✍️ حبیب رمضانخانی
بعد از ترور دکتر فخری زاده، غلیان احساس و نفرت از عاملان آن بالا گرفته است. بحث شناسایی عوامل ترور و انتقام از آن داغ شده و گروه ها و جناح های مختلف، آن را مهملی برای تاختن و کوبیدن علیه هم قرار دادهاند. انگار مرحله اول که ترور موفق توسط دشمنان بود، مرحله دوم که همانا متشنج کردن اوضاع کشور و کشانده شدن به تله درگیری و آغاز جنگ است، توسط خودی ها موفق تر دنبال می شود.
طرح جنجالی مجلس که امروز کلیات آن به تصویب رسیده و خروج از برجام و پروتکل الحاقی را مدنظر دارد، یکی از این واکنش های احساسی و البته خطرناک به این حادثه تلخ است. اینکه برای انتقام از ترور یکی از عوامل کلیدی و مشاور در قرارداد برجام، خواستار خروج از آن شده و آن قرارداد را عامل آن حادثه قلمداد کنی، موضوعی هست که فقط نمایندگان انقلابی مجلس یازدهم توان توجیه آن را دارند!
در جنگ اول ایران و روسیه تزاری، سپاه ایران در اصلاندوز شکست خورد. حکومت قاجار که خطر پیش روی و از دست دادن آذربایجان را می دید، مجبور به صلح با روسیه و قرارداد گلستان شد. فتحعلی شاه قاجار که در میانه رقابت سه قدرت برتر جهان گرفتار بود، با آگاهی عباس میرزا و افراد مطلع، پی برده بود که ایران توان و تجهیزاتی برای بازپس گیری مناطق از دست رفته ندارد. ولی شور و هیجان روحانیون آن زمان که آگاهی از امور نداشتند، با فتوای سید محمد مجاهد و جمعی از علمای دیگر، حکم جهاد علیه روس ها صادر شد و در ادامه، مصیبت و افسوس ابدی از قبول عهدنامه ترکمنچای را به ملت ایران تحمیل کردند.
مسلما از ویژگی های یک نماینده مجلس، آشنایی حداقلی با عرصه سیاست و دیپلماسی است. ولی اکنون این حزم و دور اندیشی برای اعتلای کشور را در اعمال و شعارهای آن ها نمی بینیم. نمایندگان که ادعای منتخبین مردم را یدک می کشند، بایستی خواست و اراده مردم را برآورده کنند. ولی عملا می بینیم به جای نگاه به مردم و تامین منافع آن ها، دل در گروه جناحی و رضایتمندی نهادها و گروه های قدرت دارند. پس آیا شایسته نیست با اندیشیدن به عواقب کار خود، آن شور و احساس را با عقلانیت پیگیری کنند؟
در قضیه منجر به تحمیل عهدنامه ترکمنچای، صاحبان آن شور و احساس از بابت عمل خود پاسخگو نشدند، ولی مردم ایران تا امروز آن داغ را همراه خود داشته و بر عاملان آن نفرین می کنند. در مثال تاریخی ذکر شده، اگرچه مقصود مشابهت عهدنامه گلستان با برجام نیست، ولی عمل احساسی و به دور از اندیشه مجلسیان می تواند با اجماع جهانی علیه ما و بازگشت قطعنامه ها به ترکمنچایی دیگر منتهی شود که اینبار به تجربه، مردم به قضاوت تاریخ نگذاشته و خود عاملان آن را به محاکمه خواهند نشست.