✍️ سید قائم موسوی
با وجودی که صرفاً فحوایی از قرارداد احتمالی چین و ایران به بیرون درز کرده بود، اما واکنش های هيجاني ِ مشتاقی-مغرضانه بیشتر از تحلیل های علمی و کارشناسانه بود.
عده ای آنرا حلول ترکمنچای جدید ارزیابی کردند و دیگرانی آنرا فتح الفتوحی که ایران را در تقابل با غرب رویین تن خواهد کرد.اما محدود تحلیل هایی هم بودند که با نگاهی پدیدارشناسی منافع و معایب آن و همچنین امکان انعقاد آن را بررسی کردند.
در همان حیص و بیص اتفاقاتی در جریان بود نشانه های خوبی برای قرارداد نبود. ماهها کشتی های ایران در سواحل چین از ترس تحریم های آمریکا لنگر انداخته و معطل امکانِ چیرگیِ چین بر ترس مزمنش از آمریکا بودند.
ظریف نیز برای ایجاد بالانس میان چین و روسیه و جلوگیری از دلخوری روسیه ناچار به سفر به مسکو شد. اما ظاهراً دلخوری پوتین فراتر از آن چیزی بود که آنها تصور می کردند، پوتین اساساً ظریف را به حضور نپذیرفت. ظریف اما مدعی بود 1 ساعت تماس تلفنی رضایتبخشی با پوتین داشت. در فضای مجازی گزاره مطایبه آمیزی می چرخید که ظریف برای اینکه خرج تلفنش کمتر شود به روسیه رفت و ترجیح داد داخلی زنگ بزند تا تماس بین المللی!
خبر جدید عدم همکاری بانک های چین و روسیه با ایران مسئله را تا اندازه ای بغرنج تر کرد. وقتی آنها از کوچک ترین همکاری مضایقه می کنند، تردید جدی مقرون به یقین وجود دارد که به تعهدات شان در مسائل کلان تری مثل قرارداد 25 ساله عمل کنند.
اکنون روابط چین و آمریکا در شرایط شکننده ای قرار دارد و به نظر می رسد آمریکا پیشروی بیشتر چین را دقیقاً به معنای پسروی خودش در روابط بین الملل می داند و مصمم است که چین را قبل از تثبیت هژمونی اش وارد چالش نفس گیری کند.
چین اما ناخواسته و بی میل به ماجرا ورود می کند به گونه ای که سطح آن قابل کنترل باشد. لحظه ورود به چالش را زود می داند. اما نمی تواند واکنش همطراز هم نداشته باشد.
همین روزها اراده چین برای پاسخ مثبت به قرارداد با ایران به محک آزمایش سختی گذاشته می شود. پیش نویس قطعنامه آمریکایی برای تمدید تحریم تسلیحاتی ایران در شورای امنیت سازمان ملل ارائه می شود.
طبیعتا آمریکا از انعقاد قرارداد ناراضی خواهد بود و چین این را می داند. واکنش چین به این قطعنامه می تواند کیفیت روابط چین با آمریکا و ایران را بیش از پیش عیان کند.
امکان دارد چین مجددا ایران را وجه المصالحه قرار دهد و در راستای کاستن از تنش مستقیم در مسائل فی مابین با آمریکا، در قطعنامه با آن همراهی کند.
همراهی با آمریکا اساس همکاری چین و ایران را از حیزِ انتفاع می اندازد و مدلِ هر نوع همکاری در آینده خواهد بود.
یعنی چین هر زمان مقتضی بداند پا روی تعهداتش با ایران خواهد گذاشت. کاری که برایش عادی شده است اما برای ایران درسی ناآموخته شده است. سرانجام هر نوع قراردادی با چین نهایتا مصداق ضرب المثل؛ «علی ماند و حوضش» است! کاری که ناپلئون با فتحعلیشاه در قالب معاهده «تیلسیت» کرد!
پ ن : هر نوع قرار دادی که در راستای توازن میان شرق و غرب نباشد در راستای تامین منافع ملی ایران نخواهد بود.
جاده یکطرفه چه به سمت شرق باشد و چه غرب ، مسیری بدون بازگشت و سراسر خسران خواهد بود.