سخن از قصاص و مرگ و اعدام نیست .سخن از حق و ناحق نیست. سخن از خودکشی دادن هم نیست.
در اینجا سخن از سناریو سازی جهت قتل است.سناریو هایی که از زمان قتلهای زنجیره ایِ معروف ، آغاز شد و کماکان ادامه دارد.
در شرور بودن وحید مرادی شکی نیست.شخصی که بازیچه تعریف و تمجید رفقای به ظاهر رفیق خود قرار گرفت و عمر و جان و جوانیِ خود را در همین راه به باد داد.
روز خود را آغاز میکنی و به ناگاه با این تیتر روبرو میشوی : وحید مرادی ، شرور معروف ، طیِ یک درگیری در محوطه ی زندان به قتل رسید.
کنجکاو میشوی و البته کمی متعجب ..ادامه مطلب را میخوانی :
*وحید مرادی معروفترین شرور تهران روز دوشنبه با برخی از زندانیان درگیر شد و بر اثر اصابت جسم سخت به قتل رسید.مرادی حین هواخوری در حیاط زندان رجاییشهر و در درگیری با برخی از زندانیان به قتل رسیده است.*
موضوع بحث ما این است که آیا مسئولان امر که چنین سناریوهای تاریخ مصرف گذشته ای را می سازند یا موجودات ابلهی هستند و یا آنقدر کودن که تصور می کنند مردم فریب آنها را مجددا خواهند خورد.
در اینکه وحید مرادی ، شرورِ معروف، هواداران بسیاری داشت شکی نیست که در واقع این هم نقطه ضعف مسئولین ما است که نتوانستند قهرمان خوش آتیه ای را برای جوانانش بسازند.
باری…
وحید مرادی بر روی سینه اش حک کرده بود «بکش تا زنده بمانی»
این همان شعاری هست که آقای خامنه ای و ایادی اش سرلوحه کار خود قرار داده اند .می کشند تا زنده بمانند .
برایشان مهم نیست شرورِ معروف باشد یا فعال سیاسی .
هدف مشخص است.
مصلحت نظام…..