✍️سلمان موسوی
بدون شک انتخابات ۱۴۰۰ در ایران یکی از پرحاشیه ترین انتخابات های چند دوره ی اخیر می باشد.
فضایی که درآن شاهد هجو ، هزل و طنز رفتاری و گفتاری از سوی کسانی که سال ها در حجاب های شیک و مجلسی مستور مانده بودند اما به یکباره چهره ی کاریکاتوری خود را عریان نمودند.
کسانی که فریاد تجددخواهی و تحول گراییشان گوش فلک را کَر کرده بود و به عنوان منتقدین شیوه های اصلاح طلبی که منجر به قدرت گیری مخالفان اصلاحات خواهد شد و از همین روی برای قدرت گرفتن و تصاحب حاکمیت توسط جریان رقیب وامصیبت ها سر میدادند؛امروز گیوه ها را کشیده و برای بیعت با برگزیده ی جریان رقیب از هم پیشی میگیرند.
در پرده دوم این طنز سیاسی ، از مدتها پیش بر ساز و کار جبهه ای برآمده از احزاب و نخبگان به نام اصلاحات ، بر خرد جمعی و عقلانیت در تصمیم گیری تاکید نموده اما همین جبهه ی مشورتی به عدم معرفی کاندید، رای و بیانیه صادر میکند، و فردای صدور بیانیه احزاب واعضای همان مجمع و در راس آن مهندس بهزاد نبوی برغم همه احترام که برای شخصیت ایشان قائلم اما نمی توان نسبت به رفتارهایی که ایشان بعنوان رئیس جبهه اصلاحات خود را فراسوی خرد جمعی پنداشته و از همتی اعلام حمایت میکند با سکوت گذر کنیم .
در پرده ی سوم، که شاهد گسست بیش از پیش اصلاحطلبان با بدنه ی اجتماعی و عدم ارتباط محتوایی با جامعه هستیم ،گویی اصلاح طلبان از سالها قبل تر ارتباط خود را با واقعیتی بنام مردم و جامعه قطع کرده و هیچ نیازی به برقراری رابطه و ترمیم آن ندارند و از همین روی است که می توانند متوهمانه و قیم مآبانه بر صغارت مردم در چگونگی تعیین سرنوشت خود و آینده کشور دایه عزیزتر از مادری شده اند که بدون شک پیش زمینه هایی از تجربه های تلخ و پرهزینه ی مالی،سیاسی،و امنیتی برخی افراد ذی نفوذ در این جریان بی تاثیر نبوده و نخواهد بود.
ودر سکانسی دیگر اصلاح طلبانی که خود را پرچم دار آزادی خواهی، توسعه و تحولات جامعه محور می خواندند و می نامند و با ایجاد هراس و وحشت از چهره ی جریان رقیب همواره موج سوار فضای سیاسی کشور بودند اما به وضوح شاهدیم که چگونه همان رقیب ، حدود مطالبات و سقف کاندید و ارزشهای سیاسی اصلاحطلبان را مدیریت کرده و این جماعت لبیک گو و با خلق تئوری ها و واژه های نو بازیگران خوب سناریوی رقیب بوده و با افتخار سیاهی لشگران سیاست ایران را رقم زده اند
و در اخرین پرده،
انتخابات ۱۴۰۰ نمود و نمادی از سیاست فشل ، غیر عقلایی، فردگرا ، منفعت طلب، و اجماع گریزی است که اگر چه خود را به اصول و اخلاق دموکراسی آراسته اما تهی از محتوای خرد جمعی، جامعه محوری، خیر عمومی و ارزش های سیاست مدرن میباشد
امید آنکه از فردای پس از انتخابات ۱۴۰۰ ، سیاست بر ریل واقعی خود قرار گرفته و شاهد پوست اندازی جریان اصلاحات و بازگشت اصلاحات به اصالت ناب خویش به مفهوم حرکت در مسیر گذار دموکراتیک و تقویت روندهای سیاست ورزی دموکراتیک باشیم و نه با ترجیح منفعت طلبی های رایج و با ایجاد تبلیغات کاذب و هیجانی که نه رهاوردی برای جامعه بهمراه داشته باشدو نه از معبر اعوجاج سیاسی و رفتارهای بی پرنسیب ؛ اصلاح طلبی صلاح جامعه خواهد شد.