محمدشبیری
? موسی غضنفرآبادی رئیس دادگاههای انقلاب تهران که خبرگزاری مهر آن را منتشر کرد گفته است:
“اگر مردم، جمهوری اسلامی را نخواهند حشدالشعبی عراقی، فاطمیون افغانی، زینبیون پاکستانی و حوثیهای یمنی خواهند آمد و انقلاب را یاری خواهند کرد»
این سخنان نشانهای از چه چیزیست؟
?زمانی یک نظام از مردم قطع امید کند و به بیگانه امید ببندد، زمان پایان آن نظام( حداقل در محتوی و کارآیی و اثر بخشی) رسیده است.
از طرفی جناب رئیسی که از نظر سابقه و پایگاه حقوق بشریاش در ایران، مسئولیت قضاییاش برای کشور افتخاری محسوب نمیشود، رئیس قوه قصائیه میشود.
از جانب دیگر ایشان در کسب مقبولیت مردم برای تصدی ریاست یک قوه (مجریه) نتوانسته است اعتماد مردم را کسب کند، یعنی مردم به او برای ریاست در سطح یکی از قوای سهگانه اعتماد نکرده و رأی ندادهاند. ریاست یک قوهٔ مهم دیگر که نماد عدالت و حفظ حقوق مردم است، برای کسی که به چنین چیزی شهره نیست، چه معنایی میتواند داشته باشد؟
دقیقا بخاطر همان چیزی که در نظر مردم کشور و جامعهٔ جهانی، فقدان مقبولیت او را اثبات میکند به ریاست قوهٔ قضاییه منتصب میشود! این دارای یک پیام( شاید ناخود آگاه) است که نظام به هیچوجهی برای اصلاحات آماده نیست. این پیام هم به مردم است که نظام هیچ تسامح و تساهلی و هیچ اصلاحی را در برخورد با منتقدین نمیپذیرد و هم اینکه به برخی کشورهایی که اصلاحات را در داخل کشور به رسمیت شناخته واز دخالت نظامی آمریکا و اسرائیل در ایران حمایت نمیکنند، این پیام را میدهد که چنین تصوری از ایران بیمورد است!
نتیجه این است که آنها را نیز به موضع آمریکا و اسرائیل نزدیک میکنند که نظام ایران غیر قابل اصلاح و فقط باید به برانداختن رژیم ایران متمرکز باشند. یعنی بدست خود برای ایجاد اجماع جهانی علیه کشور اقدام میکنند؟!
ایجاد الزامات معین(ازقبیل موارد پیش گفته) برای مقابله با کوچکترین اصلاحات؛ که با اظهارات امثال غضنفر آبادی و انتصابات و تجهیزات مقتضی صورت میگیرد، نشانگر این است که مردم دیگر در دفاع از نظام بعنوان مؤلفهٔ اصلی تلقی نمیشود و باید با اقدامات و الزامات دیگری به حفظ انقلاب و نظام پرداخت. در چنین مواقعی نیروهای نظامی داخلی نیز به حمایت از نظام بر نخواهند خواست لذا الزام وجود نیروهای وابسته و دارای ایدئولوژی (یا منافع دیگر) به مقابله با هر گونه اعتراض و هرگونه اصلاح و تغییرات در داخل را برای برخی از جریانات حاکمیت مبرهن و مشروع میسازد. نیروهایی که سالیان درازی حمایت مادی و معنوی شدهاند، برای چنین روزیست که باید بکار گرفته شوند!
اما آیا این نوع مقابله با مردم نشانهٔ قدرت است یا ضعف؟
بیش از آنکه نشانهٔ قدرت باشد نشانهٔ تغییر پایگاه مشروعیت یک سیستم است. بعد از این مردم نیستند که باید از نظام دفاع کنند، بیلمه کسانی که در بیرون از مرزها بوده و سازماندهی داخلی شدهاند دفاع خواهند کرد.
مردم زین پس باید با قاطعیت قضاوت کسی که به برخورد شدید با مخالفان مشهور است مواجه باشند! اگر مردم نیز به اعتراض بر خیزند از افغانستان و یمن و پاکستان و لبنان برای مقابله با آنان خواهند آمد. به عبارت دیگر حفظ نظام به دیگران سپرده خواهد شد.
از طرف دیگر برخی از اپوزیسیون هم به همین دلیلِ نداشتن پایگاه مردمی، به آمریکا متوسل شده است! این یعنی هر دو طرف (اپوزیسیون برانداز وابسته و برخی صاحبان قدرت در حاکمیت) به بیگانه دل بسته هستند.
(بههمین منوال اگر اپوزیسیون نیز به بیگانه دل ببندد که برای کشور کاری کند نشانهٔ قطع امید از پایگاه مردمیست.)
سؤال این است که این بیگانه، چه یمنی و پاکستانی و افغانی و لبنانی؛ چه آمریکا و اسرائیل برای منافع ایران است که به دخالت تشویق میشود یا برای منافع خودشان؟
نه آمريكا و اسرائيل به صلاح مملكت ايران میاندیشد و نه سایر بیگانگانی که برای روز مبادا سازماندهی شدهاند.
تنها راه حفظ کشور، قبل از آنکه دیر شود، روی آوردن به اصلاح است . اما متأسفانه انتخاب رئیسی و اظهاراتی مانند آنچه غضنفر آبادی گفته است، چنین رویکردی را منتفی کرده است.
چنانکه شخص تسامح طلبی مانند خاتمی نیز به اینکه اصلاحات مقبول حاکمیت نیست، رسیده و هشدار داده است که اینبار با«تکرار» او کسی رأی نخواهد داد. این جمله قبل از آنکه نشانهٔ بیاعتباری خاتمی در جامعه باشد (که بعضی اصولگرایان چنین میپندارند) نشانهٔ تصمیم و رویکرد خطرناک بدنهٔ منتقدان مردمی و فراگیر است که قبلاً اعتراضاش را در صندوق رآی نشان میداد و اکنون به کار آیی آن نیز مشکوک است و تکرار نخواهد کرد!…
هنگامی که دیر شود همهٔ حاکمان میخواهند امتیاز دهند اما در آن موقعیت امتیاز دادن هم افاقه نخواهد کرد. این نکته را تاریخ چندین بار تکرار کرده است ، اما قدرت بر بصیرت همواره سنگینی میکند!
اما نکته مهم در سخنان غضنفر آبادی این است که قبلا به نیروی نظامی سپاه و بسیج تکیه بوده است اکنون به آن هم اعتماد کامل نداشته و به نیروهای حوثی و افغانی و پاکستانی و ابنانی دل بستهاند که از ایشان و نظام و انقلاب محافظت خواهند کرد. چنین چیزی را تاریخ نسان نداده است که مردم کشوری سیستم حکومتی رانخواهند و از کشورهای دیگر آمده از آن دفاع کنند. این تصورات و اوهام از شدت بی انضباطی فکری و اغتشاش در ذهن است.