پایگاه خبری / تحلیلی نگام – ✍️ معصومه عظیمی پارسا
چند ماه پیش یادداشتی با عنوان حربههای تاریخ گذشته برای به اسارت کشاندن زن ایرانی نوشتم اینکه شاید زمانی نهچندان دور ما با شیندن اینکه زنان مثل برگگل میمانند و باید لای پر قو نگهشان داشت. تو دلمان قند آب میشد و باد به غبغب میانداختیم که چقدر ارج و قرب داریم! اما حالا به کلید آگاهی دست یافتهایم و دیگر با من بمیرم و تو بمیری گوشهایمان دراز نمیشود. به قول معروف بیمایه فطیره اخوی. با حلواحلوا کردن که دهن شیرین نمیشه!
امروز دیگر با دستآویز مقدسسازی و تقلیل نقش زنان به همسری و مادری نمیتوان آنان را در کنج خانهها محبوس کرد و با وعدههای توخالی از فعالیتهای اجتماعی محروم ساخت.
این نوشته جنجال زیادی به پا کرد و فریاد وامصیبتا از هر سو به هوا برخاست که تو برای مادرها ارزش قائل نیستی. مادران در سر ما جا دارند و از این جور خزعبلات!
از پله بالاتر که موقعیت زنان را بنگریم مردسالاران ایرانی در مقایسه با برادران همسایه گوی سبقت را از آنان ربودهاند. به قول مرضیه جان ما طالبان داشتیم زمانی که طالبان مد نبود! دقیقا ۴۳ سال است که طالبان بزک شده با کتوشلوار مارکدار و ریش انکارد شدهشان در کشور حکمرانی میکنند و هیچ کسی هم جلودارشان نیست!_ تنها سد مقابل واپسگرایان از همان آوان انقلاب زنان پیشرو بودهاند و سایرین سر در جیب تفکر فرو برده بودند. چون جملگی آلزایمر داشتند که همه سوار بر یک قایق هستند!
در این میان تفاوت اخویهای افغانستانی با ایرانی در صورتکی است که بر رخسارشان زدهاند. صورتک نفاقی که طالب افغانستانی در دور دوم بر اریکه نشستنش از روی دست برادرانش تقلب کرده و یواشیواش در آن متبحر میشود!
از سوی دیگر با به قدرت رسیدن جنبش اصیل منطقه، طالب وطنی احساس حقارت کرده که نکند کاپ قهرمانی زنستیزی را که نزدیک نیم قرن بالای سر خود به اهتزاز درآورده بود به رقیب قدر خود واگذارد. به همین علت آستینها را بالا زده و قانون متحجرانه دیگری را بر ضد زنان رونمایی کرد. جایگاه مادری را که خودش سالیان سال با بوق و کرنا به قله پوشالی رسانده بود پس زد و با کمال ادب و احترام از آسمان بر زمین افکند. واقعا دستخوش به این هم نبوغ زنستیزانه!
پن: بحث بر سر جعلی بودن قانون «دادن کارنامه دانشآموزان به مادران ممنوع است» داغ شده اما در اصل ماجرا توفیری ندارد.