نگام ، اجتماعی _ چرا میگوییم که اعتیاد خانمان سوزترین بالایی است که به واسطه تغییرات سبک زندگی بر سر آدمی آوار شود؟ چرا بر سر شیوع اعتیاد در میان کارگران در نزد افکار عمومی تا این اندازه حساسیت وجود دارد؟ سرپرست وزارت کار با دست گذاشتن روی عمدهترین نقطه ضعف برنامههای توسعهای تاکید میکند که در تدوین این برنامهها هیچگاه از جامعهشناسان و کسانی که متخصص جامعهشناسی و علوم اجتماعی هستند، استفاده نشده و همین مسئله به «ایجاد شکاف در جامعه» و «افزایش روزافزون آسیبهای اجتماعی» دامن زده است.
میثم بازیاری
به گزارش خبرنگار ایلنا، اعتیاد هم درد است و هم درمان. درمانی برای آنها که تن خسته از کار خود را به امید فراموشی درد بی درمان به مخدرهای سنتی و صنعتی میسپارند. تنِ خستگان این روایت کهنه و قریب، کارگران هستند؛ یعنی همانها که با زمانه سرمایهداری صنعتی غریبه هستند و هر چه در آن میگردند نشانی از خود نمیجویند؛ هرچند این آنها هستند که چرخ توسعه صنعتی را میگردانند تا زنگار نبدد اما گویی خود زنگار بستهاند.
فی الواقع از منظر حامیان، شتاب گذار از نظم کهنه و عجله بیش از حد آن برای زایمان عصر جدید یا همان نوشوندگی قربانیانی هم به همراه دارد. آنها در توجیه این عقیده به زعم خود وحیانی میگویند: «عدهای هم زیر چرخ دندههای توسعه له میشوند!»
و بعد عذری بدتر از گناه میآورند: «باید تلاش کنیم تا عده کمتری زیر چرخ دندهها له شوند» اما این پیامبران عصر جدید هیچ گاه به این پرسش پاسخ نمیدهند که تا به حال دقیقا چند نفر و در چه کشورهایی به خاطر تکانههای جهانی شدن توسط چرخ دندههای توسعه له شدهاند و چه تعداد دیگر قرار است به «له شدگان» یا با تعبیر «فرانتس فانون» دوزخیان روی زمین اضافه شوند؟
با این همه میتوان از دامنه حرکت هماهنگ آونگهای سنگین توسعه کاست و زاویه گردشش را کمی محدود کرد؛ در غیر این صورت از کلید واژه توسعه تنها میتوان به عنوان بزرگترین عامل یاد کرد؛ آنهم چه عاملی، عامل اقسام آسیبهای اجتماعی، نابودی خانوادهها، هرج و مرج و از همه مهمتر برافکندن بنیانهای حیات اجتماعی یک ملت.
اما چرا میگوییم و میگویند که اعتیاد خانمان سوزترین بالایی است که به واسطه تغییرات سبک زندگی بر سر آدمی آوار شود؟ چرا بر سر شیوع اعتیاد در میان کارگران در نزد افکار عمومی تا این اندازه حساسیت وجود دارد؛ آنچنان که «انوشیروان محسنی بندپی» سرپرست وزارت کار و کسی که تا پیش از دریافت حکم سرپرستی این وزارتخانه، به واسطه در اختیار داشتن ریاست سازمان بهزیستی به آمارهای قابل اعتماد هرچند غیرقابل انتشار دسترسی داشت، در اردیبهشت ماه سال جاری میگوید: ۲۸ درصد جامعه کارگری درگیر مصرف یکی از انواع مخدرها هستند.
البته بندپی کمتر به ریشهها که همان اثرات منفی اقتصادی و اجتماعی جهانی شدن و توسعه بیمحابا است، اشارهای میکند؛ چراکه رسالت سازمان بهزیستی صرفا درمان و بازتوانی معتادین و سایر خدمات اجتماعی است و کلاننگری و داشتن نگاه انتقادی به تحولات و بیماریهایِ جهان معاصر جز این رسالتها نیست؛ با این حال تفاوتی در اصل قضیه نمیکند.
بندپی البته بعدا ریشهایتر به این مسئله غامض پرداخت. او ۱۵ شهریور ماه سال جاری در جلسه «شورای اجتماعی» استان خوزستان گفت: «طبق تحقیقی که در شهر عسلویه انجام شده است، ۲۳ درصد جامعه کارگران دچار معضل اعتیاد هستند و این موضوع نشان از آن دارد که بحثهای پیوستهای فرهنگی، اجتماعی و زیستمحیطی را در پروژههای بزرگ توسعه زیربنایی کنار گذاشتهایم.»
سرپرست وزارت کار با دست گذاشتن روی عمدهترین نقطه ضعف برنامههای توسعهای، تاکید میکند که در تدوین این برنامهها هیچگاه از جامعهشناسان و کسانی که متخصص جامعهشناسی و علوم اجتماعی هستند، استفاده نشده است و به زعم وی؛ همین مسئله به «ایجاد شکاف در جامعه» و «افزایش روزافزون آسیبهای اجتماعی» دامن زده است.
اگر تا این اندازه میان نگاه جامعهشناسانه به مسائل توسعهای و کنترل گسترش آسیبهای اجتماعی مانند اعتیاد، اختلالات روانی و… برای کارگران و سایر اقشار کم درآمد رابطه وجود دارد، باید پرسید چرا از سال ۱۳۶۸ یعنی زمان آغاز اولین برنامه توسعه تا سال ۱۳۹۴ یعنی پایان پنجمین برنامه توسعه کشور (۲۶ سال) برنامهای جامع برای توسعه رفاه کارگران و به صورت کلی دهکهای پایین درآمدی تعریف نشده است؟
اعتیاد مشکل آنهاست نه ما!
این بیتدبیری یاس جمعی را به دنبال داشته که این خود به ناامیدی، بیسرانجامی و گنگی دامن میزند و دهکهای پایین درآمدی را به سمت اعتیاد سوق میدهد؛ حال چگونه است که عدهای میگویند: اعتیاد مشکل آنهاست نه ما! برنامههای توسعه کشور در تمام این سالها تجسم بیعدالتی بودهاند؛ چراکه برنامهنویسان صرفا و صرفا توسعه عمرانی کشور (ساخت سد، جاده، پل و… )، رشد اقتصادی و… را دنبال میکردند.
البته در مقاطعی از این ۲۶ سال خصوصا در دوران جنگ برنامهنویسان «تامین عدالت اجتماعی اسلامی» و «تامین حداقل نیازهای اساسی آحاد مردم» را مورد توجه قرار دادند اما چون کشور درگیر جنگ و تحت فشار تحریم، بود نتوانست به گونهای موثرمنابع را به فقر زدایی و توسعه مبتنی بر عدالت اختصاص دهد.
