✍️صابر گل عنبری
عوامل متعددی میتواند به از سرگیری مذاکرات ایران و آمریکا در دوره باقیمانده روحانی منجر شود.قبل از پرداختن به آنها،ذکر این نکته لازم است که بحث نگارنده صرفا احتمال از سرگیری مذاکرات است،و نه نتایج آن که معتقد نیستم در نهایت به گشایشی کلان در روابط آمریکا و ایران ختم شود؛هر چند احتمال گشایشی اندک و مقطعی برای مدیریت تنش وجود دارد.
درباره مقومات گمانه از سرگیری مذاکرات،میتوان گفت که رفتن ترامپ با آن رویکرد و سیاست صرف نظر از این که جانشین وی کیست،فی نفسه یک “فرصت” تلقی میشود و آمدن بایدن نیز که معاون اوباما بوده و در دولت آنها برجام شکل گرفت،فرصتی مضاعف” پنداشته میشود برای از سرگیری مذاکرات و نه لزوما برای رسیدن به توافق که هفت خان رستم میطلبد و شروع مذاکره یک خان هم نیست.
خود رئیس جمهور و وزیر خارجه نیز در اظهارنظرهای مختلفی طی چند روز اخیر این رفتن و آمدن را فرصت دانسته و روحانی گفته است که نباید “فرصت سوزی” کرد.
اما اینجا احتمالا گفته شود بحث مذاکره با آمریکا از اختیارات دولت خارج است و از این رو، نمیتوان این سخنان را مبنای تحلیل و گمانهزنی قرار داد.همچنین یحتمل گفته شود بعید است چنین “برگ برندهای” با توجه به تاثیرات احتمالی آن بر انتخابات 1400 در اختیار دولت فعلی قرار گیرد.
اتفاقا نگارنده با علم به این مسائل معتقد است که به احتمال زیاد مذاکرات در همین دوره کوتاه شروع میشود و آن هم برآیند جمعبندی کلیت حاکمیت است و نه تنها علاقهمندی دولت. به نظرم، هم سخنان روحانی هم سخنان و توئیتهای اخیر ظریف برونداد یک تصمیم کلی است که در چارچوب نقشه راهی برای مواجهه با نتایج انتخابات آمریکا در صورت پیروزی بایدن اتخاذ شده است.
در واقع اگر چنین تصمیم کلانی در کار نبود، با توجه به حساسیت بالای مساله بعید بود وزیر امور خارجه در توئیتی از اعلام آمادگی کشور برای مذاکره جهت پیوستن دوباره آمریکا به برجام سخن بگوید؛ در حالی که قبلا چنین مذاکرهای منوط به شروطی مثل لغو تحریمها بود.
احتمالا این جمعبندی کلان به دست آمده که در دوره بایدن به دلایل متعددی ورود به مذاکره اجتناب ناپذیر است و در کنار آن، شرایط اقتصادی کشور،احتمال بالای اجماعی فراگیر میان آمریکا و اروپا در صورت شروع دیرهنگام فرایند دیپلماسی و آشنایی و ارتباطات ظریف جملگی میتواند در نقش عواملی عمل کند که منجر به از سرگیری مذاکرات در این دوره شود. البته ناگفته هم نماند که در این میان خود روحانی نقش موثری در این زمینه دارد. بالاخره دولت ترامپ مهمترین دستاورد ریاست جمهوری ایشان یعنی برجام را کان لم یکن کرد و وی را در موقعیت دشواری قرار داده و همه کاسه کوزهها سر دولت و رئیس جمهور شکسته شده و میشود؛ از این رو طبیعی است که روحانی نهایت تلاش خود را بکند تا در همین چند ماه مذاکرات از سرگرفته شود؛به این امید که بتواند گشایشی و لو محدود در فشارهای اقتصادی ایجاد کند و دوره خود را به شکل بهتری به پایان برساند.
همچنین خود بایدن احتمالا با علم به تاثیرات احتمالی مذاکرات در انتخابات ۱۴۰۰ تمایل جدی نشان دهد که در همین دوره روحانی از سرگرفته شود و از این رو، احتمالا با تاکید بر رغبت خود برای بازگشت به برجام و حتی آزادسازی برخی منابع مالی بخواهد این مسیر را هموار کند. اما این مساله هر چند خوشایند برخی جریانهای سیاسی نخواهد بود، ولی بعید است بتواند در نقش مانعی جدی فراروی شروع مذاکرات ظاهر شود؛ چون اولا نفس پیروزی بایدن،الزامات بینالمللی آن و اجتنابناپذیری مذاکرات صرف نظر از تمایلات دورنی وی میطلبد که “شخصیتی میانهرو”چون خود روحانی قبای ریاست جمهوری بعدی را در ایران به تن کند و همین قدرت مانور این جریانها برای رساندن شخصیت مورد نظر خود به پاستور را کاهش میدهد. ثانیا ازسرگیری مذاکرات میتواند امید بخشی از جامعه به حل مشکلات را در پی داشته و چنین امری در نهایت به افزایش سطح مشارکت در انتخابات بینجامد؛ چیزی که به احتمال زیاد با توجه به سطح بالای مشارکت در انتخابات آمریکا بیش از هر زمانی مدنظر تصمیمگیران حاکمیت است.
اما این که مذاکرات احتمالی به چه شکلی خواهد بود،به احتمال زیاد تحت عنوان ۱+۵ شروع شود؛ ولی در متن و حاشیه آن نیز مذاکراتی دو سویه انجام میشود. دستور کار اولیه هم چنانچه ظریف گفته، گفتگو پیرامون بازگشت آمریکا به برجام است؛بازگشتی که بایدن مشروط به بازگشت ایران به تعهداتش کرده است. حالا باید دید این معضل در جریان مذاکرات “پیوستن آمریکا به برجام” چگونه مرتفع میشود؟ به نظرم، حداکثر انتظاری که احتمالا تهران از مذاکرات آتی دارد کاهش شدت وحدت تحریمهاست؛چون لغو کامل آنها به توافقی جامع گره خورده که آمریکا و اروپا میخواهند و ایران با توجه به بهای سنگین آن در پروندههای مختلف نمیخواهد.