پایگاه خبری / تحلیلی نگام _ علی آزرده، متولد خرداد ۱۳۷۶ است و در کرج زندگی میکند. علاقمند به نوشتن است و در رشته عکاسی تحصیلی میکند. آزرده در معرفی خود میگوید: “از کودکی علاقه زیادی به خواندن کتاب داشتم و نوشتن را از ۱۰ یا ۱۲ سالگی شروع کردم،اما نوشته هایم زیاد جالب نبودند. بعد از آشنایی با هوشنگ چالنگی (از شاعران شعر دیگر )، مسیر هنری، و حتی زندگی ام رو به تغییر رفت.”
با او به گفت و گو نشستم تا ببینم در دنیای ادبی او چه میگذرد.
میثم شریف: با التفات به وضعیت فعلی و مشکلات اقتصادی مردم، هنر و به طور مشخصتر ادبیات چه راهبردی می تواند در این راستا داشته باشد؟ جایگاه هنر در مبارزات سیاسی را چگونه ارزیابی میکنید ؟ آیا هنر می تواند نقشی در پیشبرد اهداف سیاسی داشته باشد؟
- علی آزرده: سوالی است که شاید دیگر دوستان جامعه شناس عزیزم جواب های کامل و پر واضحی داشته باشند ، اما فکر میکنم که هنر در این زمان و زمانه نه تنها کمکی نمیکند و راهبردی ندارد ، بلکه حتا در گوشه و کنار زندگی اکثر مردم جامعه هم نقشی ندارد ، متاسفانه مردم این کشور بسیار از ادبیات به دور شدند ، آن هم شاید به علت ایدئولوژیک های حکومت مستقر در این کشور باشد ، و در جواب شما بگویم بنده نه تنها به سیاست کاری ندارم ، این در حالیست که چیزی از مبارزات سیاسی نمیدانم و از نظرم هنر را به سیاست دخلی نیست و کاملن بیرون از سیاست است ، شاید بخشی از هنر برای اجتماع و مردم باشد ،پس بدانید هنر را با سیاست کار نیست و هرمند همیشه بر سیاست هست حال چه مبارزه باشد چه کاسه لیسی دیکتاتوری.
میثم شریف: آیا هدف ادبیات روشنگریست؟ چه مرزی میان ادبیات و سیاست و انتقاد وجود دارد؟
- علی آزرده: هدف ادبیان روشنگریست ؟ البته باید بدانیم که منظور شما از روشنگری در چه مورد است ، اما اگر از نظر روشنگری انسان باشد باید بگویم این روزه نه تنها ادبیات دارد از بین میرود بلکه چیزی برای روشنگری ندارد اما در سالهای قبل از انقلاب بزرگانی در عرصه ی ادبیات بودند که با انجام کارهای به خصوصی باعث روشنگری بخشی از جامعه شدند ، اما در جمع ، ادبیات فاخر ایران بعد از اسلام تا زمان پهلوی مهجور بوده و هیچ نقشی نداشته و روشنگری ای نداشته ، شاید حافظی بوده یا مولانایی اما تمام این مفاخر در دوران پهلوی به مردم شناخته شدند و سخنان و اشعار آنان صد ها سال مهجور مانده ، و بگویم ادبیات کاری به سیاست ندارد چه برسد به داشتن مرزی ، البته شاید دوستان دیگرم نظری متفاوت داشته باشند .
میثم شریف: همانطور که میدانید، شعر امروز ما پیوند چندانی با جامعه ی زمانه اش ندارد، از منظر جامعهشناختی چه دلایلی میتوان برای این گسست یافت؟
- علی آزرده: به نظر بنده این سوال جواب سختی ندارد ، واقعن واضح است ، اما جواب این سوال را به عنوان یک انسان ساده میدهم چرا که بنده جامعه شناس نیستم ، واضح است که گرانی و بیکاری باعث شده است مردم عزیزم دغدغه های دیگری داشته باشند ، آخر اگر یک انسان ساده زیست که توان مالی ای ندارد خرج خانواده اش را در یک ماه بدهد ، میتواند به خرید کتاب و خواندن ادبیات بپردازد ، انسانی که در خود سانسوری و افسردگی غرق شده است چگونه میتواند به ادبیات بپردازد ، شما بهتر از من می دانید که این جامعه پر از افسردگی و غم و ناراحتی و فقر مالی هست که این فقر مالی باعث فقر فرهنگیمیشود ، البته بگویم که سطح شعر ها و داستان های ما بسیار پایین آمده و هرکسی بتواند جملان فانتزی بنویسد خود را شاعر میداند و این مسئله و مسائل دیگر باعث دور شدن مردم از ادبیات فاخر میشود .
میثم شریف: همانطور که میدانیم در ایران، متاسفانه زبان مادری در سیستم آموزشی جایگاهی ندارد. از منظر شما این موضوع چه آسیبی میتواند در فرهنگ ادبیمان داشته باشد؟
- علی آزرده: میخواهم از شما بپرسم که ما اصلاً چه زمانی دارای فرهنگ ادبی بودیم که بخواهیم به آن آسیب برسانیم ، دوستان باید بدانند که در دوره کوتاه پهلوی کمی به موضوع فرهنگ سازی ادبی پرداختند اما به انجام نرسید ، باز میگویم ما فرهنگ ادبی نداریم که بخواهیم به آن آسیب برسانیم .