به هر روی آثار سکتههای متعدد -گاهی خفیف، گاهی سنگین- که از گذشته برنامهنویسان بر پیکره سیستم رفاهی کشور وارد کردهاند، همین حالا هم به خوبی عیان است؛ لذا در برنامه ششم توسعه هم کمتر میتوان ردی از توزیع عدالت و ساماندهی جمعی تا پایان برنامه ششم توسعه (سال ۱۴۰۰) یافت.
حالا هرآنچه حاکم هست نابسامانی و بی سرانجامیست؛ که این به نوبه خود به اضمحلال سرمایه اجتماعی و سست شدن رابطه دولت و ملت میانجامد. باید گفت که تبعات این بیقراری و بلاتکلیفی، تنها و تنها افزایش آسیبهایِ اجتماعی نیست که نصیب کارگران و به صورت کلی دهکهای پایین درآمدی میشود.
کارگران به زیر خط فقر هل داده شدهاند
«علی خدایی» عضو هیات مدیره کانون عالی شورهای اسلامی کار کشور پایین آمدن سطح درآمدها و بیبرنامهگری دولت برای جبران آن را اصلیترین علت پناه بردن کارگران به اعتیاد میداند. او در شرح نظر خود به ایلنا میگوید: اولا باید به این پرسش پاسخ دهیم که با توجه به سطح درآمدی، کارگران در کدام طبقه اجتماعی قرار میگیرند؟ وقتی این موضوع را بررسی میکنیم به این نتیجه میرسیم که متاسفانه طی اتفاقاتی که در سالیان متعدد برای جامعه کارگری از سال ۷۱ به بعد اتفاق افتاده است، عملا کارگران را به سمت زیر خط فقر هل داده شدهاند و حالا جزء هفت دهک یا هشت دهک پایینی جامعه هستند.
وی به افزایش آمار آسیبهای اجتماعی طعنه میزند: وقتی آمار زیبنده آسیبهای اجتماعی را بررسی میکنیم، درمییابیم که اکثرا آسیبهای اجتماعی برسر کارگران و خانوادههای آنان آوار شدهاند، این به چه معناست؟ چه رابطهای میان کاهش سطح درآمدی و تن دادن سرپرست خانواده به آسیبهای اجتماعی وجود دارد؟ البته بررسیهای نمایندگان کارگران از میزان شیوع اعتیاد در میان کارگران موید آمارهای ارائه شده از سوی آقای بندپی است اما من میگویم که همین ۲۸ درصد هم بالاست و نمیبایست صرفا با استناد به آمار از خیر ریشههای پیدایش آن گذشت.
این فعال کارگری به یک مورد از مشاهدات خود در این مورد اشاره میکند: مشاهدات من هم موید رشد اعتیاد در محیطهای کار است. برای نمونه زمانی که برای سرکشی به یکی از معادن دور از شهر رفته بودم به چشم خود دیدم که کارگران به سبب دوری از خانواده و مسائل دیگر چگونه به مواد مخدر پناه بردهاند؛ قسم اعظم آنها اعتیاد داشتند. اگر یکبار در راهروهای خوابگاه کارگران قدم میزدیم احساس نشئگی (سرخوشی) به انسان دست میداد. در کل میخواهم بگویم که رشد اعتیاد در میان کارگران این معدن فجیع و تکان دهنده است.
رئیس کانون شوراهای اسلامی کار استان تهران البته تاکید دارد که طبق بررسیهای صورت گرفته اعتیاد در این معدن و سایر کارگاهها ریشههای روانی دارد: اینکه شما از لحاظ مالی تامین نباشید و دائم دغدغه گران شدن نرخ ارز و تعطیلی محل کار خود را داشته باشید، به مرور در هاله ناامنی روانی قرار میگیرید و امیدتان را به آینده از دست میدهید و چون تفریحی هم ندارید به دنبال جایگزینی برای فراموشی تنشهای خود میگردید.
خدایی میافزاید: میخواهم بگویم که اینها همه به سیاست گذاریهای غلط بازمیگردد؛ مثلا در مناطق آزاد و ویژه اقتصادی که آمدهاند با قانون اشتغال مخصوص مرخصیهای سالیانه کارگران را کاهش دادهاند. پرسش این است که با چه منطقی دست به این کار زدهاید؟ مگر نمی دانید کارگری که دور از خانواده کار میکند با چه آسیبهایی مواجه میشود؟ سیاستگذاران باید پیش از نوشتن قوانین تاثیرات آن را بر گروههای هدف مو به مو درنظر بگیرند؛ نه اینکه بیایند و با آزمون و خطا کسب تجربه کنند اما به جای توجه به اینها میآیند و مثلا از مرخصی کارگری که در عسلویه کار میکند، میکاهند.
این عضو کارگری شورای عالی کار در این بخش از صحبتهای خود، چنین نتیجه گیری میکند: تاکید دارم که سیاست گذاریهای کلان ایران در حوزه روابط کار به گونهای هستند که عملا جمعیت کارگری کشور را به سمت فقر پرتاب میکنند و متعاقب آن اقسام آسیبهای اجتماعی را دامن میزنند؛ بعد هم میگویند: ما از اهل تدبیریم؛ چراکه مدیریت خواندهایم!
جدایی علوم اجتماعی از اقتصاد
خدایی البته تاکید دارد که جدایی علوم اجتماعی از علم اقتصاد یکی از اصلیترین عوامل کالایی شدگی تولید و پا نگرفتن نگاه انسانی به نیروی کار (اصلیترین عامل تولید) است. او میگوید: به یاد دارم که در دانشگاه دانشجویی که میخواست اقتصاد بخواند ابتدا باید وارد دانشگاه علوم اجتماعی میشد و واحدهای درسی مربوطه را که پایههای علوم انسانی هستند، میگذارند و بعد میتوانست مطالعات دروس اقتصادی (اقتصاد کلان و اقتصاد خرد) را آغاز کند. اینگونه بنیان علمی دانشجویان در حوزه اقتصاد با نگاه به جامعه شکل میگیرد.
وی میافزاید: به هر روی جدایی نظام اقتصادی از اجتماع عملا آن را از علم تبدیل به مهندسی اقتصاد کرده است. البته این موضوع را مدیون «مکتب نیاوران» هستیم. حالا عملا ارتباط اقتصاد و اجتماع در سیاستگذاریها قطع شده است. نتیجه آن هم این شده است که وقتی شما راجع به افزایش دستمزد کارگر متناسب با هزینههای سبد معیشت و تورم بحث میکنید با شما مخالفت میکنند و میگویند (ایکس) مقدار افزایش دستمزد (ام) مقدار تورم (ان) مقدار افزایش هزینه برای محصول نهایی ایجاد میکند و چه و چه.
