یک: تلاشگری در راه حق
جهاد دارای دو رکن است که اگر ما به این دو رکن توجّه کنیم، میتوانیم معنا و مبانی جهاد را بهتر بشناسیم. یکی از این دو رکن جهاد، تلاشگری میباشد. یعنی مجاهد به کسی میگویند که اهل تلاش باشد و تمام استعدادها و همه فرصتهای زمانی خود را برای آن به کار گیرد. این گروه از انسانها، افرادی هستند که هیچ استعداد و زمانی را از دست نمیدهند. امیرالمؤمنین۷ در خطبه شانزدهم نهجالبلاغه خیلی زیبا میفرمایند: یک گروه از انسانها کسانی هستند که: «سَاعٍ سَرِیعٌ نَجَا» اهل تلاش با جدیّتند و هم از زمانهایی که در اختیارشان است، کامل استفاده میکنند. مسلماً اینها اهل نجاتند. آنان در هر موضوعی که وارد میشوند، نجات و نصرت خدا با آنهاست.
دو: تلاشگری در برابر باطل
دومین نکتهای که در بحث جهاد مطرح است و اسلام به آن توجّه جدی دارد، این است که باید جهاد در مقابل یک مانع انجام شود؛ یعنی انسان تلاش را در مقابل دشمن و مانعی که در مسیر حرکت و هدف او قرار دارد انجام میدهد. پروردگار متعال وقتی مجاهدین را که انبیاء نیز هستند معرفی میکند، اینگونه میفرماید: )وَ کَذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا؛ (ما در مقابل هر پیامبری یک دشمن قرار دادیم).
از نگاه قرآن این دشمنان شیاطین انس و جن هستند: در مقابل مؤمنان و انبیای خدا تلاش میکنند. آنها همه تلاششان این است که راه را در مقابل هدف و مسیر انبیا سد کنند. آنها به یکدیگر میگویند: اگر خدا میخواست، این مانع پیدا نمیشد. خداوند نیز خطاب به پیغمبرش میفرماید: تو از این موانع عبور کن تا اینکه به موفقیت برسی:
)وَ کَذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیاطینَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ یُوحی بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما یَفْتَرُون؛ (اینچنین در برابر هر پیامبرى، دشمنى از شیاطین انس و جنّ قرار دادیم آنها بطور سرى (و درگوشى) سخنان فریبنده و بىاساس (براى اغفال مردم) به یکدیگر مىگفتند و اگر پروردگارت مىخواست، چنین نمىکردند (و مىتوانست جلو آنها را بگیرد ولى اجبار سودى ندارد.) بنا بر این، آنها و تهمتهایشان را به حال خود واگذار!).
پس جهاد یعنی تلاش در مقابل دشمن. البته گاهی ممکن است این دشمن، دشمن درونی باشد که به آن جهاد با نفس یا جهاد اکبر میگویند، و گاهی نیز ممکن است دشمن بیرونی باشد که به آن جهاد اصغر میگویند.
در حرکت جهادی، عنصر تلاش در مقابل عنصر دشمن حتمی است و حتماً ما باید به این مهم توجه کنیم. وجود دشمن در کنار جدّ و جهد مجاهد، یک رکن است. بنابراین به تلاشهایی که انسان در مقابل دشمن انجام نمیدهد، مبارزه و جهاد نمیگوییم؛ زیرا ممکن است کسی در مقابل دوستی تلاش کند و اگر این تلاش او علیه این دوست باشد، اسلام برای این جهاد از کلمهی فتنه استفاده میکند و به آن جهاد نمیگوید.
نهج البلاغه ، خطبه ۱۶.
وَکَذَلِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نِبِیٍّ عَدُوًّا شَیَاطِینَ الإِنسِ وَالْجِنِّ یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاء رَبُّکَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا یَفْتَرُونَ(؛ «اینچنین در برابر هر پیامبرى، دشمنى از شیاطین انس و جنّ قرار دادیم؛ آنها بطور سرى (و درگوشى) سخنان فریبنده و بىاساس (براى اغفال مردم) به یکدیگر مىگفتند؛ و اگر پروردگارت مىخواست، چنین نمىکردند؛ (و مىتوانست جلو آنها را بگیرد؛ ولى اجبار سودى ندارد.) بنابر این، آنها و تهمتهایشان را به حال خود واگذار!» سوره انعام، آیه ۱۱۲.
)وَکَذَلِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نِبِیٍّ عَدُوًّا شَیَاطِینَ الإِنسِ وَالْجِنِّ یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاء رَبُّکَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا یَفْتَرُونَ(؛ «اینچنین در برابر هر پیامبرى، دشمنى از شیاطین انس و جنّ قرار دادیم؛ آنها بطور سرى (و درگوشى) سخنان فریبنده و بىاساس (براى اغفال مردم) به یکدیگر مىگفتند؛ و اگر پروردگارت مىخواست، چنین نمىکردند؛ (و مىتوانست جلو آنها را بگیرد؛ ولى اجبار سودى ندارد.) بنابر این، آنها و تهمتهایشان را به حال خود واگذار!» سوره انعام، آیه ۱۱۲.