راه سبز امید
روحانی را که خریدند و تمام شد رفت پی کارش.
حالا رفته اند سراغ علی مطهری و تبلیغات و سمپاشی و شایعه پراکنی بر علیه او.
تا مجلس را هم بخرند و وادار به سکوت کنند.
یک نشریه وابسته به جبهه پایداری گفته است خانه اش از صادق محصولی بزرگتر است.
خوب بزرگتر باشد.
او دلش هم از همه نمایندگان مجلس و از خیلی از اصلاح طلبها بزرگتر است.
در مورد صحت و سقم این خبر نمی توانیم اظهار نظر کنیم
ولی می دانیم پایداری چی ها که رئیسشان حسینیان است
همه شان جاسوس و وطن فروش و آدمخوار و تروریست هستند .
چطور حرف آن ها را ملاک قضاوت قرار می دهیم و منتشر می کنیم
برای بردن آبروی یک نماینده ای که شرف و آبروی مجلس مرعوب استبداد است؟
او اگر نقطه ضعفی داشت این قدر با شجاعت و صراحت و راحت اظهار نظر نمی کرد.
نتوانستند او را بخرند و ساکت کنند
شروع به ترور شخصیتش کرده اند
و ما چقدر راحت با عمله استبداد هم آوا می شویم؟
این یعنی چه که در مورد هر کس بر مبنای میزان درآمد و اموال و دارایی ها و متراژ خانه اش قضاوت می کنیم؟
آیا هر کسی که پولدار است لزوما خائن و وطن فروش و دزد و غارتگر است و اموال مردم را دزدیده است؟
تا وقتی این گونه حقیرانه و ناعادلانه و عوامانه در مورد آدمها قضاوت و مثل مارکسیستها تحلیل طبقاتی می کنیم
بر مدار پوپولیسم و عوام فریبی حرکت می کنیم و از چاله به چاه می افتیم.
به خاطر همین حسادت ها و تنگ نظری هایمان احمدی نژاد گشنه گدا را بر هاشمی مرفه و پولدار ترجیح دادیم
و خودمان را به این روز سیاه نشاندیم.
تا کی می خواهیم از این تنگ نظری و حسادت ها رها شویم
و دلمان و فکرمان و بینش مان را بزرگ کنیم؟
افتادن در دام پوپولیسم اگر برای عوام روا باشد برای روشنفکران روا نیست.
آدم فقیر باشد اما فکرش حقیر نباشد.
۲۸ مرداد را به یاد داشته باشیم
که در آن چگونه جریان روشنفکری حزب توده، مصدق را به فئودال و بورژوا بودن متهم می کرد
در حالیکه توده عوام دوستدار روحانیت هم کاشانی پایین شهری (ساکن خیابان پامنار) را بر مصدق بالا شهری(ساکن خیابان کاخ) ترجیح می دادند
و این دو در کنار هم عمله استبداد داخلی و استعمار خارجی شدند
و در دام پوپولیسم و مثلث تاریخی زر و زور و تزویر افتادند.
و نکبتی تاریخی و عقبگردی بزرگ و جبران ناپذیر را برای کشور و ملت ما رقم زدند.
نگام ؛ ناگفته های ایران ما