خدایی تاکید دارد: در کل آنها با دست انداختن به انواع ترفندهایِ مباحثه جمعی تلاش میکنند شما را متقاعد میکنند که این افزایش ۲ درصدی در مزد چه آسیب بزرگی به صنعت و اشتغال کشور میزند! آنها خوب این موارد را میدانند ولی کوچکترین بررسی روی آسیبهای اجتماعی که از ناحیه افزایش ناچیز حداقل مزد ایجاد میشوند، نمیکنند.
این عضو هیات مدیره کانون عالی شورهای اسلامی کار کشور اعتقاد دارد که شرایط کشور به گونهای شده است که عملا قواعد خشک اقتصادی موتور پیش برنده جامعه شدهاند: حالا جوامعی که در آن دولتهای رفاه مستقر بودند یا هستند را در نظر بگیرید. در این کشورها جامعه موتور پیش برنده اقتصاد است. در هر صورت اقتصاد به دنبال مکیدن سود بیشتر است اما اجتماع تنها هزینهبر است؛ یعنی اگر جامعه پویایی را میخواهید باید برای تعالی آن هزینه کنید. متاسفانه سیاستگذاران ما و سیاستمداران ما در تصمیمگیریهای خود به جامعهشناسی مرکزیت نمیدهند. میخواهم بگویم که برای آنها هرچه هست اقتصاد است، اقتصاد است؛ اقتصاد!
خدایی در پاسخ به این پرسش که فعالان کارگری در طول این مدت (از پس از جنگ) تا چه اندازه در ایستادن مقابل دولتها جدی بودهاند و به آنها در مورد عواقب «مهندسی اقتصاد» هشدار دادهاند، گفت: من به شخصه از دهه هفتاد میدیدم که شرایط آرام آرام بدتر میشود؛ چراکه به لطف حضور در واحدهای تولیدی درماندگی کارگران را میدیدم. آنها نمیتوانستند هزینههای تحصیل فرزندانشان را فراهم کنند یا آنها در طول سال به سفر ببرند. حالا با یک جامعه کارگری مواجه هستید که امنیت شغلی آن به اندازه یک روز است و این کارگر نمیتواند برای فردای خود آیندهای متصور باشد. در خصوص پرسش شما باید بگویم که ما این هشدار را داده بودیم؛ چراکه بررسیهای علمی انجام داده بودیم.
وی در شرح نتایج یکی از پژوهشهایی که پرسش نامههای آن در میان کارگران کارخانهجات غرب تهران توزیع شده بود، گفت: مطابق این پژوهش که سال ۸۷ انجام شده بود، متوجه شدیم کارگران هزینههای آموزش و تفریح را از سبد حذف کردهاند یا مثلا سرپرست خانوار تنها قادر است که برای کشیدن دندان خود هزینه کند و برای پر کردن دندان یا عصبکشی هزینهای نمیکنند.
به همین ترتیب اگر در دهه هفتاد سالی ۳ مسافرت داخلی میرفتند حالا به زحمت یک سفر داخلی میروند. خب ما آن زمان پیشبینی میکردیم که کاستن از هزینهها و حذف آموزش و تفریح از سبد مصرفی، سیلی از آسیبهای اجتماعی به راه میاندازد.
مواد مخدر به جای سرگرمی
این فعال کارگری میافزاید: در نهایت سرپرست این خانواده برای اینکه سرگرمی برای خود بیابد به مواد مخدر پناه میبرد. در کل این نتیجه پناه بردن به اداره جامعه براساس مهندسی اقتصاد و قواعد نظام بازار است که همواره میگوید: دست خود تنظیمگر! میگوید: دولت تاجر خوبی نیست و چه و چه.
این عضو کارگری شورای عالی کار از عدم حضور جامعهشناسان در تصمیمگیریها انتقاد میکند: اقتصاددانها همه جا هستند؛ در بدنه دولت و وزارتخانهها اما آیا شنیدهاید که از جامعه شناسان هم به همین اندازه بهره گرفته شود؟ جامعه شناسان همیشه مهجور بودهاند. دیگر عملا به لطف مکتب ویرانگر نیاوران جامعه به صورت کامل توسط اعداد و همین قواعد که شرح دادم اداره میشود. در کل میخواهم بگویم که به لطف تثبیت مکتب اقتصادی یکجانبهنگر نیاوران در ساختِ قدرت، مسئولان (وزرا، نمایندگان و… ) در همایشها به منظور توصیف افزایش شتاب آسیبهای اجتماعی، تنها آمار ارائه میکنند اما هیچ راهکاری ارائه نمیکنند؛ چراکه در میان آنها جامعهشناسان حضور ندارند.
عواملی که این فعال کارگر در زمینه بحران آفرینی به آنها اشاره میکند، دیری است که ریشههای اقتصاد ایران را همانند خوره دربر گرفتهاند و ساقه و برگهای آن را که همان نیروهای کار هستند خشک، زرد و بیروح کردهاند؛ تا آنجا که دیگر نمیتوان نشانی از طراوت، تازگی و سبزی در آنها جست.
سرگرمی غیر از تلویزیونی وجود ندارد
این در شرایطی است که اقتصادهای توسعه یافته شمال اروپا، اقیانوسیه، جنوب شرق آسیا و شرق آسیا به همان میزان که رشد اقتصادی ایجاد کردهاند، رشد درآمدی هم ایجاد کردهاند تا از خزیدن کارگران خود به سمت آسیبهای اجتماعی پیشگیری کنند. در هر صورت سیاستگذاران آنها علوم اجتماعی را به اندازه اقتصاد ارج مینهند.
بعضی از ایرانیان که در این کشورها سالها زندگی کردهاند، پا را از این فراتر میگذارند و میگویند: «اگر اسلامی واقعی را میخواهید، باید به این کشورها بیاید». البته هیچ کدام از این کشورها اسلامی نیستند و مسلمانان آنها در بدنه دولت و سیاستگذاریها حضور ندارند؛ با این حال نظام اقتصادی این کشورها با دقتی هرچه تمام به توزیع برابر امکانات (تغذیه، آموزش و تفریحات) میان دهکهای مختلف درآمدی میپردازد.
در این کشورها کارگران میتوانند مانند سایر طبقات جامعه به تئاتر یا سالنهای کنسرت بروند تا در پایان یک روز کاری سخت، خانهنشین نشوند یا مثلا اگر قدرت خرید ویلاهای گران قیمت ساحلی را ندارند میتوانند آنها را برای آخر هفتهها کرایه کنند. در ایران اما کارگران هرچه میدوند و هرچه میجویند نشانی از سرگرمیهای غیر از تلویزیونی نمییابند. در چنین شرایطی، اعتیاد نمیتواند تنها در خانه بماند و به محیطهای کار هم گسترش مییابد تا آنجا که شمار مواردی که از برخورد با افراد معتاد گزارش میشود، افزایش یافته است.
