پایگاه خبری / تحلیلی نگام، روناک فرجی متولد ۱۳۶۲، شاعر و مترجم زبان انگلیسی، و فارغالتحصیل رشته مترجمی زبان انگلیسی است. علاقهی او از دوران نوجوانی به نوشتن شعر شکل گرفت، اما در دهه ۸۰ توانست به صورت جدی ، نوشتن شعر و ترجمهی اشعار انگلیسی به فارسی را شروع کند، با این حال هرگز موفق نشد اثری در ایران منتشر کند. به این تقدیر تصمیم به مهاجرت گرفت و در حال حاضر دو مجموعه از اشعارش را در اروپا به نامهای« خورشید کور» و «مجرم به دنیا آمدم» منتشر کرده است| او همچنین در حوزه کودکان در پروژهای به نام “فرزندان آفتاب” با آقای «بهمن قبادی» کارگردان مشهور کُرد فعالیت داشته است. اما دغدغهی اصلی او زنان، کودکان و انسانهایی که به خاطر شرایط زندگیشان در اقلیت هستند و نادیده گرفته میشوند.
- روناک فرجی در این مصاحبه میهمان من است، تا دربارهی سالهای قبل از خروجش از ایران و فضای ادبیات آن سالها، و آنچه گذشت و میگذرد، کمی گفتگو کنیم.
میثم شریف: با التفات به وضعیت فعلی و مشکلات اقتصادی مردم، هنر و به طور مشخصتر ادبیات چه راهبردی می تواند در این راستا داشته باشد؟ جایگاه هنر در مبارزات سیاسی را چگونه ارزیابی میکنید ؟ آیا هنر می تواند نقشی در پیشبرد اهداف سیاسی داشته باشد؟
- روناک فرجی: سوال شما را از آخر به اول جواب میدهم، هنر و ادبیات هر کشور آینهی تمامنمایی است برای انعکاس رویدادها، رفتارها، تلاشها و اندیشههای آن جامعه و با مطالعه هنر و ادبیات هر جامعهای میتوان سیر تحولات و پدیدههای اجتماعی و سیاسی هر دورهای را ردیابی کرد، این بدین معناست که خط سیر ادبیات و هنر به تناسب تحولات و ساختارهای اجتماعی و سیاسی در فرایند زمان شکل میگیرد، ازاینرو شناخت تحولات و ویژگیهای سیاسی، تاریخی، اجتماعی و فرهنگی نیز با توجه به این بازماندهها میسر میشود و درعینحال ازآنجا که هر انقلاب سیاسی، خواه ناخواه تحولاتی را در تمام شئون اجتماعی جامعه بهوجود میآورد، بهطورقطع ادبیات آن ملت را نیز تحت شعاع خود قرار میدهد.
- همانطور که گفتم هنر خود به خود در مبارزات سیاسی هر دورهای در جایگاه نخست قرار دارد، اگر به تاریخ ایران رجوع کنیم در دوره غزنویان و سامانیان ادبیات بزمی و رزمی بوده، در دوره سلجوقیان و هخامنشیان ادبیات عرفانی بوده و پس از حمله مغلولان ادبیات ایران انتقادی میشود، در دوران قاجار ادبیات رنگ عامیانه و سرانجام در دوره مشروطه سیاسی و ملی میشود. این بدین معنیست که هنر اساسیترین نقش را در آگاهی اندیشههای مردم و جامعه داشته است. هنر و ادبیات متعهد همیشه صدای فریادهای خاموش عدالتخواهی و آزادیخواهی مردم جامعه است اما متاسفانه این روزها در ایران شاهد پدیدهی دیگری به نام «هنر و ادبیات حکومتی» هستیم که مخالف جریانات هنریِ مردمی در حرکتاند.
میثم شریف: آیا هدف ادبیات روشنگریست؟ چه مرزی میان ادبیات و سیاست و انتقاد وجود دارد؟
- روناک فرجی: بله، هنر و ادبیات سکوی پرش هستند به سمت آگاهی و روشنگری جامعه و رسالتشان دگرگونی بشر به سمت ارتقای اندیشههای مردم و جامعه برای رسیدن به آزادی و برابری و پیشرفت و عدالتخواهی از طریق روشنگری، نقد و اتّحاد و همدردی است.
