✍️محمد پارسی
در هفته گذشته، پس از مباحث بسیار، بالاخره نهاد اجماع ساز اصلاح طلبان که به اختصار “ناسا” نامیده میشود اولین جلسه رسمی اش را در حسینیه جماران برگزار کرد، نهادی که ایده اولیه شکل گیری آن به اوایل سال جاری و توقف شعسا (شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان) بر میگردد و ماموریتش مهیا شدن برای انتخابات ریاست جمهوری ١۴٠٠ و تنظیم کنش و سایر تحرکات سیاسی اصلاح طلبان خوانده میشود.
این جلسه با حضور ٣١ نفر از اعضای احزاب اصلاح طلب به عنوان نماینده احزاب و ١۵ نفر چهره غیر حزبی، به عنوان مشاور و به ریاست سنی بهزاد نبوی تشکیل شد و مقرر گردید در هفته جاری، آیین نامه جبهه، تصویب و هیأت رئیسه و کمیته های اجرایی آن انتخاب و معرفی گردند.
فرآیند شکل گیری و تصمیمگیری این نهاد، همچون تأسیس شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان چندان دموکراتیک نبوده و مورد انتقاد واقع شده است. بنظر می رسد این بار نیز مثل سابق، اثر و حضور اعضای جوانان و زنان احزاب اصلاح طلب و همچنین مردم که سرمایه اجتماعی احزاب و جریانهای سیاسی هستند نادیده گرفته شده است.
افرادی که در این نهاد عضو هستند بعضاً از دهه شصت تا به امروز در مجموعه اصلاحات تصمیم گیری میکنند و بنظر نمی رسد حرف تازه و جدیدی برای ایجاد تحول و اصلاحات ساختاری داشته باشند. ٣١ حزب اصلاح طلب در این سالیان و طی این دو دهه جوانان مستعد و خوش فکری را ترتبیت کرده است که متاسفانه فضای کافی برای حضور آن ها مهیا نگردیده است، افرادی مانند حسین نورانی نژاد، مجید فراهانی، سمیه توحیدلو، عماد بهاور، جلال محمدلو و بسیاری دیگر که نام و جایشان در این نهاد خالی است و می بایست از ظرفیت های آن ها بهینه تر استفاده نمود.
آقای کمیجانی ماموریت این نهاد را ایجاد وحدت، هماهنگی و انسجام بخشی به مجموعه اصلاح طلبان، طراحی و تدوین اجرای راهبردها، سیاست ها، برنامه ها و اتخاذ مواضع کلان و آماده سازی برای ورود اجماعی و موثرتر جریان بزرگ اصلاحات در انتخاب سال پیش رو بر شمرده است، که قطعاً حضور در انتخابات، اصلی ترین عامل ایجاد این نهاد است، انتخاباتی در شرایطی متفاوت تر از گذشته، که از پیچیدگی های بسیاری نیز برخوردار خواهد بود. هر انتخاباتی، بهار سیاست و احزاب است و هیچ کنشگر سیاسی و جبهه و حزبی نمی خواهد آن را از دست بدهد.
گزینه های پیش روی اصلاح طلبان در انتخابات سال جاری، یا معرفی چهره کاملاً اصلاح طلب مانند محسن هاشمی، اسحاق جهانگیری و محمد عارف است و یا ائتلاف حداقلی با گزینه ای غیر اصلاح طلب مانند علی لاریجانی می باشد، که گرچه اکثر چهره ها و احزاب اصلاح طلب، امروز از حضور نماینده و کاندیدای کاملاً اصلاح طلب صحبت می کنند و ائتلاف با کاندیدای به اصطلاح اجاره ای را رد می کنند، اما با توجه به سختی عبور کاندیدای اصلاح طلب، از فیلتر نهادهای نظارتی، در نهایت حضور در انتخابات رابه حمایت از کاندیداتوری علی لاریجانی تقلیل داده و یا قید حضور در آن را خواهند زد.
از میان فهرست ٣١ حزب اصلاح طلب ، برخی از احزاب از مدتی پیش وارد بحث انتخابات شده و کاندیاهایی را به طور تلویحی و بعضاً رسمی معرفی کرده اند. در این میان حزب اعتماد ملی از کاندیداتوری و حمایت از ابراهیم امینی، محمد جواد حق شناس و محمدعلی افشانی نام برده است و کارگزاران سازندگی، محسن هاشمی را به عنوان گزینه انتخاباتی خود انتخاب کرده اند که احتمالاً محمد جواد ظریف هم میتواند کاندیدای احتمالی دیگر آنها باشد. کاندیدای حزب ندای ایرانیان هم سید صادق خرازی و محمد جواد ظریف معرفی شده است و برخی از اعضای حزب اتحاد ملت نیز از رضا خاتمی به عنوان کاندیدا نام می برند، اعضای ارشد مجمع ایثارگران هم سید حسن خمینی را کاندیدای مطلوب خود می دانند.
گرچه راهبر اصلی نهاد اصلاح طلبان، نهایتاً رسیدن به نامزدی کاندیدای واحد اصلاح طلب می باشد، اما مسیر بسیار دشواری را پیش رو خواهد داشت.
با تمامی این موارد، می بایست یادآور شد، زمانی اصلاحطلبان در عرصه های انتخاباتی موفق و پیروز بوده اند که جامعه با هیجان وارد انتخابات شده است و شور نشاط و رقابت انتخاباتی ملموس بوده است، چیزی که امروز در جامعه و بین شهروندان دیده نمی شود. دلسردی در بین اقشار مختلف جامعه کاملاً محسوس است. دلسردی ای که یکی از عوامل اصلی آن عملکرد غیر قابل دفاع اصلاح طلبان می باشد، اصلاح طلبان که پس از ٨سال حمایت از حسن روحانی، او را کاندیدای اجاره ای می خوانند و سعی در فاصله گرفتن از دولت او را دارند و به جای پاسخگویی در مورد عملکرد و ناکامی های دولت، نقش اپوزیسیون را به خود گرفته اند. اصلاح طلبان، در چارچوب تحول خواهی باید پاسخگو نیز باشند.
پشتوانه پیروزی آن ها همواره اعتماد گسترده و کم نظیر شهروندان بوده است، اعتمادی که از دست رفتنش مشهود است و پایگاه اجتماعی آنان را نسبت به گذشته در جایگاه ضعیف تری قرار داده است.
پر واضح است که انجام اصلاحات اساسی و بنیادی بدون ایجاد پذیرش نقد و گفتگو امکان پذیر نیست و نهاد اجماع ساز نیز بدون توجه به عملکرد گذشته، در آینده توفیقی نخواهد یافت، و در این شرایط، این نهاد نیز در قاب عکس یادگاری، محصور خواهد ماند.