✍️ قاسم خرمي
من خودم شارح و مروج صنعت گستري هستم. باور دارم كه بدون توسعه صنعت، هيچ آينده روشني براي حكومت و جامعه ايران قابل تصور نيست. به همين دليل، دوست ندارم در باره آينده صنعت كشور، حرفهاي نا اميد كننده بزنم؛ اما موضوع بلاتكليفي و سرنوشت نامعلوم وزارت صنعت، معدن و تجارت، به عنوان متولي اصلي توليد و اشتغال، حقيقتا به طنز تلخ روزگار ما تبديل شده است. به مردم بي قدرت، اعتنايي نمي كنيد حداقل احترام سالِ «جهش توليد» را نگهداريد!
بيش از سه سال است كه وزارتخانه اي با اين قدمت و عظمت را دستمايه شوخي ها و بازي ها و روكم كني هاي بچه گانه و منفعت خواهانه، چند مديرِ درون نهاد رياست جمهوري و چند نماينده كلاش و باج بگير درون قوه مقننه و چند محفل پيمانكار و رانت طلب بيرون از اين دو، كرده ايد. به روي مبارك هم نمي آوريد كه چه گندي زده ايد و هنوز هم در تدارك پختن آشي ديگر و فتح معدود تپه هاي سالم و باقي مانده در حوزه صنعت ايد.!
آقايان! تصميم گيران! وزير سازان!
والله بالله تالله . وضع صنعت خراب است. قصد سياه نمايي ندارم اما اوضاع خيلي خرابتر و آشفته تر از آن چيزي است كه شما فكر مي كنيد. به آن گزارش ها و نمودارهاي دست ساخته و گول زننده اعتماد نكنيد. شما را به درستي، بي خبر فرض كرده اند. وگرنه كسي كه اندك آشنايي با ادبيات صنعت داشته باشد، مي داند كه نفس هاي توليد به شماره افتاده است؛ نه فقط از دست تحريم هاو تهديدهاي خارجي، بلكه به خاطر بي صاحبي و بلاتكليفي وزارتخانه اي كه بايد سياستگذار، راهنما و متولي بخش صنعت كشور باشد و اكنون تبديل به گوشت قرباني و بازي طناب كشي ميان محافل قدرت و جريان هاي سياسي شده است: « این سو کشان سوی خوشان، وان سو کشان با ناخوشان / یا بگذرد یا بشکند کشتی در این گردابها».
اين كه تا همين الان، اسكلت اين وزارتخانه سر پا مانده است، شك نكنيد كه از الطاف خفيه الهي بوده است. كاركنان نجيبي دارد وزارت صمت كه همه امورات شغلي و رفاهي آنان تعطيل است، اما تا كنون تشت رسوايي شما را از بام نينداخته اند. كدام وزارتخانه را در كل دنيا سراغ داريد كه طي سه سال گذشته، سه وزير و 300 مدير عوض كرده باشد و هنوز سرپا باشد ! گيرم كه لزوم برنامه ريزي و ثبات در خط مشي ها را «كشك» تصور فرماييد، شما در حوزه بوروكراسي نيز به جاي چرخش نخبگان، باعث سرگيجه نخبگان و تهوع ناظران شده ايد !
آقاي دولت! جناب مجلس! برادر خارج از دولت و مجلس
از وزارت صنعت چيز دندانگيري، باقي نمانده است. از عمر قانوني اين دولت هم بيشتر از 10 ماه ديگر باقي نمانده كه نسبت به زمان از دست رفته، تقريبا هيچ است. اگر با مشكلات تو در توي و كلاف سردرگم وزارت صمت، مختصر آشنايي داشته باشيد، پي خواهيد برد كه در اين مدت باقي مانده، زمان كافي و مناسبي براي بروز ابتكارات و تغييرات اساسي و موثر نيست. ضمن اينكه در 7 سال گذشته هم از اين خبرها نبود. كنترل قيمت ها و تنظيم بازار نيز، همانطور كه باز خودتان بهتر مي دانيد داستان ديگري دارد كه خيلي متصل به اراده و كارايي وزير نيست. عيب وزرا و مسئولين دولتي ما اين است كه «اختيار» بيان «بي اختياري» خودشان را هم ندارند!
حالا در همين وضعيت بلبشوي وزارت صمت، اگر قرار باشد كسي از بيرون اين مجموعه براي مدت محدود باقي مانده، به عنوان وزير معرفي شود، حتي اگر خيلي آدم سالم و با هوشي باشد، نهايتا مي تواند مكان دقيق وضوخانه هاي وزارت صمت را شناسايي كند و بلد شود! مگر اينكه زبانم، لال نيت و هدفي ديگري در سر داشته باشيد كه توصيه مي كنم اگر از بابت نهادهاي نظارتي نگراني نداريد، لااقل از خدا بترسيد! «به خدا، كافر اگر بود به رحم آمده بود….»!
اين وزارتخانه تحمل فشار و سردرگمي و بلاتكليفي بيش از اين را هم ندارد. تحمل آموزش الفباي صنعت به وزراي تحميلي را هم ندارد. از اينرو، به عنوان فرديكه در وضع موجود و موعود وزارتخانه ،نفعي ندارم، پيشنهاد مي كنم كه براي اين مدت قليل باقي مانده، مسئوليت وزارتخانه را به همين سرپرست فعلي و يا يكي از ديگر معاونين وزرات صمت بسپاريد. تا لااقل امورات متعارف آن، رفع و رجوع شود. با همين فرمان پيش برويد، بهتر از سقوط در تهِ دره است. ضمن اینکه این وزارتخانه با همین اوضاع آشفته، در قامت گزینه های شما برای وزارت، چندین نفر را در درون خودش دارد
براي آشنايي با مصائب و پيچيدگي هاي وزارت صمت فعلي ، مقاله پيوستي را بخوانيد :