باز هم خبر خودکشی در زندان ، اینبار جوان بیست ساله نبود، اینبار انگ قاچاقچی بودن به او نمی چسبید، اینبار خبری از اعتیاد نبود.اینبار یک استاد دانشگاه و یک شخص تحصیلکرده و صاحب نظر نامش به میان آمد.دیگر در اذهان نمی گنجد خودکشی، کاووس سید امامی را کشتند . شک نداریم.اگر هم شک کنیم روزی نوبت خود ما میشود تا باور کنیم.اینبار سید امامی را شاید به شکل سعید امامی کشتند .اما سعید امامی کجا و سید امامی کجا …
گاهی آدمی به فکر فرو می رود که شاید اشخاصی که در این قتل ها دست دارند تنها هدف شان براندازی نظام است که در کالبد دلواپسان رخنه کرده اند به درون جسم خسته ایران.
آدمی نمی داند چه بر سر جوانان و روشنفکران ما در زندان ها آورده میشود اما آنچه که مسلم است این است که باور خودکشی برای ما چندش آور است تا قبول قتل
جالب است و بسیار برازنده حاکمان سنگدل این نظام بیان چنین سناریو هایی از جانب مواجب بگیران و جیره خوارانشان.
هر اعتراض و جنبشی در ایران مصادف با ظهور یک سناریو جدید میشود و الحق و الانصاف چنان بی کمالات هستند که به خود اجازه نمی دهند چند نویسنده و فیلمنامه نویس کارکشته به خدمت بگیرند تا لااقل هضم این قتل ها برایمان آسانتر گردد.امان از بی خردان پشت میز نشین.
پرانتز ی لازم میبینم که در اینجا باز کنم .پیشنهادی دارم برای ابراهیم حاتمی کیا ، شخصی که رگ گردن و حدقه چشمانش برای دفاع از این نظام بیرون می زند اینکه اگر شما دلبسته و ذوب در نظام هستید و افتخار میکنید برای ساخت فیلم *به وقت شام* که حول محور مدافعان حرم بود و قاسم سلیمانی بوسه بر پیشانیتان زد و اشک از چشمانش جاری شد،فیلمی هم درباره مدافعان وطن بسازید و عنوان فیلم را هم بگذارید *محکوم به خودکشی*
قطعا امکان بیانش هم برایتان قابل تصور نیست.
باشد که رستگار شویم