جناب آقای دکتر محمود احمدینژاد
رییسجمهور منتخب اسبق
با سلام؛
اینبار خواستم به رسم همیشگی خودتان که از ترامپ و اوباما گرفته تا جان اف کندی و آبراهام لینکلن و حتی عباس آقا سبزی فروش محله ما، همه و همه را مورد نامهنگاری قرار دادهاید، نامهای برایتان بنویسم. پس ای نامه که میروی به سویش، از جانب من…، از جانب من…، ولش کن اصلا کاری نکن، اصلا از جانب من سوباسا بزن تو زاویه؛ بگذریم.
پیرو حضور بسیار پررنگ و همیشگیتان اخیرا باخبر شدیم که گفتهاید میتوانید بحران فعلی ارز و مملکت را درست کنید. آقای دکتر! شاید این ادعاهایتان اذیتتان نکند، ولی پدر ما را در آورده. یعنی آن زمانی که شنیدیم باز هم سر و کله مبارکتان پیدا شده، برایمان مصداق این بیت زیبا بود که شاعر میفرماید: شهر رو به هم ریختی دیگه چی میخوای؟!/ یه توک پا هم با ما راه نمیایی! آقای احمدینژاد تا کی وعده؟ تا کی وعید؟ تا کی دوری؟ خودمانی بگویم: دور نشو دکتر! دور نشو!
محمودم، اصلا میدانی همه ما از همان اردیبهشتی میکشیم که اسم شما بین نامزدهای انتخاباتی نبود؟ البته دروغ چرا، دیگر از اردیبهشت نمیکشیم، از خرداد و تیر هم نمیکشیم، کلا هیچی نمیکشیم چون سیگار گران شده و بر عکس دوره شما نمیتوانیم مرهمی روی زخمهایمان دود کنیم.
آقای دکتر، در دوره فعلی تازه سخن گفتن به زبان فارسی سخت مُد شده، در صورتیکه در زمان شما علاوه بر فارسی، ما انگلیسی سخت، انشا و دیکته سخت و همه سختها را تا انتها و غایت آن لمس کرده بودیم. یادمان نرفته در عرصه امور خارجه آن بچه که زبان مادریاش اسپانیولی بود، از بین جمعیت صدا زد: «گلينو تپه اينو» که یعنی محمود محمود. یادمان نرفته حضور طوفانیتان در عرصه ورزشی را، کدامیک از این آقایان یک عکس با شلوار ورزشی سه خط و تیشرت فرو رفته در شلوار دارند که شما در آن سالها داشتید؟ یادمان نرفته که در بحث محیطزیست کار را به جایی رسانده بودید که به دار و درخت و سبزه و چمن پست و سمت میدادید؛ یک مشاور را از بین سوزنیبرگان انتخاب میکردید، یکی را از بین پهنبرگان و باقی را نیز از مشاییتنان و سایر گونهها.
محمودم! شایعه شده که قرار است دکتر قالیباف (چهاردرصدنا علیه) به عنوان معاون اول رییسجمهور فعلی انتخاب شود. حالا که وخامت اوضاع (حتی در حد شایعه) به اینجا رسیده و مسئولان فعلی از سیاست «بذارید ببینیم تهش چی میشه» و «ادب از که آموختی از بیادبان» استفاده میکنند، جا دارد شما هم با کامبکی زیبا به صحنه آمده و در کنار دیگر خوبان به خدمت بپردازید.
فقط پیش از این لحظه خجسته یک خواهش از شما دارم؛ ما عادت به دیدن هیچ صحنهای نداریم، برای من یک نفر هم که شده، این صحنهها را بزنید جلو. خیلی جلو!
با تشکر و احترام؛ از طرف مخدوم سراپا تقصیر دوره هشت هزار ساله شما،