برخوردهای حراستی چارهساز نیست
«رضا ملکی» روانشناس صنعتی در این مورد که کشورهای دیگر تاکنون برای مبارزه با اعتیاد در محیطهای کار چه کردهاند، میگوید: یکی از کارهایی که ما انجام میدهیم محیط کار بدون مواد است. البته این یک برنامه جهانی است که با مصرف الکل و مواد مخدر در حین کار مقابله میکند و آن را کاهش دهد. واقعیت هم این است که افراد پیش از اینکه در جایی استخدام شوند یا به اصطلاح وارد سازمان شوند از سیستمهای آموزش همگانی، آموزش عالی، مهارت آموزی و تربیت توسط نهاد خانواده عبور کردهاند و حالا در محیط سازمان میتوانند تحت آسیبهای مختلف قرار بگیرند. واقعیت هم این است که ما نمیتوانیم نیروی کار آنگونه که دلمان میخواهد، سفارش دهیم تا برایمان بسازند. سازمان محصول اجتماع را میگیرد و تبدیل به نیروی کار میکند. حالا این نیروی کار میتواند مشکل اعتیاد داشته باشد.
وی در مورد علل گرایش به اعتیاد میگوید: اختلالات خلقی و اضظرابی که شیوع بالایی در جوامع دارند از اصلیترین علل گرایش افراد به اعتیاد هستند. البته در خارج از کشور بیشتر اختلالات خلقی و در ایران بیشتر اختلالات اضطرابی شیوع دارند. به هر روی این دو عمدهترین مشکلات روانی در جامعه هستند و افراد با هدف دگرگون کردن خلق و کاهش اضطراب به سراغ اعتیاد میروند؛ البته این دو تنها یکی از عوامل اعتیاد است. لازم است که اضافه کنم بیشترین الگوی مصرف در ایران مخدرها هستند؛ چه صنعتی و چه سنتی.
ملکی برخوردهای صورت گرفته با کارگران و به صورت کلی نیروهای کار را از نوع حراستی و دستوری دانست و افزود: برخورد قانونی تاکنون جواب نداده است؛ اینکه به صورت رندوم از کارکنان آزمایش اعتیاد بگیریم جواب ما را نمیدهد؛ چراکه آنها که اعتیاد دارند همیشه یک گام جلوتر از قانون هستند و راههای در رفتن و استنکاف را میدانند.
تنها راهی که میماند استفاده از مشارکت خود کارگران است. در حال حاضر کارگری که اعتیاد دارد به گونهای برخورد میکند که کسی متوجه آن نشود و اگر ببیند کسی پا پیش گذاشته تا او را راهنمایی کند با خود میگوید احتمالا او خبرچین است. نتیجه هم این میشود که کارکنان در نظارت جمعی بر حذف اعتیاد مشارکت نمیکنند. کاری که باید انجام شود این است که بین کارکنان اعتمادسازی شود و به آنها آموزش داده شود.
این روانشناس صنعتی در پاسخ به این پرسش که تاکنون برای پیادهسازی برنامه جهانی «محیط کار بدون اعتیاد» در ایران کاری انجام شده است، میافزاید: در محیطهای صنعتی بزرگ که عمدتا یا دولتی یا خصولتی (خصولتیها هم به شیوه دولتی اداره میشوند) غیر از برخورد حراستی چیزی نمیبینیم اما در صنایع کوچک و متوسط چنین چیزی تعریف نشده است و لذا یکی از کارهایی که میتوان انجام داد درگیر کردن شهرکهای صنعتی و بنگاههای خرد با این برنامه است.
وی تصریح میکند: باید با اعتیاد در محیط کار مبارزه کرد؛ چراکه هم منافع اجتماعی دارد و هم اینکه کارفرمایان از منافع آن بهرهمند میشوند. به هر صورت قبح یکسری از چیزها به سبب گسترششان ریخته و حتی خود کارفرمایان جرات درگیر شدن با آنها را ندارند؛ چون آگاهی ندارند و برنامهای هم به آنها معرفی نشده است تا با این مسئله مواجه شوند.
حیات ساکنان خانه در تهدید است
همزمان با مبارزه با فقر باید به برنامههای جانبی هم پرداخت؛ البته تا پیش از آنکه حیات ساکنان این خانه به سبب گسترش اعتیاد و معضلات دیگر همچون اختلالات روانی به صورت کلی نابود شود؛ گویی که تیغههای بلودوزری را به پی سست این ویرانهخانه انداخته باشند.
به هر روی آنچه که پی این خانه را سست کرده سردرگمی دولتها در مواجه با آسیبهای اجتماعی است. دولتهای پس از انقلاب هیچگاه به آن اندازه که در پی افزایش یا کاهش جمعیت کشور بودهاند، به مبارزه به عواملی که زیست آبرومندانه و البته بدون حاشیه را برای آنها تضمین میکند، نپرداختهاند.
جامعه نیز اعتیاد را لکه ننگی برای پیشانی معتاد میداند و تا زمان پاک شدن سم از بدن او را به گروههایِ درون خود راه نمیدهد. این در شرایطی است که کارگران درگیر با اعتیاد به کمکهای روحی کارفرمایان خود که از اعضای همین جامعه هستند، احتیاج دارند.
گزارش: پیام عابدی
مدرس مرکز ملی مطالعات اعتیاد ایران:
آمار اعتیاد کارگران در کشور نگران کننده است
مدرس مرکز ملی مطالعات اعتیاد ایران با بیان اینکه آمار اعتیاد کارگران در کشور نگران کننده است افزود: از هر سه کارگر در کشور یک نفر مصرف کننده مواد مخدر است.
حمید رضا طاهری نخست در همایش تخصصی کاربردی پیشگیری از اعتیاد در محیط های کاری که ظهر یکشنبه در تالار اجتماعات مجموعه فرهنگی ورزشی کارگران خراسان رضوی برگزار شد گفت: متوسط آمار ابتلا به اعتیاد در کشورهایی که با معضل اعتیاد روبرو هستند در محیط های کاری یک نفر از هر ۱۰ نفر است در حالی که در ایران از هر سه نفرشاغل یک نفر مبتلا به اعتیاد است.
وی با اشاره به اینکه اعتیاد در محیط های کاری سرایت کننده است ادامه داد: طبق آمارهای صورت گرفته توسط وزارت کار۵۰ درصد افراد معتاد نخستین تزریق را در محل کارانجام داده اند و میانگین سن آغاز مصرف در جمعیت نمونه ۲۱ سال بوده است.
طاهری نخست افزود: عوامل بسیاری در محیط کار سبب گرایش این افراد به مواد مخدر می گردند که از جمله آنها سنگینی کار، درگیری و مشکلات بین افراد، استرس و رقابت های کاری را می توان نام برد.
