بیجهت اسم ما دهه شصتیها بد در رفته؛ اینکه ما یک مشت آدم تحصیلکرده بیکار و بیپولیم و هنوز دنبال نیمه گمشدهمان میگردیم. هرکس هم از راه میرسد به خاطر جمعیت زیادمان سرکوفت میزند و مشکلات را به گردنمان میاندازد. بتازگی یک شیرمرد ۳۱ ساله پیدا شده و با خرید ۳۸ هزار سکه طلا، خط بطلانی بر همه این تفکرات کشیده و پرچم ما دهه شصتیها را بالا نگه داشته. اگر او این کار را نمیکرد کلی سکه روی دست دولت میماند.
چون مردم عادی قدرت خرید آن را نداشتند. البته این تنها خدمت او به اقتصاد مملکتش نیست. وی در ایجاد اشتغال هم گامهای مؤثری برداشته. بعد از انتشار این خبر، خیل عظیمی از جوانان بیکار، مشغول حساب و کتاب شدند تا درآمد روزانه ایشان را بهدست بیاورند. یک عده هم پیشنهاد دادند که در ازای گرفتن مبلغ اندکی حاضرند سکههایش را برایش بشمارند.
با گران شدن سکه همین اندک افرادی هم که قصد ازدواج داشتند، پشیمان شدند و آمار ازدواج بشدت افت کرد. ولی اکنون این جوان ۳۱ ساله با داشتن ۳۸ هزار سکه میتواند مهریه چند نیمه گمشده را بهطور همزمان بپردازد و رتبه دهه شصتیها را در رنکینگ ازدواج چند درجه بالا ببرد. شما باشید عاشقش نمیشوید؟
شاید این سؤال برایتان پیش آمده باشد که چطور یک جوان در این سن و سال توانسته این همه سکه بخرد؟ با اینکه معلوم است سؤال تان از سر حسادت است ولی در پاسخ باید گفت این برادر بزرگوار از ۶ سالگی کار میکرده و درآمدش ماهی دو میلیارد بوده. البته این احتمال هم وجود دارد که فرد مذکور چندماه پیش که شروع بهکار کرده درآمدش صفر بوده ولی ناگهان با کانال «قدرت، ثروت، بهسرعت» درتلگرام آشنا شده و الان هر ماه دومیلیارد به درآمدش اضافه میشود. پس بیایید زود قضاوت نکنیم.
برخی از آنهایی که چشم دیدن موفقیت دهه شصتیها را ندارند هم با تعجب میپرسند: چطور این جوان از کشور خارج نشده؟ خوب بود مثل همنسلیهای شما میرفت سرمایه کشور را در کانادا و ترکیه خرج میکرد؟ اصلاً یکی از خصوصیات بارز نسل ما این است که تکخور نیستیم. شاید بگویید در آینده خریدوفروش سکهها برای دولت مشکل ایجاد میکند. این همه آدم برای دولت مشکل میسازند شما زورتان به ما دهه شصتیها رسیده؟
در پایان به جوانان توصیه میکنیم مراقب باشید خبر خرید سکهها به گوش پدرانتان نرسد. چون ممکن است با شنیدن آن دیگر در سیوچند سالگی خرجتان را ندهند و از خانه بیرونتان کنند.