مطهره کاویانی
این موضوعی است که شاید اگر از ۱۰۰ نفر بپرسید صد پاسخ متفاوت دریافت خواهید کرد
یعنی هر فرد و نهاد و جمعیتی اشکالات کشور را از زاویه دید و منافع خود می بیند
یکی می گوید آلودگی هوای تهران
یکی میگوید خشک شدن دریاچه ارومیه دیگری اظهار می کند بالا بودن تعداد سارقین و یا معتادان
فساد ،رانت خواری، فرسوده بودن ناوگان هوایی، بحران آب ،عدم بهداشت، رسانه میلی حجاب اجباری ،عدم رعایت قانون، نبود عدالت در قوه قضاییه، استفاده از مدیران ناکارآمد، تورم، و و و …
.
خب قطعا نمیتوان گفت این کشور ۲۵۰ مشکل عمده دارد زیر مجموع این مشکلات در یک شبکه علت و معلولی معنا پیدا می کند
.
اگر مجموعة مشكلات كشور را يكجا ببينيم، بنظر ميرسد كانون ماهوي اين مسايل در ناكارآمدي است. از خرابشدن آسفالت يك هفته پس از تكميل گرفته تا تأخير پروازها، از نرخ دو رقمي تورم گرفته تا اول بودن ايران در فرار مغزها، از كشته شدن 22 هزار نفر در جادهها گرفته تا وضعيت درياچه اروميه و سایر تالاب ها و رودخانه ها از رتبه بسيار پايين فضاي كسب و كار در ايران گرفته تا بيكاري 65 درصد از زنان تحصيلكرده، از سقوط مكرر هواپيماها گرفته تا تعداد محدود روز های هوای پاک در شهر ها. مجدداً تكرار ميكنم: اتاق فكر بررسي ماتريس مسايل كشور كجاست؟ آيا ما در مديريت كشور به تئوري سيستمها قائل هستيم؟
بر اساس همين منطق، اگر ريشه مشكلات را در ناكارآمدي بدانيم كه صدها مصداق ميتوانيم براي آن مطرح كنيم، پس بايد بپرسيم علت این ناكارآمدي چیست ؟
علمي و منطقي است كه در اتاق فكر كانوني كشور، پاسخهاي متعددي به اين سئوال داده شود. طي ۳۸ سال گذشته، بزرگترین یا حتی اصلی ترین دلیل ناكارآمدي در ايران، فقدان ارتباطات بينالمللي است.
اگر ما در حد تركيه با جهان ارتباط داشتيم، تخصص را گرامي ميداشتيم و به يك نفر، بیش از ده حكم اجرايي نميداديم.
اگر ارتباطات جدي بينالمللي داشتيم، سريع آلودگي هواي تهران، ايمني جادهها، ترافيك شهري، نظام اداري و دهها مورد را مجبور ميشديم حل و فصل كنيم.
اگر ارتباطات وسيع بينالمللي داشتيم، نميتوانستيم نرخ دو رقمي تورم را براي دههها حفظ كنيم.
اگر بينالمللي بوديم، در دانشگاههاي ما، از اساتید کره ای و ژاپنی گرفته تا محققان مصری و برزیلی حضور پيدا ميكردند، تدريس ميكردند، آموزش ميدادند و ميآموختند و افراد دانشگاهی در داخل کشور، خود را محك ميزدند.
اگر بينالمللي بوديم، قبول نميكرديم درصد قابل توجهي از مردم ايران از اتومبيل پرايد استفاده كنند.
اگر بينالمللي عمل ميكرديم، روبروي شاخص ارزي ايران در صرافيهاي خارجي، معادل های بسیار ضعیف را نميديديم.
