دکتر علی اکبر ولایتی (متولد ۱۳۲۴) پزشک کودکان و فارغ التحصیل دانشگاه تهران است که فوق تخصص خود در پزشکی کودکان را از دانشگاه جانز هاپکینز آمریکا گرفته است. او قبل از انقلاب از پیروان آیتالله خمینی بود، و بعد از انقلاب۱۶ سال وزیر خارجه ایران بود، و کارنامه او در این ۱۶ سال خالی از هرگونه دستاورد دیپلماتیک برای کشور بود. او سهامدار چندین بیمارستان در تهران است، و میلیاردر. تا زمانیکه مرحوم هاشمی رفسنجانی زنده بود، ولایتی ادعا میکرد که به ایشان خیلی نزدیک است، خیلی به ایشان احترام میگذارد، و غیره. ولی ولایتی از دهه ۱۳۶۰ غلام حلقه به گوش آقای خامنهای بوده است. به محض فوت آقای رفسنجانی، آقای خامنهای بطور غیر قانونی کنترل دانشگاه آزاد اسلامی را در دست گرفت و ولایتی را به ریاست هیئت امنای آن منصوب کرد. ولایتی نیز دستورات آقای خامنهای درباره “هاشمی-زدایی” دانشگاه آزاد را با برکناری دکتر حمید میرزاده، که از نوچههای مرحوم رفسنجانی بود، از سمت ریاست دانشگاه آزاد آغاز نمود. ولایتی سپس فرهاد رهبررا، یک فرد اطلاعاتی، را رئیس دانشگاه آزاد نمود. رهبر در دوران دولت محمود احمدینژاد شش سال رئیس دانشگاه تهران بود که در آن دوران تصفیههای بزرگی در آن دانشگاه انجام شد و بسیاری از اساتید خوشنام و محبوب بزور بازنشسته، و یا حتی اخراج شدند. جو دانشگاه نیز بشدت امنیتی بود، و بسیاری از دانشجویان فعال سیاسی “ستاره دار” شدند. وقتی آقای روحانی رهبر را از سمت دانشگاه تهران برکنار کرد، دانشجویان جشن گرفتند.
فرهاد رهبر نیز همان تصفیه هارا در دانشگاه آزاد آغاز نموده است. بهانه او این است که آنهائیکه اخراج شده اند دارای دو شغل بوده اند. ولی خود او علاوه بر ریاست دانشگاه آزاد، نائب رئیس شورای راهبردی نظام مالیاتی، و همچنین مشاور اقتصادی و دبیر کارگروه اقتصادی آستان قدس رضوی نیز میباشد. ولایتی نیز دارای ۳۷ شغل و مقام است، از جمله مشاور ارشد خامنهای در امور بینالمللی، رئیس مرکز مطالعات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، عضو شورای پژوهش و برنامه ریزی آموزشی، دبیر کّل مجمع جهانی بیداری اسلامی، رئیس شورای مرکزی انجمن پزشکان ایران، سخنگوی جبهه متحد اصولگرایان، عضو مجمع جهانی اهل بیت، استاد دانشگاه پزشکی دانشگاه شهید بهشتی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و بنیاد دائرةالمعارف اسلامی, ریاست بیمارستان مسیح دانشوری و جمعیت حمایت از پیوند اعضاء, و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی.
ولایتی همچنین مخالف پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل درباره آتش بس بین ایران و عراق بود، ولی به دستور آقای خمینی مجبور به پذیرش آن شد که بعدها مخالفت خودرا علناً تأیید کرد. ولی بعد از آنکه آقای روحانی در سال ۱۳۹۲ به ریاست جمهوری انتخاب شد، ولایتی ادعا نمود که “شیخ حسن” مخالف پذیرش آن قطعنامه بود، نه او. او همیشه مواضع رادیکالی در سیاست بینالمللی، بخصوص درباره مساله فلسطین، داشته است. در حقیقت او در ۲۰ سال گذشته وزیر خارجه “دولت پنهان” بوده است که بارها به کشورهای خاورمیانه بعنوان نماینده آقای خامنهای مسافرت کرده است. در ترورهای شهریور ۱۳۷۱ در رستوران میکونوس در آلمان او یکی از مقامات ایران بود که توسط دادستان کّل آلمان تحت تعقیب قرار گرفت. در مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز همیشه مواضع ارتجاعی و بسیار محافظه کارانه داشته است، و نوکر آقای خامنهای، و مجری دستورات او بوده است. حال اینکه چرا شخص تحصیل کرده و متمولی نظیر ولایتی که در غرب نیز زندگی کرده است، با تاریخ آشنایی خوبی دارد، و دیپلمات هم بوده است، حاضر است نوکر بنیاد گرایان و آقای خامنهای باشد خود موضوعی عجیب است. شاید هم عجیب نیست.