نگام، سیاسی_ معضل مدرک گرایی و تأثیرات آن بر بدنه علمی جامعه
در حال حاضردر ایران 5 برابر کشورهای پیشرفته دانشگاه وجود دارد. مدرک گرایی ایرانی ها وضع دردناکی برای اقتصاد ایران رقم زده است. بنا به گزارش وزارت علوم،تحقیقات و فناوری، ایران با وجود 80 میلیون جمعیت، 2800 دانشگاه دارد درحالیکه چین با وجود 1 میلیارد و 300 میلیون جمعیت، تنها 180 دانشگاه دارد. این تعداد دانشگاه حدود 5 هزار میلیارد تومان از بودجه کل کشور را می بلعد و نزدیک به 50 درصد ازجمعیت بیکار کشور را تولید می کند. بدنه اداری ایران نخبگان را به حاشیه رانده و فارغ التحصیلان رشته های غیر مرتبط را به خود جذب کرده است.
کشور چین برای هر چند ده میلیون نفر، یک دانشگاه دارد درحالیکه در ایران برای هر چند هزار نقریک دانشگاه وجود دارد. مدرک گرایی در ایران متاسفانه به اوج خود رسیده و تفاوت جمعیت و نسبت دانشگاه بسیار وحشتناک می باشد.
طبق روایتی معروف از حضرت علی (ع) : ” الناس علی دین ملوکهم ” که بیانگر یک واقعیت اجتماعی است و آن اینچنین است که مردم اقشار پایین دست جامعه به دلیل جهل و نا آشنایی با دین و مسایل دینی تاثیرپذیری بیشتری نسبت به عالمان و نخبگان دارند و حاکمان با ابزارهای تبلیغاتی و رسانه های عمومی که در اختیار دارند، آنچه خود می پسندند و به نفع حکومت و قدرت آنهاست، به عنوان باوری صحیح به مردم تحویل می دهند و مردم هم رفتارو کردار خویش را بر اساس همان باورهای تحمیل شده تنظیم می نمایند. درنتیجه باید دریافت که متاسفانه در ایران فضای مدرک گرایی بیداد می کند. اکثر نخست وزیرها و رؤسای کشورهای جهان اول مدارکشان در حد لیسانس و فوق لیسانس می باشد و مدرک دکترا بسیار کم است ولی برعکس در کشورهای جهان سوم اکثر رؤسای برتر دارای مدرک دکترا هستند ولی با وجود تفاوتهای فرهنگی، آنها جهان اولی و ما هنوز جهان سومی هستیم. سرانه رشد اقتصادی، سیاسی و فرهنگی آنها نسبت به ایران و کشورهای جهان سوم بسیار بالاست. در فرانسه با وجود چندین دانشگاه معتبر که یک وزنه علمی در دنیا بشمار می رود، در هر 6 دقیقه، 2 تا 3 جلد کتاب به چاپ میرسد درحالیکه در ایران در هر 6 دقیقه، نزدیک به 30 جلد کتاب به چاپ میرسد که اینها تفاوتهای مسائل علمی بین جهان اولی ها و جهان سومی ها را بوضوح نشان میدهد.