اما ، منظور از بينالملليشدن چيست و در صورت بوجود آمدن این امر چه اتفاقی خواهد افتاد ؟
در صورت بین المللی شدن رقابت، كيفيت و استاندارد سه فاکتور مهمی است که در بین تمام نهادها و گروهها به وجود می آید مقصود تعامل صرفاً با غرب نیست
براي فهم بينالملليشدن، كشور كره جنوبي را تصور کنید هم پيشرفت خارقالعادهاي كردهاند و بدون منابع طبيعي نزديك به يك تريليون دلار توليد ناخالص داخلي دارند. هم زبان و فرهنگ و ادبيات خود را حفظ كردهاند و هم ميتوانند با سيستمي رقابتي و جهاني كه بپا كردهاند، همساية شمالي خود را تهديد اقتصادي كنند.
اما یک سوال مهم ، آيا من و شما ميتوانيم سه نفر از مقامات كره جنوبي را نام ببريم. احتمالاً خير. چون كره جنوبي سيستم است و نه فرد. اما همين كه در جهان گفته ميشود ونزوئلا يا ليبي، همه ميدانیم نام كدام افراد را بايد مطرح كنیم.
اول شرط توسعهيافتگي اين است كه همه بپذيرند، سيستمسازي مبناي تحول است و افراد صرفاً سيستم را مديريت ميكنند. مباني پيشرفت و فرآيندهاي تحول كيفي در حد عمومي و سهلالوصول شدهاند كه ميشود آنها را در گوگل جستجو كرد و نيازي به اين همه جلسه، همايش، سخنراني، ميزگرد، صدها سايت و جدولهاي نافرجام نيست.
بنظر ميرسد از اوايل سلطنت ناصرالدين شاه تاكنون در كشور ما بحث ميشود كه پيشرفت خوب است يا بد.
اما مسئله مهم این است که اگر اينگونه تصميمگيريها و چرخشها صورت نپذيرد، متأسفانه با قواعد علمي ميتوان نتيجه گرفت ايران با يك فرآيند افول پايدار روبرو خواهدشد. مسئله ما ناكارآمدي است و راهحل آن بينالملليشدن است. سيستم، تخصص، كيفيت، رقابت و استاندارد منحصراً در سايه روابط گسترده بينالمللي قابل تحقق است. ملتي كه ثروت دارد، ميتواند فرهنگ و ارزشهاي
خود را نيز حفظ كند. ملتي كه ثروت دارد ميتواند استقلال و حاكميت سياسي خود را حفظ كند و حكومتي كه توليد ثروت را براي عامه مردم خود تسهيل ميكند به مهمترين منبع مشروعيتيابي سياسي نيز دسترسي پيدا ميكند.
در برابر هر آنچه گفته شد اما يك نقطه باقي ماند. در كشور ما بيش از صدها سايت و تنها در شهر تهران 37 روزنامهبه اطلاعرساني، تحليل و تبليغ مشغولند. در اين آشفته بازار خبر و تحليل و تبليغ، فهم دقيق، علمي، سيستماتيك و منصفانه مسايل ايران كار سهلي نيست. در بسیاری از مواقع، مزاج، تعصب، احساس، حسادت، كينهتوزي، تحريف، بزرگنمايي، سياهنمايي در خبر و تحليل و تبليغ و ترويج همه باعث ایجاد یک آشفته بازار شده است که قطعا تشخیص درست و غلط و خوب و بد را بسیار دشوار کرده است .
اما ساده ترین راه برای فهم این موضوع
مقایسه آن در حالت مشابه است.
براي دستيابي به يك تحليل علمي، سيستماتيك، واقعبينانه و منصفانه از مسايل كشور، مقايسه آن با شاخصهاي كشورهايي مانند تركيه، امارات، كره جنوبي، سنگاپور، مالزي و اندونزي مناسبترين روش باشد.
قطع و بدون شک چنانچه به طور جدی به معضلات پرداخت نشود و راه حل مناسبی برای حل بحران ها لحاظ گردد در آینده ای نه چندان دور نابودی کامل ایران و نه فقط حکومت را نظاره گر خواهیم بود .