مهین دخت ایرانی
ممنوع التصویری سالهاست یکی از اصول سازمان صداوسیما شده است، در واقع الان ممکن است بخشنامهای شود و قابلمه به خاطر قیافهاش که اتفاقا هیچ نکته خاصی هم ندارد ممنوعالتصویر شود؛ در همین رابطه پای صحبتهای یکی از مدیران سازمان صداوسیما نشستم؛
من: قربان جریان این ممنوعالتصویریها چیه؟!
مدیر: کی ممنوعالتصویر شده؟! نکنه خودم ممنوعالتصویر شدم؟!
من: استاد شما خودت کسی هستی که بقیه رو ممنوعالتصویر میکنی، مگه میشه خودت رو ممنوعالتصویر کنی؟!
مدیر: چرا نشه؟! چند ماه پیش خودم از خودم به خاطر حسن انجام وظیفه تقدیر و تشکر کردم، پاداشمم از خودم با اکراه گرفتم، به جان تو.دیروزم استعفا دادم، خودم باهاش مخالفت کردم.خدمت میکنیم دیگه، چه کنیم؟!
من: خبر دارید ضرغامی رئیس سابق صداوسیما ممنوعالتصویر شده؟!
مدیر: جدا؟! چه تلخ! این میز ریاست به کی وفا کرده آقا جان؟!
من: به هیچکس! فقط میخوام بدونم برای ممنوعالتصویری چه متری رو مدنظر قرار دادید؟!
مدیر: متر خیاطی جانم، خوش دسته، مثل اون مترهای مهندسی فلزی نیست دستمون زخم و زیلی بشه!
من: نه! یعنی معیارتون واسه این تصمیم چیه؟!
مدیر: معیار خاصی نیست، همه اسمها رو توی گردونه میریزیم، هر هفته یکیاش رو در میاریم! الانم چرخوندمش، اسم تو بیرون اومد، با اون
من: من که جلوی دوربین نمیرم!
مدیر: اه! راست میگی.امیدوارم روزی برسه اختیار دوربین موبایلتونم دست ما باشه، شانس آوردی خراباتی!
من: خب چرا آدما رو ممنوعالتصویر میکنید؟!
مدیر: دنبال فضولش میگردیم… نه! یعنی یه مدت ممنوعالتصویر میکنیم، تا دلتون تنگ شه.چیه این سیاستمدارا همهاش جلو دوربینن؟!
من: مطمئنی دلیلش همینه؟!
مدیر: خب گاهی خود سیاستمدارا از ما درخواست ممنوعالتصویری دارن.
من: وا! چرا آخه؟
مدیر: میگن اگه نیایم جلوی آنتن تلویزیون محبوبتر میشیم، یه همچین چیزایی…
من : خب الان فردوسی پور هم ممنوع التصویر شده؟؟
مدیر : نه
من: واقعا عادل کجاست؟ ما هی گشتیم و گشتیم، همه صدا و سیما رو گشتیم، حتی طبق گفته چند مادر نمونه، تو کابینت سمت راستی رو هم گشتیم، چه حرفایی که شنیدیم، چه چیزایی که ندیدیم. هی این دوشنبه و اون دوشنبه کردیم، ولی آخرش عادل رو پیدا نکردیم. آخه بچه اهل شبکههای اجتماعی هم نبود که عکس غروب آفتاب بذاره زیرش بنویسه بدون شرح!. حقیقتا ما هم نگرانیم. دور از جونش همه بیمارستانها و پزشکی قانونی رو گشتیم. از این آگهیهای «وانتد» هم چاپ کردیم به در و دیوار زدیم. حتی با صدای مزدک اعلام کردیم به نظر شما عادل فردوسیپور باز میگردد. گزینه یک بله، گزینه دو خیر. لطفا عدد گزینه مورد نظر را به دو سه صفر نود ارسال کنید.
به همین منظور سراغ چند چهره شناخته شده رفتیم و ازشون پرسیدیم حقیقتا عادل کجاست؟
علی فروغی، رییس شبکه سه: فردوسیپور هست، ولی کم است.
عدهای: ای آنکه حمایت از کیروش شعارت، اکبر میثاقیان در انتظارت.
مدیر شبکه استانی کیش: بالاخره باید با کسانی که با آبروی صدا و سیما بازی میکنن برخورد بشه.
حسامالدین آشنا: رادیکال غیبت فردوسیپور را باید در جذر مدیریت جدید صدا و سیما جستجو کرد.
ولایتی: اگه پیداش نکردید من ساعت دو تا سه و نیم نصف شب فری تایم دارم، میتونم مسئولیتهاش رو تقبل کنم یه وقت کار مردم زمین نمونه.
وزیر کشاورزی: برید خدا رو شکر کنید محمدرضا احمدی هست.
اصغر فرهادی: دارم رو فیلمنامه «درباره عادل» کار میکنم. البته آخرش معلوم نمیشه اون جنازه مال عادل بود یا نه و همتون اسکل میشید.
حمیدرضا صدر: من تاریخ زندگیم رو با فوتبال به یاد میارم. مثلا ازدواج و تولد بچهام با تاریخ برگزاری فوتبالهای مهم یادم میاد. الان هم گم شدن عادل همزمان بود با سالگرد بازی تاریخی رئال زاراگوزا و دپرتیولاکرونیا در سال 1949 و اون ضربه تاریخی و کاتدار سرجیو کونسیسائو که همزمان با حمله متفقین به آلمان شرقی بود و یادآور واقعه نورنبرگ و حمله نیروی هوایی ایالات متحده به درسدن که منجر به اشغال لهستان توسط نازیها شد.
رضا جاودانی: فکر کنم مشمول حکم «ماده گرگ» تیم رم شده، شطرنجی و محو.
خیابانی: واقعا چقدر اهانت به این مردم، چقدر بیتوجهی. آقای کیروش شما میگی
مدیر : حالا این نشد یکی دیگه بیخودی نگرد دنبالش
من :خب حیف شد آخه
مدیر : هیس