پایگاه خبری / تحلیلی نگام_ محمد علی زم پدر زنده یاد روح الله در پست اینستاگرامی خود تحت عنوان : «يك شبِ روحاللهی» به ذکر یکی از خاطرات دیدار خود با آن عزیز از دست رفته پرداخته است .
متن کامل این پست اینستاگرامی به شرح ذیل است :
سلام و سلامتی ، تقديم به جمهور ايرانی و ياران و دوستانِ جان
در دیداری که بعد از ده سال دوری و ده ماه حبس با روحالله داشتيم مروری به برخی دغدغههای اخلاقی كرديم، گفتم در مسیر مبارزه، صرف نظر از ارزش و یا ضدّ ارزشبودن که منبعث از نیتهاست، فرد مبارز در معرض انواع امتحانها و خطرها و از جمله «اجحاف در حقالناس» قرار دارد!اگر فكر میكنی گرفتار چنين آفتی بودی، الان که دستت از همه جا کوتاه است، در خلوتگاهِ مظلومیت، فرصت را غنیمت شمار و تا میتوانی استغفار کن و از خداوند بخواه که دل و روح اين افراد را از تو راضی بدارد!
گفت من با نیت بد کسی را متهم نكردهام اما چون در مدت حبس، ثابت شده كه اخبار ناصحيح از روی غرضورزی عليه اشخاص و تخريب من، در اختيارم قرار میگرفته و من صرفا با رعايت «نفع مردم» مبادرت به انتشار آنها كردهام، حتماً برای بعضیها آزارنده بوده، اگرچه بارها از طريق كانال اعلام شده بود هر کس دفاعیه و تکذیبیه دربارهٔ خبری بدهد، آن را انتشار میدهیم اما در این ایام غربت و عُسرت با استغفار، خواندن نماز، قرآن و روزههای پیاپی فراوانفراوان طلب بخشش کردهام. شما هم در صورت دسترسی و آشنايی از کسانی كه از من ناراضیاند، حلاليت بطلبيد. انشاءالله خدای مهربان با وکالت خود، رضایت صاحبان حق را برایم فراهم مینماید(برای تسكين خاطرش به مضمون روايتی اشاره كردم كه خداوند در روز «عطا و جزا» به همه كسانی كه دِينی بر گردن «آمرزيده» دارند، بهقدری عطايا و هدايا میدهد تا از حق خود بگذرند)، روحالله شاد شد و گفت من فكر میکردم خداوند از همه چيز-غير از حقالناس و ظلم-میگذرد، پس معلوم میشود با اين تبصره خودش حقالناس را جبران میكند و خدا فقط از ظلم نمیگذرد؟! سپس برای رفع نگرانی ما گفت: در شب ۲۱ رمضان خیلی دلشکسته بودم، از مأموری که او را «کُپلِ مهربان» صدا میزنم خواستم بگذارد در زیر آسمان احیاء بگیرم، اجازه داد رفتم به حیاطی که دیوارهایش بلند و جز آسمان و ستارهها چيزی در آن نمايان نبود، ساعتی هرچه میخواستم و میتوانستم با خدا گفتوشنود کردم، در آخرین فرصت، گفتم خدایا اگر مرا بخشیده و پذیرفتهای، با علامتی محسوس مرا از مِهر و بزرگیات آگاه کن! هنوز کلامم تمام نشده بود، فقط و فقط یک قطره باران از آسمان بر گونهام -با دست نشان داد- نشاند، هرچه دقت کردم هیچ اثری از باران در اطرافم نديدم، در درگاه ورود به اتاق «کُپلِ مهربان» كه در همهٔ دقايق مرا پاييده بود، با حالتی غمدار گفت روحالله مادرم در icu، بستری و در حالِ جاندادن است، تو برایش دعا کن. گفتم انشاءالله شفا خواهد یافت… ۴۸ ساعت بعد که شیفت او بود، گفت روحالله مادرم را به بخش آوردند و در شيفت بعدش گفت: مادرم بهبود یافت و به منزل آمد! روحالله میدانم كه فقط بهخاطر دعای آن شبِ تو بود…!
يارانِ جان!
من با قديسسازیهای جعلی رايج در تاريخ و فرهنگ و مرام برخی، به شدت مخالف بوده و هستم، اما آنچه دربارهٔ روحالله گفته و میگويم از سر تكليفی است كه با اين كِردهها متفاوت است، من در اين پنج ملاقات بهطور عینی و ملموس آثار لطف و مهربانی خداوند در حق روحالله در اين ١٤ ماه حبس و محروميت را مشاهده و به تفاوت قضاوت حضرتش با قضاوت برخی از بندگانش، پیبردهام!
دوستان جانی
بياييد بياموزيم كه كسی را قضاوت نكنيم.
متن در آدرس اينستاگرام زیر قابل مشاهده است:
https://instagram.com/_u/mohammadali_zam