پایگاه خبری / تحلیلی نگام _ سفیر انگلیس [ریچارد دالتون]سرش پایین بود چیزی نمیگفت. از سفیر انگلیس سوآل کردیم شما چرا حرف نمیزنید؟ سرش را بلند کرد گفت “همه تان اشتباه میکنید، رئیس جمهور ایران، شهردار تهران[احمدی نژاد] است.” گفتیم او که ثبت نام نکرده؟ گفت “خب ثبت نام میکن
محسن رفیق دوست در جلد سوم کتاب خاطرات خود با عنوان برای تاریخ میگویم روایت عجیبی را از ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد نقل میکند.
در صفحه ۲۱۹ از جلد سوم کتابِ «برای تاریخ میگویم»(۱)، رفیقدوست مینویسد:
وقتی باهنر سفارش احمدینژاد را میکند
« مهندس باهنر به من زنگ زد، گفت … آقای ثمرۀ هاشمی که خواهرزادۀ من است و آقای احمدی نژاد و … اینها آدمهای خوبی اند و بیکارند، اگر بشود در بنیاد به آنها کار بده … هیأت مدیرۀ شرکت آتی ساز را تغییر دادند و آقای احمدی نژاد و هاشمی ثمره و … شدند هیأت مدیرۀ شرکت آتی ساز … چند بار گزارشهایی راجع به عدم پیشرفت آنجا به من شد. تا یک روز از آقای علیزاده پرسیدم با اینها چکار کردی؟ گفت عوضشان کردم، چون واقعاً نمیتوانستند کار کنند. بعد یکهو ایشان شد شهردار تهران.»!
همان که اوّل گفتم:رئیس جمهور ایران، شهردار تهران است!
«سفیر فلسطین… با من رفیق است. آمد پیش من… گفت فلانی، دیشب جلسۀ همۀ سفرای خارجی مقیم ایران بود و بحث انتخابات(۱۳۸۴) ایران شد، هر کس چیزی میگفت. یکی میگفت آقای هاشمی میشود، یکی میگفت قالیباف، یکی هم میگفت آقای لاریجانی… سفیر انگلیس سرش پایین بود چیزی نمیگفت. از سفیر انگلیس سوال کردیم شما چرا حرف نمیزنید؟ سرش را بلند کرد گفت “همه تان اشتباه میکنید، رئیس جمهور ایران، شهردار تهران است.” گفتیم او که ثبت نام نکرده؟ گفت “خب ثبت نام میکند.” خواستم این خبر را به تو بدهم…
چند روز بعد قبل از اینکه مرحلۀ دوم انجام شود، زواوی[سفیر فلسطین] آمد، گفت: دیشب جلسه تشکیل شد، قبل از اینکه وارد بحث شویم، به سفیر انگلیس گفتیم احمدی نژاد ثبت نام کرد و جزو دو نفر دور دوم شد، اما رأی آقای هاشمی بیشتر است… گفت “همان که اول گفتم، رئیس جمهور ایران، شهردار تهران است.»!
پس از این، در صفحه ۲۲۱، مصاحبه گر به رغم سخنان رفیقدوست، نقل قولی را از آقای مصباح یزدی میآورد:
«دیشب یکی از دوستان حاضر در جلسه نقل کرد که قبل از برگزاری مرحلۀ اول انتخابات محضر یکی از علمای اهواز رسیدم. ایشان گفته بود شب بیست و سوم ماه رمضان در حال احیا، پیش از نیمه شب به خواب میرود. در خواب به او ندا میشود که بلند شو برای احمدی نژاد دعا کن، وجود نورانی … دارند برای احمدی نژاد دعا میکنند. میگوید من حتی اسم احمدی نژاد را نشنیده بودم.»
و رفیقدوست پاسخ میدهد:
«حالا شما… هم حرف مرا بنویسید، هم حرف ایشان را… حرف من خوابی نیست، در بیداری است(خنده).»
به افزایش قیمت نفت مشکوکم، احمدی نژاد با این هفتصد میلیارد دلار چه کرد؟
رفیقدوست به نکتۀ دیگری نیز در صفحه ۲۳۳ اشاره میکند:
«با آمدن آقای احمدی نژاد در ریاست جمهوری، قیمت نفت یکباره از حدود چهل دلار به حدود ۱۴۰ دلار رسید، بعد از رفتن ایشان یک مرتبه به بیست دلار سقوط کرد. بنده متوجه نشدم چرا؟… درآمد نفتی در این هشت سال[دورۀ احمدی نژاد] بیشتر از صد سال فروش نفت ایران است… آقای احمدی نژاد با این هفتصد میلیارد دلار چه کرد؟… مشکوک میدانم… این را تصادفی نمیدانم. نسبت به این موضوع بدبین هستم.»
محسن رفیقدوست (زادهٔ ۱۳۱۹ در تهران) وزیر سپاه (از زمان تأسیس وزارت سپاه در سال ۱۳۶۱) در دولت اول و دوم میر حسین موسوی و رئیس بنیاد مستضعفان و جانبازان بود. وی پیش از انقلاب از اعضای نسبتاً رده بالای جمعیت موتلفه بود ولی پس از ورود به سپاه پاسداران از جمعیت موتلفه خارج شد.
رفیقدوست در روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷، راننده خودروی بلیزر آمریکایی سید روحالله خمینی در بدو ورود به ایران بود. یکی از سمتهایی که پس از انقلاب در مدرسه علوی بر عهده وی بود، صدور احکام لازم برای تصرف اموال و اماکن ثروتمندان حکومت پهلوی بود. با توجه به اینکه اغلب افراد نزدیک به حکومت پهلوی از ایران خارج شده بودند، املاک و داراییهای آنها بیصاحب مانده بود. وی در مقام مسئول تدارکات مدرسه علوی و رفاه، بیشتر درگیر صدور احکام مختلف برای تصرف و تملک آن داراییها بود.
در همان روزهایی که وی در مدرسه رفاه فعالیت میکرد، سید محمد بهشتی و مرتضی مطهری به وی اطلاع دادند که سید روحالله خمینی، فرمانی برای تشکیل سپاه زیر نظر دولت موقت صادر کردهاست و وی باید کارها را در مدرسه رفاه و علوی رها کند و به آن سپاه بپیوندد.
محسن رفیقدوست در مصاحبهای که با ایسنا داشتهاست فکر تشکیل سپاه به عنوان نیرویی برای حراست از انقلاب اسلامی در حال پیروزی را ایده محمد منتظری معرفی میکند. بنا به گفته خود وی، اگر ۵ یا ۱۰ نفر در تأسیس سپاه پاسداران نقش برجستهای داشته باشند، نقش وی، نقش اول است