✍️یدالله کریمی پور
در کنار موانع ناکارآمدی حکمرانی اقتصادی ، سدهای سیاسی نیز برافراشته شده اند.کمترین گمانی ندارم تا موانع سیاسی پابرجا باشند، توسعه اقتصادی- فرهنگی- اجتماعی ایران، ناممکن خواهد بود. بنگرید:
۱- سد انزوا و تحریم
این سد تریاک هر گونه طرح، برنامه و سیاست گذاری است و زمینه اختگی فرآیند توسعه را در جمهوری اسلامی فراهم کرده است؛
۲- خودبسندگی
استراتژی کهنه و زهوار در رفته خودبسندگی(خودکفایی) به موازات فاکتور نخست، زمینه غیر رقابتی شدن تولید ملی نسبت به بازارهای جهانی و نیز گرانی تصنعی فرآورده ها را مهیا کرده و مانع برند سازی جهانی کالاها و خدمات ایرانی شده است؛
۳- تمرکز گرایی
تا زمانی که ساختار غیر فدراتیو و متمرکز اقتصادی در زمینه تولید، مالیات، طراحی و برنامه ریزی واقعی منطقه ای در اقتصاد ایران پابرجاست، امیدی بر برونرفت از بن بست کمتر توسعه یافتگی نخواهد بود؛
۴- پول ملی
به هر دلیل، از جمله کم اعتباری خارجی ایران، تورم فزاینده و انزوای سیاسی، ریال ایران در شمار کم ارزشترین ارزهای بین المللی است؛.
۵- تنها بودن
جمهوری اسلامی، عضو هیچ اتحادیه اقتصادی- تجاری کارآمدی نیست. از این دیدگاه تنها و منزوی است؛
۶- سرمایه گذاری خارجی
نوسازی اقتصادی ایران، در جهت اماده سازی سرمایه گذاری کلان خارجی است. چیزی مانند امارات، که بدون داشتن آب، خاک، اقلیم مناسب، توانسته کانون جذب سرمایه منطقه شود.
۷- تاثیر بحران ها
شوربختانه تاثیر سیاست بر اقتصاد در ایران بالا است. یعنی با کوچکترین تغییر در مناسبات و فضای سیاسی درونی- برونی، بازار طلا- سکه- ارز، دچار تلاطم شده و به نوبه خود بر کل اقتصاد تاثیر می گذارد.
به هر روی به گمانم تا موانع سیاسی زدوده نشود، امیدی به نوسازی اقتصاد ایران و برونرفت از بن بست کمتر توسعه یافتگی نخواهد بود. بدین اعتبار، حتی با فرض وجود مدیران انقلابی، مومن، جهادی ، مردمی یا نظامی و قاطع، بدون رفع موانع سیاسی نامبرده، اجرای “حکمرانی کارآمد اقتصادی”، ناممکناست.