مدرس مرکز ملی مطالعات اعتیاد ایران در ادامه بیان کرد: استراتژی هایی که در در گذشته در مقابله با اعتیاد به کار گرفته می شد بیشتر ترساندن افراد از اعتیاد و پیامد های آن بود و در مرحله بعد دادن اطلاعات و دانش به افراد در دستور کار قرار گرفت.
وی با تاکید بر اینکه امروز دیگر این روش ها جوابگو نیست ادامه داد: باید به دنبال شناختن بستر های اعتیاد و خشکاندن ریشه باشیم.
وی تصریح کرد: متاسفانه کشور ایران رتبه اول در مصرف مواد مخدر را دارد و از علت های عمده آن وجود استرس و عوامل سبب ساز بسیار مخصوصا در محیط های کاری است.
طاهری نخست ادامه داد: پیشگیری با بخشنامه و یا دستور العمل و یا با اخراج و حذف این افراد از محیط های کاری میسر نمی شود و در حقیقت این کار باعث ورود انتقال مشکل از محیط کار به خانواده و جامعه می گردد.
مدرس مرکز ملی مطالعات اعتیاد ایران در پایا ن گفت: برنامه پیشگیری از مصرف مواد در محیط های کاری هم اکنون در چند شرکت و با همکاری تعدادی از کارفرماها در حال اجراء است و این برنامه با عنوان کارمند یاری اقدامی است که کارفرمایان برای بهبود کار آمدی محیط کار و کارکنان از طریق پیشگیری و ارائه راه کارهای حل مشکل در سطح فردی و کلی به کار می گیرند.
اعتیاد، بزرگترین گرفتاری کارگران ایران بعد از نان
در ایران از هر سه نفر شاغل، یک نفر اعتیاد دارد.
این گفته حمیدرضا طاهری، مدرس مرکز ملی اعتیاد ایران است. این آمار توسط نهادهای دولتی نیز تایید شده است و به این ترتیب و به عبارت دیگر، یک چهارم کارگران در ایران معتاد هستند.
به گفته این مدرس مرکز اعتیاد، در کشورهایی که آمار اعتیاد بالاست از هر ۱۰ کارگر فقط یک کارگر دچار سوء مصرف مواد مخدر است. چه عواملی گرایش کارگران را به اعتیاد تشدید میکند و چرا این آمار در ایران نسبت به سایر کشورها بالاست؟
حالا شیوع سوء مصرف مواد مخدر در بین کارگران، بر معضلات آنها از جمله بیکاری، دستمزد پایین، قراردهای سفید امضا و موقت و عدم وجود امنیت شغلی اضافه شده است.
اعتیاد در ایران، از گذشته تا امروز
پیشینه مصرف مواد مخدر در ایران طولانی است. بر اساس پژوهشی که مهدی اختر محققی، در کتاب جامعهشناسی اعتیاد ارائه کرده است، در گذشته مصرف تریاک و مواد مخدر در میان رجال و بزرگان برای تسکین دردها رواج داشت اما با کشت وسیع خشخاش قبل از مشروطیت، محصول تریاک ایران در سال ۱۲۸۱ هجری شمسی، به ۱۲ میلیون کیلو رسید.
با پیروزی انقلاب و با وجود قوانین سختگیرانه قضایی در مورد مصرف و توزیع مواد مخدر، سهم ایران از مصرف این مواد در سطح جهان نه تنها کاهش نیافت بلکه نسبت به دوران قبل از انقلاب که برای معتادان کارت مصرف در نظر گرفته شده بود، افزایش هم پیدا کرد.
در سال ۱۳۸۰ بیش از ۵۴ درصد کشفیات مواد مخدر مربوط به ایران بود که به عنوان انبار ۷۶ درصد تریاک، ۱۹ درصد هرویین و مرفین و پنج درصد حشیش جهان معرفی شد.
عباس صلاحی، عضو هیات رییسه کمیسیون اجتماعی مجلس در گفتوگو با خبرگزاریهای داخلی در تاریخ ۱۷ مرداد ۱۳۹۳، در مقابل این پرسش خبرنگاران که آیا مصرف مواد مخدر در میان دانشآموزان شیوع پیدا کرده است، گفت: «در کاهش سن اعتیاد و افزایش تمایل قشر جوان و نوجوان به مصرف مواد مخدر آن هم از نوع صنعتی شکی نیست.»
گزارشهای مختلفی هم در مورد شیوع اعتیاد در بین زنان و کودکان منتشر شده است که از آمار بالای اعتیاد در میان قشرهای مختلف اجتماعی و ردههای سنی و جنسیتی حکایت دارد.
اگر چه انگیزهها در گرایش به مصرف مواد مخدر ممکن است از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد، اما شیوع گسترده آن در یک طبقه یا قشر اجتماعی خاص، ریشهها را از انگیزههای فردی فراتر میبرد.
آمارهای ارائه شده از طرف ستاد مبارزه با مواد مخدر در ایران حاکی از آن است که حدود دو میلیون معتاد در ایران وجود دارد که از این لحاظ، ایران در رده بالای جدول کشورهای مصرف کننده مواد مخدر قرار میگیرد.
کارگران حدود ۷۰۰ هزار نفر از جمعیت معتاد در ایران را تشکیل میدهند. مرگهای ناشی از مصرف مواد مخدر دومین علت مرگ بعد از تصادفات در ایران است. به گفته وزیر کشور در خرداد ماه ۱۳۹۳ روزانه ۹ نفر در ایران جان خود را به خاطر مواد مخدر از دست دادهاند.
شرایط دشوار کار و گرایش بیشتر به مصرف مواد مخدر
علی شفیعی، عضو انجمن جامعهشناسی ایران به سایت فرارو گفته است: «رکود اقتصادی و رونق اقتصادی هر دو میتوانند در مصرف مواد مخدر موثر باشند. در دورانی، جامعه ما در حال طی کردن دورانی از رشد شتابان اقتصادی بود. در آن دوران نیاز به نیروی کار مستمر و در دسترس سبب میشد که تعداد قابل توجهی از افراد برای بالارفتن کارآییشان به مصرف مواد مخدر روی بیاورند؛ هرچند این کارآیی کوتاهمدت بود. در دورانی که جامعه در رکود اقتصادی باشد هم فقر و شرایط بد اقتصادی و روانی بر افزایش مصرف موادمخدر موثرند.»
ابراهیم، ۲۷ سال دارد و کارگر معدن است. او ازدواج کرده و ۲ فرزند دارد. از ۱۹ سالگی در اعماق زمین، زغال سنگ استخراج میکند. ابراهیم روزانه ۱۲ ساعت در معدن کار میکند و در پایان ماه حقوق کمی دریافت میکند، حقوقی که به گفته خودش با تاخیر چند ماهه پرداخت میشود.
