک می درویم آن چه را کشته ایم.
انقلاب به عمق وجودمان رسوخ کرده است. حتی در خانواده نیز زن علیه شوهر و شوهر علیه زن اقدام به عمل انقلابی می کند. پرخاش، تندخویی، عدم تحمل یک دیگر، گوش ندادن به حرف یک دیگر و… اینها عادت ما شده است.
چون یاد داده اند که باید پرخاش کرد باید تهدید کرد باید خشن بود تا دشمن سرجایش بنشیند.
از بس گفتیم دشمن این دشمنی به داخل خانه های ما نیز رخنه کرده است. پدر دشمن فرزند و فرزندان دشمن والدین و همه دشمن هم.
نمی توانید و نباید این رفتارها را انقلابی ندانید.
چرا؟ چون با اندیشه و فکر من و یا شما نمی سازد نمی توانیم بگوییم انقلاب نیست. مگر وقتی که شیشه بانکها را می شکستند همه قبول داشتند. انقلابی بودن یعنی قوانین را راهگشا نمی دیدند. نباید انقلابی بودن را شما تعریف کنید. شما انقلابی بودن را ترویج کردید و نیز تشویق کردید.
کسی که وارد سیستم اداری می شود قوانین را راهگشا برای خود نمی داند. از تهدید و رشوه و هرکار خلاف قانون استفاده می کنند تا به نتیجه برسد. مگر انقلابی بودن غیر از این است.
هر روز ده ها دعوا از داخل خانه ها می شنویم. طلاق که بماند. ضرب و شتم که بماند و...
واقعا کافی نیست بعد از چهل سال انقلاب را ببوسیم و کنار بگذاریم.
هنوز هم می خواهیم به تبعات نادرست آن تن بدهیم.
اگر انقلابی بودن هنوز ارزش است جوانان در پی انقلاب علیه انقلاب و انقلابی ها هستند.
به نظر من جوانانی که هنجار شکنی کردند و شعارهایی علیه مقدسات دادند از رفتار خود ما از چهل سال قبل درس گرفته اند. درسهایی که ما به آنها داده ایم. اگر سنگ می زنند و اگر به نیروی انتظامی حمله می کنند این چیزی است که هر روز از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران می بینند با سویه حمایت ورزانه و می درویم آن چه کشته ایم.
به نظر می رسد دیگر بس باشد. از مردم شریف کشورمان عذر بخواهیم و تصریح کنیم که اشتباه کردیم و این اشتباه را ادامه ندهیم. اگر مردم انقلابی بشوند علیه دین هم انقلاب خواهند کرد.
بیایید اندیشه و تفکر انقلابی بودن را وانهیم و از آن فاصله بگیریم.
واقعا به قانون عمل کنیم ولو قانون بد و مردممان را به عمل به قانون فرابخوانیم.
قانون گرایی شعار اصلی ما باشد.
مهربانی را سرلوحه خود قرار دهیم و به دیگران نیز توصیه مهربانی کنیم.
آستانه تحملمان را بالا ببریم و به دیگران نیز توصیه کنیم.
از همه مهمتر گذشت را سرلوحه خود قرار دهیم و به دیگران از باب امر به معروف توصیه به گذشت کنیم.
اگر همه تاکید می کنم که همه خود را در ذیل و ضمن قانون ببینند و کسی را فراتر از قانون نبینند و تمایلات و خواسته های خود را در ذیل قانون جهت ببخشند یقینا روزگار به مراتب بهتری خواهیم داشت.
در پایان توصیه اکیدم به حوزه های علمیه و طلاب جوان ان است که اخلاق را پیشه خود کنید و برای مردم شریف سرزمین ایران جز از خدا و پیامبر و اولیا سخن نگویید. روایت و آیه بخوانید. ضمن سالهای انقلاب همه از آیات و روایات فاصله گرفته ایم. اگر تقوای الهی پیشه کنیم او خود فرقان را به ما خواهد داد.
حسن جمشیدی خراسانی
۱۳۹۶/۱۱/۳