- مرز بین سیاست و هنر و انتقاد این است که در واقع بخشی از کار هنر و ادبیات «نقد سیاست» است، همانند بسیاری از هنرمندان و ادیبان جهان که آثارشان برای عدالت و برابری و صلح و در مخالفت با «جنگ»، «دیکتاتورهای زمانشان»، «فقر»، «تبعیض»، «نابرابری» بوده است.
میثم شریف: همانطور که میدانید، شعر امروز ما پیوند چندانی با جامعه ی زمانه اش ندارد، از منظر جامعهشناختی چه دلایلی میتوان برای این گسست یافت؟
- روناک فرجی: من جامعهشناس نیستم که بتوانم نظری دقیق و تخصصی در باب پرسش شما بدهم اما به عنوان یک شاعر که در این فضا کار میکنم میدانم که عمدهترین دلایلی که باعث میشود شعر امروز ما از فضای جامعهاش دور شود “سانسور” و “سرکوب” و “ترس” است. سانسور در ایران باعث اختگی ادبیات و هنر شده است و مولف برای مواجه نشدن با این تیغ دو لبه فضای فکری و دغدغههایش را به جهتی میبرد که بتواند بدون واهمه آثارش را ارائه دهد در غیر اینصورت یا مجبور میشود سالها خانهنشین شده و طعم تلخ ممنوعالکاری را بچشد یا آثاری مُثله شده بدون هیچ پیامی به جامعه ارائه دهد.
میثم شریف: همانطور که میدانیم در ایران، متاسفانه زبان مادری در سیستم آموزشی جایگاهی ندارد. برای شمایی که زبان مادریتان کُردیست، و آموزش زبان مادریتان در فضاهای آکادمیک محروم ماندهاید، از منظر شما این موضوع چه آسیبی میتواند در فرهنگ ادبیمان داشته باشد؟
- روناک فرجی: هر زبانی حاوی و منتقل کننده یک سری دانش و اطلاعات از فرهنگ و هنر و تاریخ هر مردمی است. و وقتی از فراگیری آن جلوگیری میشود در واقع از انتقال دانش و فرهنگ و ادبیات و هنر آن زبان جلوگیری میشود.
- برای مثال زبان کردی خود دارای یک ادبیات غنی و کهن است و وقتی از آن جلوگیری شود باعث از بین رفتن این ادبیات میشود و در کشوری مانند ایران که کشوری است با تعدد زبان، این مسئله میتواند باعث حذف ارتباط بین ادبیات کردی و فارسی و یا ترکی و فارسی و …شود در صورتیکه این زبانها همیشه از همدیگر وام گرفتهاند.
میثم شریف: اگر سانسور را یک تیغ دو لبه بدانیم، چه راهکارهایی را برای مبارزه با سانسور پیشنهاد می کنید؟ آیا سانسور و محدودیت های اعمال شده در این سال ها بر هنرمندان موفقیت آمیز بوده است؟
- روناک فرجی: سانسور یک تیغ دو لبهای است که هر دو لبهی تیز آن باعث آسیب به هنر و ادبیات میشود و قطعا تاثیر منفی هم بر هنرمندان و ادیبان داشته است. اما اهالی ادبیات و هنر همیشه راهی برای مقابله با سانسور پیدا کردهاند و حتی این مبارزات باعث شکلگیری نوعی سبک هنری و ادبی در مقابله با سانسور شده است، برای مثال در حوزه ادبیات من از «ادبیات سانسور» نام میبرم، زیرا شاعران و نویسندگان به شکلی بسیار ماهرانه و یا حتی رندی با سانسور مقابله میکنند و آن را دور میزنند. شرکت نکردن در جشنوارههای ادبیِ دولتی به نظر من جدیترین مبارزه در داخل ایران است و همچنین انتشار کتاب در خارج کشور و انتشار زیرزمینی از راههایی است که میتوان به آن اشاره کرد اما انتشار از طریق شبکههای اجتماعی را نباید از قلم انداخت که به نظر من بزرگترین دهنکجی به سانسور و دیگر محدودیتهایی است که هنرمند با آن مواجه است.