ابراهیم از ۲۲ سالگی مواد مخدر صنعتی مصرف میکند و ادعا میکند که مصرف این مواد توان روحیاش را برای تحمل شرایط سخت کار در معدن بالا میبرد. او در پاسخ به این سوال زمانه که چرا با آغاز کار در معدن شروع به مصرف مواد مخدر کرده است، میگوید: «شما تاکنون به معدن زغال سنگ آمدهاید؟ تا به حال این تجربه را داشتهاید که ساعتها در عمق چند صد متری زمین به سر ببرید؟ این زندگی من از ۱۹ سالگی است و شما نمیتوانید از من بپرسید چرا معتاد شدهام.»
این کارگر معدن در پاسخ به این سوال که چرا سایر کارگران معدن معتاد نمیشوند میگوید: «دسترسی ما به مواد مخدر سریعتر از آن است که شما فکرش را بکنید. اگر کارگری هم معتاد نمیشود به این دلیل است که چند ماهی در معدن میماند و کار میکند و نمیتواند شرایط سخت کار را بپذیرد و میرود. کارگران باسابقه هم بعد از مدتی به هزار مرض گرفتار میشوند و اگر مصرف نمیکنند شاید دلایل خاص خود را دارند. اما فقط میتوانم این را بگویم که من [در مصرف] تنها نیستم.»
حسن ۴۷ ساله هم کارگر معدن زغال سنگ است و در همان معدنی کار میکند که ابراهیم در آن مشغول به کار است. او تقاضای بازنشستگی داده اما هنوز با بازنشستگیاش موافقت نشده است. حسن میگوید که در طول ۱۸ سالی که در معدن زغال سنگ کار کرده است به مواد مخدر نزدیک نشده، اما معتقد است که به دلیل شرایط دشوار کار در معدن، روز به روز به آمار کارگران معتاد افزوده میشود.
او با بیان اینکه کارفرما از اعتیاد برخی کارگران آگاه است و اقدامی در این زمینه انجام نمیدهد، به رادیو زمانه میگوید: «کار در معادن زغال سنگ به صورت متناوب در طول سال انجام نمیشود و شش یا هفت ماه به دارازا میانجامد. دستمزد پرداختی هم به کارگران منظم نیست و با چند ماه تاخیر پرداخت میشود. به همین دلیل کارفرما ترجیح میدهد حرفی نزند و مقابلهای نکند. کارگر چند ماه مفت و مجانی برایش کار میکند و بعد از چند ماه هم معلوم نیست که دستمزدش پرداخت میشود یا نه. کارفرما به این سود فکر میکند.»
با وجود این صحبتها اما تاکنون آمار مشخصی از طرف نهادهای رسمی و دولتی در مورد میزان کارگران معتاد در معادن منتشر نشده است.
۲۰ درصد کارگران صنعتی اعتیاد دارند
در فروردین ماه ۱۳۹۴، قائم مقام دبیر ستاد مبارزه با مواد مخدر از اعتیاد ۲۰ درصد از کارگران و فعالان حوزه صنعت خبر داد.
طرح شیوعشناسی مواد مخدر که با همکاری وزارت تعاون، رفاه و کار اجتماعی و ستاد مبارزه با مواد مخدر از سال گذشته آغاز شده و هنوز هم به اتمام نرسیده است، تحقیقات خود را از کارگران صنعتی اصفهان آغاز کرد. میزان شیوع اعتیاد در کارگران صنعتی اصفهان به میزان ۲۵ درصد اعلام شد و در برخی از مراکز صنعتی به ۳۰ درصد هم رسید.
لطفالله، کارگر کارخانه فولاد در اصفهان، ۵۲ سال دارد. او هفت سال است از همسرش جدا شده و دور از خانواده و فرزندانش زندگی میکند. این کارگر کارخانه فولاد ۱۷ سال است که به تریاک اعتیاد دارد و ۲۳ سال است که در مراکز صنعتی اصفهان مشغول به کار است. لطفالله معتقد است که عوامل فرهنگی هم در اعتیاد دخیل هستند و این مساله را مربوط به کل جامعه میداند. او در اینباره میگوید: «در استانهای مرکزی ایران مصرف تریاک خارج از عرف نیست. معتاد بودن من ربطی به اشتغالم در کارخانه فولاد ندارد. من اولین بار ۱۶ سالم بود که در حضور پدرم تریاک مصرف کردم. کسی هم اعتراضی نداشت. عموهایم هم مصرف میکردند.»
او با همهگیر خواندن اعتیاد در ایران میگوید: «در میان پزشکان و رانندگان هم معتاد زیاد است. نمیتوان فقط این مساله را به کارگران محدود کرد. یک گرم تریاک با هزینه زیادی تامین میشود، اما مواد مخدر صنعتی مثل نقل و نبات ریخته و فراوان است. تهیه این مواد ارزان است و هزینهای هم ندارد. من در همین شهرک صنعتی دهها پخشکننده مواد مخدر را میشناسم که راست راست راه میروند و کسی کاری به آنها ندارد.»
بنا بر گزارشهای سازمان بهزیستی ایران، مصرف مواد مخدر علاوه بر مراکز صنعتی اصفهان، در عسلویه نیز شایع است. منطقه ویژه اقتصادی عسلویه، هزاران کارگر را در خود جای داده است و این کارگران در کمپهای مختلف مستقر شدهاند.
رضا.ف، ۳۴ ساله، از یکی از استانهای شمالی ایران برای آرماتوربندی به عسلویه آمده است. او مصرف مواد مخدر را در کمپهای کارگری عسلویه بیرویه میداند و میگوید: «با یک گردش شبانه در این کمپها هم میتوانید خرید و فروش مواد مخدر را ببینید و هم مصرف آن را نظارهگر باشید.»
این کارگر عسلویه میگوید که هیچگونه برنامهای از طرف دولت برای ساماندهی این کمپها صورت نگرفته است: «مسئولان شرکتهای پیمانکاری و کارفرماهای دولتی به خوبی از این وضع آگاه هستند و هیچ مقابلهای هم با پخشکنندگان مواد مخدر نمیکنند. من یک بار با چشمان خودم دیدم که یکی از این توزیعکنندگان با گزارش کارگران دستگیر شد و چند روز بعد همان شخص در کمپ مجاور به توزیع مشغول شد.»
زندانیانی که به جرم قاچاق مواد مخدر به اعدام محکوم میشوند بیشترین آمار اعدامیهای ایران را به خود اختصاص دادهاند. با وجود تمام قوانین سختگیرانه دولتها در ایران اما روند مصرف و توزیع مواد مخدر متوقف نشده است. شرایط سخت کار، تورم و رکود اقتصادی که بر زندگی کارگران حاکم است، از عوامل سوق دهنده آنها به سوی مصرف مواد مخدر است. امری که به نظر میرسد به دلیل دسترسی آسان به مواد مخدر برای افراد مصرفکننده، سادهتر از آنچه تصور میشود، اتفاق میافتد.
