سید نادر آموزگار
هوادارن سلطنت هزاران خط مطلب در خصوص رضا شاه می نوشتند اثرش به اندازه ی سوء مدیریت نظام در قضیه ی پیدا شدن این جسد مومیایی شده و نهایتا انکار کل قصه از ترس ناتوانی نظام در جمع و جور کردن عواقب امنیتی ماجرا ، قادر به اثر گذاری و آگاهی ملت نداشت.
مثل تلاش بی حاصل ۴۰ ساله ی نظام برای تخریب چهره ی ملی دکتر مصدق و تلاش ۹ ساله ی دیکتاتور برای ترور شخصیت مهندس موسوی.
حالا گیریم دیکتاتور برای بار n ام در مراسم بزرگداشت یک فیلسوف از شخصیت فلسفی مصباح یزدی تجلیل کند و ایشان، جنتی، احمد خاتمی، علم الهدی برادران لاریجانی هر شب و هر روز متقابلا قربان صدقه یکدیگر بروند!
هیچ یک از این شخصیت ها در چشم مردم پشیزی قدر و منزلت ندارند.
البته نه رضا شاه یک حاکم دموکرات و پاک دست بود، نه مرحوم دکتر مصدق کاملا بری از خطا و نه دوران حاکمیت مهندس موسوی کمال مطلوب برای این ملت.
اما درست مانند قضاوت مردم در خصوص شخصیت هایی سیاسی مثل آقای هاشمی، آقای احمدی نژاد، و آقای تاجزاده، و شخصیت هایی فرهنگی مثل دکتر سروش و دکتر شریعتی که کلیت شخصیت این افراد و نه موضع گیری های موردی و برهه هایی خاص از دوران آن ها در آرای عمومی مد نظر قرار می گیرد، و به یکی رای مثبت و به دیگری رای منفی داده می شود، آرای عمومی در خصوص رضا شاه هم ظاهرا دارد از قطب منفی به سوی قطب مثبت میل می کند.
نگام ، ناگفته های ایران ما