پایگاه خبری / تحلیلی نگام ، شاهین عباسزاده، شاعر و متولد تهران است. در دانشگاه همدان مهندسی خوانده و الان هم ساکن کرج است. او در معرفی خود میگوید: علاقهام به ادبیات از شرکت در جلسات شعر شروع شد. آن هم به صورت اتفاقی. یک مجموعه داستان در انتضار چاپ دارم اما با این اوضاع نشر فعلا دست نگه داشته ام.
او در این مصاحبه میهمان من است تا درباره ادبیات و پیوند هنر با سیاست گفتوگو کنیم.
– با التفات به وضعیت فعلی و مشکلات اقتصادی مردم، هنر و به طور مشخص ادبیات چه راهبردی می تواند در این راستا داشته باشد؟ جایگاه هنر در مبارزات سیاسی چیست و تا کجا؟ ایا هنر می تواند نقشی در پیشبرد اهداف سیاسی داشته باشد؟
- شاهین عباسزاده : خب ببینید، اگر بخواهیم از ادبیات انتظار معجزه داشته باشیم کاملا در اشتباهیم. شاید هنر و به طور مشخص تر ادبیات، بتواند در آگاهی مردم نقشی داشته باشد اما این آگاهی تنها منحصر به اهالی آن میشود و عمومیتی در سطح اجتماع ندارد.
- هنر متعهد همواره در تلاش بوده با مسائل اجتماعی و سیاسی در یک اینهمانی باشد، آنکه بتوانیم هم امر هنر و هم امر سیاسی در کار هنری آمیخته شویم، و در عین حال تبدیل به ابزار سیاست نشویم، دچار مشکل خواهیم شد.
– آیا هدف ادبیات روشنگری است؟ چه مرزی میان ادبیات و سیاست و انتقاد وجود دارد؟
- شاهین عباسزاده : اساسا هنر به دنبال امر هنر است. وظیهی هنر کار هنریست، نه روشنگری. اما در عین حال اینکه هنرمند به مسائل سیاسی و اجتماعی بی تفاوت باشد به دور از شرافت هنری است. هنرمند باید در ابتدای امر، حدود هنری خود را مشخص کند، تا خللی در آن وارد نشود.
- نمی توان بین ادبیات و سیاست مرزبندی مشخصی انجام داد. چرا که عموم مسائل در جهان امروز سیاسی ست. اما همیشه نباید از ادبیات انتظار انتقاد داشت چرا که ادبیات حوزههای متفاوتی را شامل میشود.
- همانطور که میدانید، شعر امروز ما پیوند چندانی با جامعه ی زمانه اش ندارد، از منظر جامعه شناختی چه دلایلی می توان برای این گسست یافت؟
- شاهین عباسزاده : البته دلیل مشخصی نمیتوان بر این مسئله جستجو کرد. اما حتما نقش حاکمیت در این مورد بی تاثیر نیست. وقتی حکومت هنر را از طریق مامور سانسور محدود به خوانش خود میکند ، بروز و ظهور این کار در اجتماع رخ میدهد.
- وقتی رسانه ها و جراید باید از فیلتر وزارت ارشاد و نهادها موازی حکومت بگذرد. طبیعی است که هنرمند جامعهی ما تحت تاثیر تبلیغات گسترده بی تفاوت بار می آید و پیوندش با اجتماع یا دست خودش ابتذال میشود یا پیوند چندانی نمی تواند با جامعه داشته باشد.
- حاکمیت تا چه حد توانسته است در تزریق روشنفکران به دلخواه خودش موفق عمل کند؟
- شاهین عباسزاده : اگر تمام حاکمیت های تمامیت طلب را در نظر بگیرید که با اعمال خشونت وارد عرصه میشوند. نتیجه ی برعکسی در اعمال خود دریافت می کنند. چه در ایران چه هر کجای دنیا. البته این تلاش حکومت در ایران کمی پیچیده میشود. دستگاه امنیتی ممکن است ماموران خود را در چهره ی متفاوت وارد این اجتماع روشنفکری کند. اما عملکرد آنها در دراز مدت یا در اتفاق های رخدادگونه کاملا علیه مردم خواهد بود. در ایران هم از این دست روشنفکران حکومتی کم نیست.
– اگر سانسور را یک تیغ دو لبه بدانیم، چه راهکارهایی را برای مبارزه با سانسور پیشنهاد می کنید؟ آیا سانسور و محدودیت های اعمال شده در این سال ها بر هنرمندان موفقیت آمیز بوده است؟
- شاهین عباسزاده : متاسفانه پاسخم به سوال دوم شما مثبت است. بله تا حدودی موفق بوده است. اگر شما از انقلاب ۵۷ تا به امروز را در نظر بگیرد هنرمندهای اصل ما یا منزوی شده اند یا ایران را مقصد کشورهای دیگر ترک کرده اند. اما از طرفی من معتقدم هر هنرمندی نیازی به چاپ کتاب و … ندارد. البته اگر موقعیتش را داشته باشد استفاده از این امکان به شرط سانسور نشدن، بلامانع است . اما اگر چنین امکانی در اختیارش نباشد پیشنهاد من استفاده از انتشار زیر زمینی یا شبکهها مجازی است. با گسترش فضای مجازی و اسمارت فون ها در چنین موقعیت تاریخی ، حقیقتا دیگر نیازی به سر و کله زدن برای مجوز گرفتن نیست.
– نظرتان درباره ی انتشاراتی های داخل کشور چیست؟ ایا مافیای نشر وجود دارد؟ این مافیا دست چه کسانی است؟
- شاهین عباسزاده : مافیای نشر در ایران مسئلهای غیر قابل انکار است. نهادهای حکومتی برای افراد یا انتشارات خاصی با اهداف حکومتی سرمایه گذاری میکنند. متاسفانه به صورت های مختلف در حوزه های مختلف شاهد این مافیا در فضای هنری شاهد آن هستیم.
– در طول سال ها هنرمندان بسیاری به دلایل مختلف به خارج از کشور کوچ کردند، و بنا به دلایلی اجازه ی بازگشت به کشور ندارند. شما چه احساسی نسبت به این ماجرا دارید؟
- شاهین عباسزاده : برای من بسیار غم انگیز است.