✍️سید مصطفی محقق داماد
علی(ع) در یک بیان کوتاه اما پر معنا ابزار ریاست را سعه صدر معرفی میکند. سعه صدر هنگامی خود را به خوبی نشان میدهد که فرد با داشتن قدرت و توان بر مجازات، اقدام به عفو نماید. ریشه بسیاری از نابردباریها و عدم سعه صدر حاکمان، کبر و خود بزرگبینی است، امام(ع) در خطبه مشهور قاصعه به شدت با آن برخورد کرده میفرماید: «فلو رخص ا فی الکبر لاحد من عباده لرخص فیه لخاصة انبیائه و اولیائه و لکنه سبحانه کره الیهم التکابر و رضی لهم التواضع؛ اگر خداوند رخصت کبر ورزیدن را به یکی از بندگانش میداد. به یقین چنین منتی را بر پیامبران گزیده و دوستانش مینهاد، لکن خدای سبحان بزرگ منشی را بر آنان ناپسند دید و فروتنیشان را پسندید.»
علی(ع) به خوبی پی به معضل حاکمان برده و در این راستا به شدت مالک اشتر را از کبر بر حذر داشته میفرماید: «ایاک و مساماةَ ا فی عظمته و التشبه به فی جبروته؛ بپرهیز که در بزرگی فروختن، خدا را هم نبرد خوانی و عظمت خود را همانند او دانی.»
حتی این مقدار کافی نیست باید قدم را از این فراتر گذاشت و حاکمان در منش خود باید به گونهای رفتار کنند که مردم احتمال فخردوستی آنان را هم ندهند.
امیرالمومنین در خطبهای فرمود: «و ان مِن اَسخَفِ حالات الولاة عند صالح الناس اَن یُظَنَّ بهم حُبَّ الفخر و یُوضَعُ اَمرُهُم علی الکبر؛ و در دیده مردم پارسا، زشتترین خوی والیان این است که خواهند مردم آنان را دوستدار بزرگمنشی شمارند و کارهاشان را حساب کبر و خودخواهی بگذارند.»
این کبرزدایی میتواند زمینه مناسبی را برای گوش فرادادن به سخن دیگران مهیا سازد. در همین راستا امام(ع) به مالک اشتر تاکید میکند: «و بخشی از وقت خود را خاص کسانی کن که به تو نیاز دارند. خود را برای کار آنان فارغدار و در مجلس عمومی بنشین و در آن مجلس برابر خدایی که تو را آفریده فروتن باش و سپاهیان و یارانت را که نگهبانانند یا تو را پاسبانان، از آنان باز دار، تا سخنگوی آن مردم با تو گفتگو کند بیدرماندگی در گفتار که من از رسول(ص) بارها شنیدم که میفرمود: «هرگز امتی را پاک – از گناه – نخوانند که در آن امت – بی آنکه بترسند و – در گفتار درمانند، حق ناتوان را از توانا نستانند» و درشتی کردن و درست کردن دست سخننگفتن آنان را بر خود هموار کن و تنگخویی بر آنان و خود بزرگبینی را از خود بران، تا خدا بدین کار درهای رحمت خود را بر روی تو بگشاید.»
بالاتر از این امیرالمؤمنین(ع) به مالک سفارش میکند، کسی را برای جلسات خصوصی خود برگزیند که سخن تلخ حق را به او گوشزد کند، و در آنچه که انجام میدهد و یا میگوید و رضایت خداوند در آن نیست، کمتر یاری کند. حتی به مالک نصیحت میکند پارسایان و راستگویان را چنان پرورش دهد که او را فراوان نستایند و با ستودن کار بیهودهای که نکرده است خاطرش را شاد نکنند، زیرا ستودن فراوان خودپسندی آورد و به سرکشی وادارد. روشن شد چگونه علی (ع) زمینه اعمال آزادی مردم را در حکومت خویش فراهم میکند و با آسیبشناسی در رفع موانع تلاش میکند.