میثم شریف: اگر سانسور را یک تیغ دو لبه بدانیم، چه راهکارهایی را برای مبارزه با سانسور پیشنهاد می کنید؟ آیا سانسور و محدودیت های اعمال شده در این سال ها بر هنرمندان موفقیت آمیز بوده است؟
- علی آزرده: میتوانم بگویم که به نظرم تنها راه مبارزه با سانسور ریشه کن کردن فقر فرهنگی است این کار را هم روشنفکران و هنرمندان نمیتوانند انجام بدهند ، مردم باید بخواهند دارای آگاهی بشوند اما متاسفانه آنقدر مشکلات اساسی در این جامعه که فقط و فقط هر حکومت مستقر در ایران میتواند این کار را انجام بدهد ، و این سانسور ها بی شک موفقیت آمیز بوده ، به طور مثال شما به موسیقی پاپ دهه هفتاد نگاهی بیندازید ، که چقدر عالی و روی اصول بود ، اما با وجود سانسور ، این خوانندگان سالها ممنوع الکار شدند ، مهجور ماندند و در یاد مردم به فراموشی رفتند ، پس در این سالها موسیقی ما به ابتذال کشیده شد و گوش های مردم ما به موسیقی مبتذل عادت کرده ، حتی درشعر ، مردم ما کارهای سطحی آقای آذر و سید علی صالحی و … میخواهند و هیچکسی حتی اسمی از شاملو یا براهنی یا بیژن الهی را نشنیدند و این تاسف برانگیز نیست چرا که خلق هیچ گاه حافطه تاریخی ندارد .
میثم شریف: نظرتان درباره ی انتشاراتی های داخل کشور چیست؟مافیای نشر وجود دارد؟ این مافیا دست چه کسانی است؟
- علی آزرده: این سوال همان چیزیست ک سالها منتظرم در موردش حرف بزنم ، همانطور که میدانیم انتشارات های داخل کشور رو به ابتذال بسیار شدید است و مافیا در این مورد موج میزند ، شما نوشته های احمقانه ای هم داشته باشید اما با پرداختن مبلغ مورد نظر میتوانید در بهترین انتشارات کتاب چاپ کنید ، همچون انتشارات نیماژ ،نگاه ، مایا ، چشمه و…. اما شما بهترین اشعار را هم در تاریخ ادبیات پارسی بنویسید هیچ کدام از انتشارات حاضر به چاپ آن نیستند ، و متاسفانه همه چیز مادی شده است ، در مافیا هم افرادی هستند که زیر دست های این آقایان و خودشان به راحتی کتاب چاپ میکنند ، جوایز شعر را برنده میشوند و نحله های مسخره ادبی به راه می اندازند ، از این افراد میشود به حمید چشم آور ، حافط موسوی ، رامین یوسفی ، و اکثر افراد کانون نویسندگان اشاره کرد که دستشان به نظام جمهوری اسلامی در یک کاسه است ، و با این تفاسیر ، هیچ مسیر و فرصتی برای دوستان جوان و پر استعداد نیست و باعث سرکوب احساسات و استعداد های نسل ما میشود .
میثم شریف: اگر چاپ و انتشار مطلب غیرقانونی را یک نوع فعالیت زیرزمینی بدانیم، ادبیات زیرزمینی در چه موقعیتی است؟ به زعم شما مخاطب جدی ادبیات تا چه اندازه می تواند با این ادبیات ارتباط برقرار کند؟
- علی آزرده: به نوعی ما تصور میکنیم که ادبیات زیر زمینی ما بسیار فعال است ، اما حتا مخاطبان جدی ما هم نیم نگاهی به این کتاب های زیر زمینی و مقالات نمی کنند ،چون وقت و حوصله ی آن را ندارند ، حتا قول میدهم یک یا دو نفر از دوستان نزدیک خودم متن کامل این مصاحبه را بخانند پس باید بدانیم دیگر ادبیاتی جایی در این جامعه ندارد.
میثم شریف: فعالیت ناشران برخوردار از بودجه های خاص را چگونه ارزیابی می کنید؟ به طور مشخص در حوزه ی شعر، تا چه اندازه این فعالیت ها موفق بوده است؟
- علی آزرده: ناشرانی که از بودجه های خاصی برخوردار هستند در سالیانی پیش بسیار مستعد و حرفه ای کار میکردند اما در این زمانه این انتشاران هم مادی شدند و هر نوشته ی مسخره ای را چاپ میکنند به طور مثال انتشاران نگاه ترانه های بی پایه و اساس رستاک حلاج را چاپ کرده است که واقعن از نظر ادبی هیچ ارزشی نداشته و ندارد و تنهای چیزی فانتزی است ، اما میبینم که در بین این کتاب ها ، کارهایی مثل الکتاب آدونیس چاپ شده است که باز هم تعداد این کار ها انگشت شمار است.
میثم شریف: در طول سال ها هنرمندان بسیاری به دلایل مختلف به خارج از کشور کوچ کردند، و بنا به دلایلی اجازه ی بازگشت به کشور ندارند. شما چه احساسی نسبت به این ماجرا دارید؟
- علی آزرده: میتوانم بگویم هیچ حسی به این مسئله ندارم و برایم اصلاً مهم نیست ، و هر شخصی که هنرمندی واقعی است در هر شرایط و خاکی میتواند به شکوفایی هنر خود برسد ، حتی با تمام مشکلاتی که پیش رو دارد و به نظرم برای یک هنرمند رهایی روح او و آزادی معرفتی ِ او والا ترین غایت است ، و باز دوستان هنرمندم از تمام این مسائل آگاه تر هستن ، و ممنونم از شما که این فرصت را در اختیار بنده گذاشتید ، یا حق .