پایگاه خبری / تحلیلی نگام – ✍️ اکبر دانش سرارودی
بعضاً می پُرسند چرا هیچ صدایی از مسئولین مختلف مملکت در مخالفت با اینهمه فجایعی که از رهگذر لجاجت در سیاستگذاریهای غلط و سوء مدیریت عالی نظام، در حال نابود کردن کشور و مردم است شنیده نمیشود؟
پاسخ این است که وقتی «سازوکارهای قانونی» کشور به نحوی طراحی شده که گزینش مسئولین جز در یک «دور باطل» ممکن نیست و شرط ورود به چرخه مدیریت و قانونگذاری کشور نه توانمندی و عشق به ایران، که صرفاً با اثبات سرسپردگی و التزام عملی در وفاداری و تقدیس حاکمیت مطلقه ای ممکن میشود که به اندازهٔ خردلی برای توانمندی و شایستگی های علمی، کارشناسی و مدیریتی افراد وطن دوست و مستقل ارزش قائل نیست و همه باید چون پروانه دور شمع وجود او بچرخند!
بدیهی است که تماماً تلاش کنند تا اگر در جایی هم قرار است مشکلات کشور متوجه رهبری گردد با تمام توان دست به توجیه شوند تا ولو با دروغ و آدرس غلط، اشکالات موجود را متوجه دیگران نموده و بر پاک و مقدّس و آسمانی بودن حاکمیت تاکید بورزند و بُردن فلش هرگونه خطایی به سوی او را گناهی نابخشودنی قلمداد نموده و طلبکاری نمایند!
لذا وقتی قرار است با سازوکارهای گزینشیِ هدفمندی چون نظارت استصوابی مورد عنایت حضرت آقا! تنها کسانی به این چرخه راه یابند که جزء فدائیان و سرسپردگان ایشان باشند نه دلبسته وطن و مردمشان
طبیعی است نتیجه چنین چرخهٔ معیوبی ضمن به انحطاط کشاندن کشور، تکرار مستمر بهبه و چهچه های متملقانه ای است که نه تنها حال زار کشور و مردم را نمی بیند که تنها دغدغهٔ آنها، جلب رضایت کانون قدرت و بیان چاپلوسانه ترهاتی است که فقط او را خوش آید و اینکه چه بلایی بر سر ایران و مردمش آمده و میآید نیز اصلاً مهم نیست.