ولی بحث بر این است که در ایران بخصوص در این 10 تا 20 سال اخیر، یکی از بهترین و پر بحث ترین وزرا، وزارت علوم در ایران بوده است چون هر رئیس جمهوری که بر سر کار می آید، با زدو بندهای سیاسی خود، وزیر علومی را بر سر کار می آورد که خواسته های آنها را قبول کند و با نفوذ خود مدارک قلابی برای خود داشته باشند. متاسفانه مردم نیز از این موضوع پیروی کردند. چه بسا که اکثر جوانان ایرانی در حال حاضر دارای مدارک لیسانس، فوق لیسانس و دکترا داشته ولی بیکار می باشند و دارای هیچگونه تخصصی نیستند. به عنوان مثال اگر یک مهندس مکانیک فوق لیسانس دانشگاه را در کنار یک بچه شاگرد مکانیک که به صورت تجربی آموزش دیده، قرار دهید، متوجه می شوید که اطلاعاتش در این زمینه بسیار پایین تر از آن بچه می باشد. چرا که دانشگاههای ما به کمیت بیشتر از کیفیت اهمیت می دهند و متاسفانه سطح علمی درستی ندارند. از اینرو دانشگاهها محلی جهت کسب درآمد شده اند و مسئولین سیاسی مملکت فضا را به نفع خود چرخانده و از احساسات و عواطف دانشجوها سوء استفاده کرده و هرکدام برنامه ریزی خاصی برای ورود دانشجویان به دانشگاه تدوین میکنند که بتوانند به امیال و خواسته های خودشان برسند. متاسفانه همین امرباعث شده که شاخص های علمی در ایران بسیار کاهش یافته و رشد سرانه مطالعه در ایران روز به روز پائین تر آید که بسیار فاجعه بار می باشد. طبق روایتی از امام صادق (ع) که می فرمایند: ” بزرگترین خیانت را جاهلان به جامعه می کنند که از خیانت دشمنان هم بیشتر است “. وقتی خودبخود سطح آگاهی عمومی یک جامعه تنزل یابد و هر فرد به قوانین خودش در جامعه پایند نباشد، فجایع بسیاری به بار می آید و به راحتی می توان آن جامعه را استثمار کرد و هر کدام از مسئولین، آن جامعه را به طرف امیال خود سوق دهند.
متاسفانه در دولت آقای روحانی هم این مشکل دیده می شود چرا که به جای وزیر علوم ، سرپرست تأیین شده که این خودش یکی از مشکلات این دولت می باشد البته در دولتهای قبل هم این مشکلات بود و گریبانگیر بسیاری از اساتید دانشگاه و دانشجویان شد. این فضا به شدت در ایران رقابتی نیز شده، یعنی اینکه خیلی از خانواده ها به خاطر رقابت فرزندانشان را به دانشگاه می فرستند البته نه به این خاطر که باعث بالا بردن سطح آگاهی و شعور فرزندانشان شوند چرا که سواد هنوز در ایران به معنای واقعی تبیین نشده است. بسیاری از دانشجویان ایران در سطح مدرک ارشد به بالا و دکترا، علاوه بر زبان فارسی به زبان دیگری تسلط ندارند و علم کافی در مورد رشته تحصیلی خودشان نیز ندارند چون آنها به دنبال مدرک گرایی بوده اند تا کسب علم که این موضوع بسیار فاجعه است.
هم اکنون در ایران سیل دانشجوها و فارغ التحصیلان به بازار کار روانه می باشد که با وجود وضعیت اقتصادی بهم ریخته و تحریمات، شرایط کاری مناسبی برای هیچ یک از جوانان ما مهیا نمی باشد و در شغلهایی غیر مرتبط با مدارک خود مشغول به کار هستند. اولین چیزی که مسئولین وزارت علوم در ایران باید مد نظر داشته باشند، این است که آنها بر اساس نیازهای جامعه باید پذیرش دانشجو داشته باشند. اگر ما بطور مثال در طول سال 100 مهندس مکانیک نیلز داریم باید 101 دانشجو جهت این رشته پذیرش کنیم. درصورتیکه برای برخی رشته ها در حال حاضر 10 تا 50 برابر پذیرش دانشجو داریم. دانشگاهها و مراکز آموزش عالی و موسسات بیشماری روز به روز اضافه می شوند که بدون اینکه هدف یا مسیر علمی درستی را معرفی کنند و بازار کار مناسبی برای جوانان در نظر بگیرند، هدفشان خالی کردن جیب مردم می باشد.
مدرک گرایی و بیسوادی از نظر سطح علمی و مهیا نبودن بازار کار مناسب برای جوانان یکی از بزرگترین معضلات جامعه امروز ایران است که متاسفانه مسؤلین و بویژه شخص رئیس جمهور باید هرچه زودتر برای این درد و مشکل چاره ای اساسی بیاندیشند.
امیرحسین میرحسینی