دبیر شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر استان تهران:
آمار اعتیاد کارگران وحشتناک است/ عدم رضایت شغلی یکی از علتهاست
یک مقام مسئول می گوید: آمار اعتیاد نیروی کار به خصوص در محیطهای صنعتی به شدت بالاست و بایستی با همکاری کارفرمایان، کارگران معتاد شناسایی شوند.
«محمدرضا آذرنیا»، دبیر شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر استان تهران در گفتگو با خبرنگار ایلنا در ارتباط با آمار اعتیاد کارگران گفت: بهتر است از عدد و رقم صحبت نکنیم چرا که باید بگوییم آمار اعتیاد کارگران علی الخصوص در محیطهای صنعتی، وحشتناک است.
وی از ایجاد کارگاههای آموزشی در محیط های صنعتی و ارائه تسهیلات به کارفرمایان به عنوان راهکار اعمال شده برای مبارزه با اعتیاد کارگران نام برد و گفت: بایستی افراد معتاد شناسایی و به این کارگاهها معرفی شوند تا بتوانند مراحل بهبودی را طی کنند.
آذرنیا، ارتباط و تعامل سازنده میان سازمان مبارزه با مواد مخدر و کارفرمایان به خصوص در محیطهای صنعتی را عاملی سازنده توصیف کرد و افزود: بیماران معتاد باید توسط کارفرما شناسایی و برای بهبودی معرفی شوند و البته بایستی فرصت بازگشت به کار نیز برای آنها فراهم باشد.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا می توان ازدستمزد های نامناسب، عدم امنیت شغلی و در مجموع فقدان رضایت شغلی به عنوان موثرترین عامل در افزایش آمار اعتیاد نیروی کار نام برد گفت: مولفه های بسیاری در شیوع اعتیاد میان کارگران موثر است و عدم رضایت شغلی یکی از این عوامل است.
این مقام مسئول در پایان در پاسخ به این سوال که چرا آموزشهای پیشگیرانه و کلاسهای روانشناسی با همکاری وزارت کار در مناطق صنعتی و علی الخصوص در مناطق آزاد برای کارگران برگزار نمی شود و آیا امکانپذیر نیست که چنین طرحهایی در دستور کار قرار بگیرند، اظهار داشت، چنین طرح هایی شدنی است و همانطور که برای دانشجویان، واحدهای درسی پیشگیری از اعتیاد وجود دارد، برای کارگران نیز آموزشهای پیشگیرانه بایستی در برنامه کار قرار بگیرد.
سعید صفاتیان پاسخ میدهد:
چرا ۲۸ درصد کارگران اعتیاد دارند؟
رئیس کارگروه کاهش تقاضای مواد مخدر در مجمع تشخیص مصلحت نظام توضیح میدهد که چرا اعتیاد در محیطهای کارگری شیوع پیدا کرده است.
چرا ۲۸ درصد کارگران اعتیاد دارند؟
محسنی بندپی، رئیس سازمان بهزیستی کشور هفته گذشته از استعمال دخانیات ۲۸ درصدی در جامعه کارگری خبر داد. اعتیاد به عنوان یکی از آسیبهایی است که در افزایش و شکلگیری سایر آسیبهای اجتماعی نقش دارد. علت شیوع این آسیب در جامعه کارگری چیست؟
سعید صفاتیان، رئیس کارگروه کاهش تقاضای مواد مخدر در مجمع تشخیص مصلحت نظام در گفتگو با تجارتنیوز گفت: اعتیاد در بین کارگران در تمام دنیا یک پدیده رایج است. براساس بررسیهای صورت گرفته تعداد معتادان در جامعه کارگری در تمام جوامع بیش از معتادان در دیگر بخشهاست.
وی ادامه داد: در محیطهای کارگری افراد فشار بیشتری را تحمل میکنند. اکثر کارگران با مشکلات مالی مواجه هستند. نوع شغل، محیط جغرافیایی محل کار، همکاران، دوری از خانواده و دسترسی راحت به مواد مخدر و قیمت پایین برخی از انواع مخدر از جمله مواردی هستند که کارگران را به سوی اعتیاد هدایت میکند.
صفاتیان افزود: کارگری که در استانهای جنوبی کشور در دمای ۵۰ تا ۶۰ درجه کار میکند مجبور میشود برای تحمل شرایط سخت کاری از مواد مخدر استفاده کند. یا فردی که در شیفت کاری شبانه مشغول است. اوایل دوره مصرف مواد مخدر توانایی افراد را تقویت میکند ولی زمانی که اعتیاد در فرد ریشه گرفت خود عاملی برای تحلیل تواناییهای افراد میشود.
وی عنوان کرد: در بعضی از محلهای کاری بخش خصوصی متاسفانه برخی کارگران را به استفاده از مواد مخدر تشویق میکنند تا افراد بتوانند کارهای سنگین انجام دهند.
صفاتیان تصریح کرد: برخلاف شیوع مواد مخدر صنعتی بین عموم مردم، در بین مواد مخدر موجود تریاک بیشترین متقاضی را بین کارگران دارد. اثرات مخرب مواد مخدرهای صنعتی بسیار بیشتر از تریاک است و در کوتاه مدت موجب تحلیل توانایی افراد میشود، ضمن اینکه به طور کلی مواد مخدر صنعتی باعث تقویت انرژی افراد نمیشوند.
وی در ادامه افزود: سال گذشته وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی طرحی به نام کاج یا کارانه اشتغال جوانان، را راه اندازی کرد. با تقسیمبندی کشور به پنج منطقه این طرح با هدف ایجاد فضای آموزش، پیشگیری و درمان شاغلین در کارخانههایی با جمعیت ۵۰ تا ۵۰۰ نفر فعالیت خود را آغاز کرد و توانست طی یک سال ۴۰ هزار نفر را تحت پوشش قرار دهد. از طریق این طرح بسیاری از افرادی که در محیطهای کارگری دچار اعتیاد بودند به مراکز بازپروری ارجاع داده شدند.
صفاتیان در پایان خاطرنشان کرد: اگر بودجه مناسب برای طرح کاج در نظر گرفته شود میتوان امیدوار بود که یک طرح کاربردی به فعالیت خود ادامه دهد.
مشاور وزیر و معاون امور اجتماعی مرکز امور اجتماعی و فرهنگی وزارت کشور ایران در گفتگویی با ایسنا اذعان کرد نرخ اعتیاد در جمعیت عمومی کشور ٥.٢ درصد در سنین ١٥ تا ٦٤ سال است ولی این نرخ در بین جامعە کارگری بە ٢٢ درصد میرسد.
