پایگاه خبری / تحلیلی نگام_نهم خرداد ۱۳۶۴، فريدون توللی در تهران درگذشت. او میگفت: «حفاری و شناخت ادوار پیشین همان شور و احساس آفرینش هنری را دارد».
فريدون توللی در سال ۱۲۹۸ در شيراز زاده شد. پدرش از زمينداران بزرگ فارس بود. شش ساله بود كه مادرش را از دست داد.
پس از گذراندن دبيرستان در زادگاهش، در دانشگاه تهران باستانشناسی خواند و ۲۲ ساله بود كه در آموزش و پرورش شيراز در رشته خودش كار میكرد: “من از ۱۱ سالگی، آغاز به سرودن كردم و از همان اوان، طبیعت و زیباییهای آن را به تجلی در محسوس و نامحسوس، دوست میداشتم. هرجا دیوان شعر یا جُنگی از چامهپردازی پیشینیان و معاصران میيافتم، شاد و سرمست به خواندن آن میپرداختم. تا سال ۱۳۱۷ (۱۹ سالگیام) هر چه با نقشپذیری از این مطالعات سرودم، بر شیوه قدما بود”.
۲۶ ساله بود كه “التفاصيل” را چاپ كرد كه طنز سياسی و انتقاد تند به نارسايیهای روز به شيوه گلستان سعدی بود.
۳۱ ساله بود كه ماندگارترين اثرش جُنگ “رها” را با مقدمهای در نكوهش تند كهنسرايی و ستايش و تشريح شعر نو منتشر كرد كه شيوهنامه سرايش نوين به شمار میآيد. فريدون توللی میگفت كالبد و واژگان شعر بايد در خدمت درونمايه باشد نه اينكه شاعر در بند و تنگنای قافيه و عروض بسرايد.
او سرايش را گونهای نغمهپردازی میدانست: در شعر “باید بیش از هر چیز با گردآوردن الفاظ زیبا و خوشآهنگ به كوك كردن تارهای سخن كوشیم تا تلفيقات و مضامین هنری خویش را از راه نواختن این ساز به خواننده و شنونده منتقل كنيم:
میكاودم این زخم روانسوز روانكاه
میكاهدم این خشم سبكجوش سبكسوز
میسوزدم این یاد هنرزای هنرسای
میسایدم این رنج شبافزای تبافروز”.
دو سال پس از انتشار “رها” سرخوردگيش از هواداری از حزب توده را در “كاروان” به شعر كشيد.
در جريان كودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ خانهاش را در شيراز سوزاندند، پس از آن گوشهگير شد و گويی سازگار با رشته علمیاش باستانشناسی به نوپردازان پشت كرد و يكسره كهنسرا شد و در جُنگهای بعدی “نافه” و “پويه” به هر گونه “نوسرايی “بیقيد و بند” سخت خرده گرفت و به ويژه به شاعرانی كه “عاميانه میگويند و میپندارند شاعر پابرهنهها شدهاند”، تاخت.
۴۰ ساله بود كه به سفارش اسدالله علم مشاور دانشگاه شد و برای او مديحه گفت.
او در حفاریهای پاسارگاد به چند سنگنوشته و ظرف سفالين از روزگار باستان دست يافت كه ناشناخته مانده است.
فريدون توللی در ۶۶ سالگی در تهران درگذشت.