مهین دخت ایرانی
در اینکه باید اعتراف کنیم ما سالها و سالهاست به علت مصالح اندیشی ها و ترس های ناآگاهانه و کودکانه خود را از پیشرفت و اندیشه سازی محروم
ساخته ایم تردیدی نیست . و اینکه چه کسانی سبب و مسبب ان بوده اند هم چندان شاید اهمیت نداشته باشد آنچه بیشتر از همه مهم است تشخیص
صحیح و استفاده مطلوب از دنیا و فضایی است که به سوی پیشرفت و ارائه اطلاعات گسترده جامع پیش می رود . در دنیایی که فضای مجازی و رسانه
ای با قدرت هرچه بیشتر بر مخاطبان خود تاثیر می گذارد اینکه بخواهیم ذهن ها را بسته نگه داشته و با یک ترس بیهوده و موهوم از دریافت اطلاعات و
آشنایی با اندیشه های مختلف محروم سازیم بسیار مضحک و عجیب به نظر می رسد.
این روزها زمزمه هایی از فیلتر اینستاگرام به گوش می رسد که سیاستی تعریف شده قصد دارد این اپ را نیز مانند برنامه های دیگری چون فیسبوک
توییتر،تلگرام و…دیگر فضای از این قبیل از دسترس مردم خارج کند تا مبادا این فضاهای زیادی باز باعث ترویج فرهنگ بیگانه ،رواج افکار سیاسی غلط
تاثیر بر افکار عمومی یا هر پیامدی از این نوع شود.
اما حقیقت این است که ما نمی توانیم در عصری که فضای باز فکری وجود دارد دیگران را محدود و وادار به پذیرش افکار خود کنیم .حقیقت این است که
ما نمی توانیم با این دیدگاه تعصب آمیز جایی در بازار رقابتی تقابل اندیشه ها و مکتب ها داشته باشیم .شاید فقط به مدت محدودی بشود مانع شد از
رواج اندیشه های مخالف شد اما به هیچ عنوان نمی توان با این دیدگاه اندیشه ای تحمیلی را حفظ کرد. و نهایتا آنچه قادر باشیم به تعویق انداختن ان
باشد.
مخاطبان امروز که عمده ی ان را جوانان و نوجوانان تشکیل می دهند با ذهنی که آمادگی پذیرش دارد بیشتر از آنکه نیاز به تزریق اندیشه داشته باشند
نیازمند اعتماد و سواد رسانه ای و قدرت و توان تجزیه و تحلیل هستند تا بتوانند اطلاعات صحیح و غلط را از هم تشخیص دهند.
تا بتوانند تفسیر کننده داده های پیچیده ای باشند که از هر سو به ذهنشان هجوم می آورد و خودشان با تشخیص صحیح انتخاب کنند که دنیایشان را
چگونه بسازند .
آنچه در قرون اخیر چه در جامعه غرب و چه در جامعه ی اسلامی چه در رنسان اروپا در قرن پانزدهم و چه در رنسانس اسلام در سده چهارم موجب ترقی
علم و اندیشه شد فضای باز علمی_فکری و تلازم اندیشه های مخالف بود که توانست نوابغ را بپروراند و علم و فرهنگ را به شکوفایی برساند
یک مکتب در فضایی که فقط درگیر مسائل درونی خود و اختلاف انگاری درونی در مسائل پیش پا افتاده است به هیچ عنوان امکان تجلی و تاثیر و
گسترش پیدا نمی کند نهایتا بتواند خود را حفظ کند در ان جامعه.اما همواره وجود اندیشه های مخالف و معارض این امکان را به یک مکتب که دارای پایه
های عقلانی است می دهد که خود را بارور و شکوفا کند.
هرچند این احتمال بسیار قوی است که بسیاری از سیاستمداران که خواستار فیلتر و محدود سازی این فضا هستند به جای آنکه بیشتر دلهره و اضطراب
اعتقادات و باورهای دینی_مذهبی و فرهنگ اصیل ملی _ایرانی را داشته باشند نگران باورها و بیداری سیاسی آنها هستند زیرا مکتب فکری_عملی چون
اسلام و فرهنگ اسلامی _ایرانی در طول قرن های مختلف با وجود تمام چالش ها و جنگ ها و غارتها هیچگاه دچار تزلزل نشده و حتی پیشترفت ان در
اذهان عمومی بیشتر بوده است زیرا مکتبی است دارای پایه های عقلانی و جهان بینی و ایدئولوژی صحیح و مناسب با ساختار درونی انسان.
هرچند در صورت عدم وجود سواد رسانه ای و قدرت تحلیل اطلاعات خطر به ابتذال رفتن وجود دارد اما بی گمان فیلتر اطلاعات به هیچ عنوان راهگشا
نخواهد بود
آنچه هم اکنون نیاز است قدرتمندسازی سواد رسانه ای و اندیشه های دینی _فرهنگی است تا در مقابل اندیشه های دیگر بتواند ایستادگی کند و همچنین
دادن داده های صحیح و قدرت تحلیل به مخاطب است تا بتوانند با یک نظام مندی صحیح از این فضا استفاده کنند که ان هم متاسفانه با قصور همیشگی
مسئولان و اندیشمندان این حوزه همراه بوده است.
البته باز هم این سوال همواره مطرح است :
که نگرانی واقعی چیست؟؟