✍️بهزاد صبری
در شرایط حال حاضر، استعفا بهترین تهاجم به جبهه اقتدارگرایی است. تاکنون هیچگاه اینچنین فضا برای استعفا دهنده مهیا نبوده و نخواهد بود. فردای ایران ممکن است حتی پست تدارکاتچی بنام ریاست جمهوری هم نداشته باشد ، اما اکنون استعفای جمهور، میتواند بزرگترین اعتراض به حکومت باشد. پس از چهل سال تقابل حکومت با دولت، شاید با خودزنی دولت بتواند کربلای مظلوم در برابر ظالم عَلَم کند.
جمهور باید جام شوکران سر بکشد تا از او اعاده حیثیت شود. اصلاحات و اعتدالگرایی هر دو به یک قربانی مقدس نیاز دارند تا بار دیگر خدای زمین را متوجه خود سازند. آخرین چاره “دگرگرایی” و “دگر خواهی” در جمهوریت مرعوب، آتش گرفتن ققنوس جمهوریت است. و فعلا هیچ راه حل دیگری به نظر نمیرسد. در این چندین و چند سال، اقتدارگرایان هرچه خواستند کردند و به پای جمهوریت نوشتند. دنیا را در موضع تقابل با کشور قرار دادند و طلبکار دنیا و دولت شدند. هرغلطی کردند و آخرش گفتند دولت مسئول است. این موش و گربه بازی به بهترین زمان تاریخی برای پایان دادن رسیده است. دولت کنار بکشد تا حکومت نتواند پشت جمهور پنهان گردد. اگر باطنا صدر تا ذیل سیاست ما دست هرجایی است جز نهاد ریاست جمهوری، چرا مردم در ظاهر هم این دخالت لجام گسیخته را نبینند؟! چرا برای گرانی ها روحانی در صف اول اتهام قرار گیرد؟ جمهوریت زمانی معنی دارد که رئیس جمهور، قدرت اول حکمرانی باشد. وقتی عملا قدرت سوم حکمرانی هم نیست، چرا فریبی بنام جمهور وجود داشته باشد؟
استعفای روحانی، تهاجم به پرده ظاهرسازی لایه هایی از قدرت است که برای عوام همچنان پنهان مانده اند.
اما ممکن است روحانی به این دلیل استعفا ندهد: استعفای ریاست جمهور، به ضعف این نقش و نهاد در ساختار جمهوری اسلامی تعبیر خواهد شد و همین باعث حذف قانونی این پست در مجلسِ سراپا تمامیت خواهان، و جایگزینی نخست وزیری به جای آن گردد. استعفا، بهانه ای برای حذف تنها جایگاه مردمی حاکمیت خواهد بود. این پیش بینی زمانی درست خواهد بود که اتفاقا ریاست جمهوری از قدرت اثرگذاری اش استفاده نکند و در شرایط “خدا و خرما” بماند.