کارگران مراکز صنعتی، کارگاهی و تولیدی با ٣٠ تا ٣٥% بیشترین حجم نیروی کارمعتاد درکشور را به خود اختصاص می دهند و جمعیت آن ها حدود ٦٠٠ تا ٧٠٠ هزار نفر می شود. در حال حاضر ایران با داشتن دومیلیون نفر معتاد یکی از مهم ترین کشورهای مصرف کننده مواد مخدر در سطح جهان محسوب می شود و نزدیک 3 درصد جمعیت کشور را افراد معتاد تشکیل می دهند که از بین آن ها ٧٠% شاغل هستند.همچنین آمارهای ارائه شده بیان گر آن است که در بین معتادان ایران، کارگران مراکز صنعتی، کارگاهی و تولیدی با 30 تا 35 درصد بیشترین حجم نیروی کارمعتاد در کشور را به خود اختصاص میدهند و جمعیت آن ها٦٠٠تا ٧٠٠ هزار نفر میشود.
یکی از کارگران معتاد در مصاحبەای با سایت خبری بوشهر٢٤ گفتە است” « شاید در معدن زغال سنگ از بین ٨٠ نفر کارگر حداقل ١٥ نفری معتاد باشند، شرایط کارسخت و استرس بالا است، مشکلات اقتصادی هم امان همه را بریده و بعضی ازکارگران هم برای اینکه بتواند سرپا بمانند وچند شیفت کار کنند پناه میآورند به تریاک و مواد. او می گوید:«با ١٠ سال سابقه کار، سه سال است که حقوقم ٤٠٠ هزار تومان است و الان دو ماهی میشود که شرکت خصوصی صاحب معدن تنها بخشی از حقوق ما کارگرها را میدهد و 20 نفر را هم در همین یکی دو ماه به دلیل بالارفتن هزینه ها و فروش نرفتن زغال سنگ اخراج کرده است، خوب در این شرایط کار درمعدن، کارگر یک حب تریاک میزند و بعد بی خیال میرود به عمق زمین.
«محمد صادق فتح الهی» مدیرکل دفتر توسعه مشارکتهای مردمی و سازمانهای مردمنهادستاد مبارزه با مواد مخدراوایل مهر امسال اعلام کرد که « ٧٠% معتادان کار ثابت دارند» و درهمین ماه «مرتضی تمدن» استاندار تهران هم عنوان کرد که درصد زیادی از معتادان کشور را افراد شاغل تشکیل می دهند. او برای مثال به بررسی و تحقیق که روی معتادان دستگیر شده در شهرستان اسلام شهر انجام شده، اشاره کرده است که نشان میدهد ٧٨% معتادان دستگیر شده این منطقه شاغل بودهاند. اما آمار ٧٠% اعتیاد در بین افراد شاغل زمانی چهرهای واقعی تر به خود میگیرد که آماری از تعداد این افراد هم ارائه شود.
بررسیهای انجام شده در چندین تحقیق و پایان نامه روی پیشگیری از اعتیاد در محیط کار نشان میدهد کارگران به دلیل شرایط سخت کاری و شغلی، مشکلات اقتصادی و مالی، درآمدهای پایین نسبت به شرایط اقتصادی جامعه، دوری از خانواده، بالابودن میزان ساعت کار در بسیاری ازمراکز خصوصی، پایین بودن درآمد، نداشتن اوقات فراغت و فعالیت های ورزشی و تفریحی، نداشتن بیمه و خدمات رفاهی، عدم وجود و یا اجرای دقیق قوانین و مقررات بازدارنده از اعتیاد در محیط کار، بی توجهی کارفرمایان به اعتیاد و افراد معتاد در محیط کار، وجود گروههای همکاران و تاثیر پذیری از آن ها، شرایط نامساعد روحی و خانوادگی، ترس و استرس ناشی از بیکاری و از دست دادن شغل، فشار روانی و تنش های کاری و خستگی از کار روزمره به مواد مخدر به عنوان یک ماده آرام بخش، نیرو زا،شادی آور و حتی در مواردی درآمد زا رو می آورند.
مشکلات بیشتراقتصادی، اجتماعی، خانوادگی، روحی، جسمی و بیکاری را برای کارگران به دنبال دارد و حتی باعث میشود گروهی از آنها به اقدامات مجرمانه و خشونت آمیز از جمله سرقت، ورود به باندهای توزیع مواد مخدر، قتلهای خانوادگی، تجاوز و روابط نامشروع، روسپیگری و جرائم خشن دیگر روی بیاورند. دکتر «مهران مولوی» کارشناس مسایل اجتماعی دراین باره میگوید:« طبق آمارهای رسمی ٤٩% قتل ها ، ٦٨% درگیریهای منجر به قتل ، 50 درصد مرگ و میرهای ناشی ازسوانح رانندگی، ٢٠ تا ٣٠% خودکشی، ٥٢% تجاوزبه عنف، ٦٢% از دعاوی و درگیری ها،بیش از ٥٠% از همسرآزاری ها و ٣٨% کودک آزاری ها با مصرف مواد مخدر و الکل ارتباط دارد.
کاهش کیفیت ناشی از افت عملکرد مغزی و حرکتی، بی تفاوتی نسبت به کار و کاهش تعهد شغلی، پایین آمدن کیفیت و میزان تولید، داشتن رفتارهای غیر قابل پیش بینی و مخرب حین کار که می تواند روی میزان بازدهی کارگران دیگر هم تاثیر بگذارد، غیبت از کار، اخراج و از دست رفتن یک کارگربا سابقه و تجربه که ممکن است مرکز صنعتی برای آموزش او هزینه های بسیار کرده باشد، حوادث شغلی و تهدید امنیت و سلامت دیگر کارگران، زیرپا گذاشتن قوانین و مقررات شغلی، انجام کارهای خلاف و جرائم در محیط کار مانند سرقت از جمله تاثیرات وجود افراد معتاد در محیط کار است.
طبق تحقیقات سازمان بهداشت جهانیWHO) ) عامل 25 درصد از حوادث صنعتی که در جهان رخ میدهد معتادان به مواد مخدر هستند. اتفاقی که «فرهاد اقطار» مديركل وقت پيشگيري و امور اعتياد سازمان بهزيستي بە آن اشاره کرد، او گفت غيبتهاي مكرر در كاركنان، بيماريهاي حاد، قطع شدن انگشت در زير دستگاهها، سرقت در محل كار، پايين آمدن كيفيت اجناس و توليدات كارخانهاي از معضلات حاصل از اعتياد در كارگاهها و ساير محيطهاي شغلي است كه هزينههاي درماني و اجتماعي گستردهاي را ايجاد ميكند.