میثم شریف: نظرتان درباره ی انتشاراتی های داخل کشور چیست؟ مافیای نشر وجود دارد؟ این مافیا دست چه کسانی است؟
- روناک فرجی: مدیر عامل خانهی کتاب در خبری اعلام کرده بود با وجود ۱۷ هزار انتشارات در ایران تنها ۵۰۰ نشر در حال کار به صورت حرفهای هستند که این برای کشوری با ۸۰ میلیون جمعیت تاسفبرانگیز است، اما تعداد محدودی از انتشاراتیهای داخل کشور با وجود فضای بسته و محدود خیلی خوب کار میکنند.
- «مافیا» یا همان دستان پشتپرده در حقیقت همان حمایت، بنیه مالی و امکانات است که این روزها تنها بعضی از اشخاص از آن بهره میبرند و توانستهاند عرصه را به دست بگیرند و به تبع این حمایت و امکانات مافیای نشر هم همچون دیگر مافیاها وجود دارد، ولی من دقیقا نمیدانم چه کسانی در راس آن قرار دارند که هم حمایت میشوند، هم بودجهها و سرمایههای کلان دارند و هم قدرت و امکانات و بازهم باید تاسف خورد که در حوزهی ادبیات و هنر ما باید مافیای نشر داشته باشیم.
میثم شریف: اگر چاپ و انتشار مطلب غیرقانونی را یک نوع فعالیت زیرزمینی بدانیم، ادبیات زیرزمینی در چه موقعیتی است؟ به زعم شما مخاطب جدی ادبیات تا چه اندازه می تواند با این ادبیات ارتباط برقرار کند؟
- روناک فرجی: ابتدا باید بگویم چرا باید از واژهی «غیرقانونی» استفاده کرد؟ انتشار اندیشهی آزاد بر ضد هیچ قانونی در هیچ کجای جهان نیست! ادبیات زیرزمینی و انتشارات خارج از کشور این روزها در موقعیت خوبی قرار دارد و بدون اغراق میتوانیم بگوییم بخش پر رنگ و جدی ادبیات معاصر ایران را شامل میشوند که با وجود جمعآوری پیدرپی کتابهای ممنوعه از سوی حکومت نمیشود آن را انکار و رد کرد و سبب شده مخاطبان جدی ادبیات نیز مولفان «مستقل» و «متعهد» را بشناسند و با آنها ارتباط عمیقی پیدا کرده و بیشتر کارهای این افراد را دنبال کنند.
میثم شریف: فعالیت ناشران برخوردار از بودجه های خاص را چگونه ارزیابی می کنید؟ به طور مشخص در حوزه ی شعر، تا چه اندازه این فعالیت ها موفق بوده است؟
- من تخصصی در حوزه نشر ندارم و فکر میکنم نتوانم پاسخگوی این پرسش شما باشم.
میثم شریف: در طول سال ها هنرمندان بسیاری به دلایل مختلف به خارج از کشور کوچ کردند، و بنا به دلایلی اجازه ی بازگشت به کشور ندارند. شما چه احساسی نسبت به این ماجرا دارید؟
- روناک فرجی: کوچ کردن و تبعید شدن تنها این نیست که از زادبومت رانده شوی و اجازهی بازگشت نداشته باشی، همین که نتوانی به راحتی هنر و اندیشه و احساست را عرضه و منتشر کنی در تبعیدی. بنابراین پیش از اینکه کشورمان را ترک کنیم تلخی تبعید را چشیدهایم و کوچ فیزیکی مانع آن نمیشود که در ایران نباشیم، ما با هر وازه و شعر و فعالیتی هر لحظه در ایران جاری هستیم و هیچ مرز و ممنوعیتی نمیتواند وجودمان را انکار کند.