مهین دخت ایرانی
طلاق ، کلمه ای که از دید اکثر مردم امری ناشایست و اشتباه محسوب میشود .
ولی آیا واقعا این اتفاق نادرست است ؟
بطور مختصر ریشه طلاق را میتوان عدم سازش بین دو زوج به هر دلیلی و البته جامعه هم دانست .
اما سوال اینجاست که آیا واقعا باید با هر شرایطی زندگی مشترک را ادامه داد و یا اینکه اگر دلیلی برای طلاق پیدا شد باید این اشتراک بین نفر را خاتمه داد ؟
آیا تا به حال به این فکر کرده ایم که علت طلاق شاید صرفا جامعه و یا عدم سازش بین دو نفر نیست ؟
بهتر است به این مسئله بپردازیم که چگونه میشود با همه مشکلات جامعه و حتی اختلافات فکری این پل ارتباطی را محکم کرد .
از نظر من ریشه طلاق عدم آگاهی از خودمان بعلاوه یکسری افکار خودخواهانه و سلطه جو هست .
این را باید بدانیم که اگر قرار باشد شکل ظاهری ، موقعیت اجتماعی و حتی مسائل ناآشنای ارتباطات جسمی دلیل ازدواج ما باشد ، شروع این رابطه کاملا اشتباه است .
هر کدام از این نمونه ها برای جریان دادن به زندگی مشترک الزامی است اما هیچکدام نقطه شروع و دلیل اصلی ازدواج نیست .
متاسفانه اکثر مردم این روشها را سمبل ازدواج میبینند و طبعا با گذشت چند سال از زندگی مشترک این روشها شفاف تر میشود و تبدیل به حالتی عادی و گاهی کسل کننده میشوند .
از نظر من بهترین دلیل برای شروع یک زندگی مشترک رفع نواقص خودمان است که این مسئله با درک متقابل نسبت به همدیگر بوجود میاید و هر دو طرف میتوانند مثل یک آینه عمل کنند .
زندگی مشترک بصورت شرطی نتیجه ای جز طلاق ندارد و بهتر است که خاتمه پیدا کند چون هیچ کدام از طرفین حتی لحظه ای حاضر به قبول کردن اشتباه خود نیست . این زندگی باید هر چه زودتر تمام شود تا ضرر بیشتری نصیب هیچکس نشود .
مقوله طلاق گاهی هم به نفع ما هست .
ما با این اشتباهی که خودمان باعث آن شدیم بهترین تجربه را پیدا میکنیم و اگر کمی معقولانه به وضعیتی که درست کرده ایم نگاه کنیم کاملا متوجه میشویم که اگر حتی اشتباه از طرف مقابل هم باشد باز هم ما مقصر هستیم چون میتوانستیم قبل از ازدواج با دید بازتری انتخاب کنیم نه به دلیل موقعیت اجتماعی ، پول ، شکل ظاهری و غیره
حالا من از شما میپرسم ،
آیا طلاق راه درست است یا خیر ؟