حسین اصغری ثانی
ترامپ پیشنهاد مذاکره بدون پیش شرط با ایران را مطرح کرده است.
اکنون افکار عمومی منتظر پاسخ ایران است.
بخشی از جامعه انتظار دارند ایران به این پیشنهاد پاسخ مثبت دهد.
اما من همچنان مانند گذشته با مذاکره بیقید و شرط با آمریکا مخالفم.
این به معنی مخالفت با تنشزدایی در سیاست خارجی و یا به معنی تایید عدم روابط خصمانه بین دو کشور نیست.
در واقع من در وضعیت فعلی، مذاکره با آمریکا را به نفع کشور نمیبینم.
چرا که ما دچار بحرانهایی هستیم که بخش زیادی از آنها به واسطه مسایل و مشکلات داخلی به وجود آمدهاند.
ما باید اول خودمان دور یک میز بشینیم و مشکلاتمان را حل کنیم بعد با آمریکاییها مذاکره کنیم.
در حال حاضر همگرایی خوبی بین بخشهای نظام به وجود آمده،
اما این همگرایی و اتحاد باید نماد بیرونی داشته باشد.
باید تاثیر آن بر حوزههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آشکار شود.
مجدداً تکرار میکنم که مذاکره با آمریکا بدون دستاورد نخواهد بود
و یقینا بر نرخ بهره ارز و تغییر نگاه افکار عمومی بینالمللی به ایران تاثیرگذار خواهد بود.
اما لازمه آن اصلاحات اساسی در داخل است.
ما هنوز نمیدانیم مسئول طراحی و اجرای سیاست خارجی کشور کیست یا چه نهادی است؟
علاوه بر این باید قبول کنیم که قانون اساسی ما نیاز به اصلاحات جدی دارد.
نمیشود با دنیا سر جنگ داشت و همزمان انتظار داشته باشیم مذاکره ایران و آمریکا نتایج و دستاوردهای مثبتی داشته باشد.
نخبگان نظام باید ابتدا اهدافی معقول و متناسب با توانمندی های کشور و در راستای منافع ملی برای سیاست خارجی ترسیم کنند.
سپس نهاد یا شخص مسئول در طراحی و اجرای سیاست خارجی را مشخص کنند.
نمیشود دنیا را به چند بخش تقسیم کرد و یک بخش آن را به وزارت خارجه واگذار کرد
و بخشهای دیگر را به نهادهای دیگر.
این که اسمش سیاست خارجی نیست.
یکی از مشکلات حاد ما تریبونها است.
اکنون تمام تریبونها به نوعی سخنگوی سیاست خارجی شدهاند.
این یک مصیبت است.
بالاخره باید معلوم شود که سخنگوی سیاست خارجی کشور کیست؟
آیا دنیا باید مواضع ما را از زبان سخنگوی وزارت امور خارجه بشنود
یا سرمقالههای کیهان!
نگام ؛ ناگفته های ایران ما