پایگاه خبری / تحلیلی نگام ، در نامه سرگشاده سید احمد شمس خطاب به سید حسن خمینی می خوانیم : امروز یازدهم اردیبهشت ، دومین سالروز هجرت تاریخی پدر بزرگوارم به ترکیه می باشد که در سن 94 سالگی به دلیل آزار و اذیت سیستم امنیتی و برخی افراد معلوم الحال عزم این هجرت تاریخی را نمودند تا با این اقدام تحسین برانگیز و شجاعانه و مجاهدت بار خود ، موجب رسوایی ظالمان گردند ، و خشنودم که در این روز تاریخی نامه سرگشاده ام را خطاب به جنابعالی می نویسم.
سید احمد شمس طی نامه ای سرگشاده به سید حسن خمینی با بیان چگونگی بازداشت روح الله قائمی نیک روحانی اصلاح طلب بازداشت شده توسط اطلاعات سپاه و دادسرای ویژه روحانیت مشهد ، از وی درخواست نمود تا هم پرونده خودش ( با توجه به رنجنامه سال گذشته اش خطاب به رهبری ) و هم پرونده روح الله قائمی نیک توسط سید حسن خمینی به عنوان نواده بنیانگذار جمهوری اسلامی به ابراهیم رئیسی رئیس قوه قضائیه ارجاع شود تا توسط تیمی بیطرف مورد بررسی دقیق قرار گیرد و نقش نیروهای نفوذی سیستم امنیتی در این دو پرونده به دقت مورد بررسی قرار گیرد.
وی خاطر نشان ساخت بررسی پرونده خودش و پرونده آقای قائمی نیک به عنوان دو نمونه از دخالت های فراقانونی سیستم امنیتی ، مشخص خواهد کرد که آیا طرح شعار تحقق عدالت قضایی و اصلاحات ساختاری قوه قضائیه توسط آقای رئیسی واقعی بوده یا صرفا یک شعار تبلیغاتی است ، وی در ادامه تاکید کرد : نتیجه رسیدگی به این دو پرونده به عنوان دو نمونه از دخالت های فراقانونی سیستم امنیتی ، می تواند محک خوبی برای سنجش صدق گفتار و عمل و ادعای آقای رئیسی نزد افکار عمومی و جنابعالی باشد.
وی در این نامه سرگشاده ضمن کذب خواندن تمامی اتهام های وارده به خودش مبنی بر ارتباط با سرویس های جاسوسی در مستند تهیه شده توسط صدا و سیما که دو شب قبل از اعدام زنده یاد روح الله زم پخش شد ، خاطر نشان ساخته : اتهام زنی و زدن انگ جاسوس و ارتباط با سرویس های جاسوسی برای خفه کردن صدای مخالفان چه در داخل و چه خارج از کشور حتی برای مسئولان رده بالای کشور از روش های تکراری و نخ نمای عوامل نفوذی در سیستم امنیتی بر علیه دلسوزان کشور است ، وی در این رابطه به نمونه هایی از اتهام زنی ها به آقای خاتمی ، آقای روحانی ، اعضای تیم مذاکره کننده هسته ای ، سریال گاندو ، تصمیم اطلاعات سپاه مبنی بر معرفی کردن محمود واعظی و حسام الدین آشنا و … پس از دستگیری روح الله زم به عنوان عوامل سرویس های بیگانه اشاره کرده است.
سید احمد شمس هم چنین متذکر شده که بر اساس اخبار دریافتی خانواده و سه فرزند کوچک آقای قائمی نیک در وضعیت بسیار سختی به سر می برند. خبر دیگر از تشدید بیماری قلبی این روحانی بازداشت شده و عدم رسیدگی به وی حکایت دارد. وی هم چنین از سید حسن خمینی تقاضا نموده از ابراهیم رئیسی درخواست نماید تا به دادسرای ویژه روحانیت مشهد و ضابط قضائی خود در مشهد یعنی اطلاعات سپاه دستور دهند که به رفتارهای فراقانونی خود خاتمه دهند ، و ضمن پایان دادن به فشار به خانواده و شنود غیر شرعی و غیرقانونی تلفن های اقوام ، امکان ملاقات ، امکان گرفتن وکیل ، امکان معالجه و استفاده از پزشک متخصص ، و امکان سپردن وثیقه برای آزادی موقت آقای قائمی نیک فراهم شود تا در فرصت مقتضی ضمن تحقیق و تفحص دقیق ، پرونده سازی سیستم امنیتی به منظور پاپوچ درست کردن برای ایشان اثبات و پرونده ایشان مختومه گردد.
سید احمد شمس در پایان نامه سرگشاده خود از سید حسن خمینی درخواست نموده در صورت ملاقات با رهبری ، نامه 15 ماه قبل وی به رهبری را یادآوری نماید ، وی تاکید کرده که اگر چه این نامه از طرق و کانال های مختلف به دست ایشان رسیده اما شاید تاکید نواده بنیانگذار جمهوری اسلامی ، رهبری را مجاب به پاسخگویی به خواسته های به حق یکی از آنانی نماید که امام در رابطه با آنان فرمود : نگذارید پیشکسوتانِ شهادت و خون در پیچ و خم زندگی روزمره خود به فراموشی سپرده شوند.
در ادامه توجه شما را به متن کامل نامه سرگشاده سید احمد شمس خطاب سید حسن خمینی جلب می نماییم :
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج سید حسن خمینی دام عزه العالی
بعد التحیة و السلام
نامه سرگشاده خود را خطاب به جنابعالی با ذکر خاطراتی از گذشته آغاز می کنم ، اولین خاطره به 34 سال پیش باز می گردد ، در اواخر سال 1366 و اوایل سال 1367 همزمان با عملیات والفجر 10 شما را به همراه حاج حسین سلیمانی محافظ مخصوص مرحوم حاج احمد آقا که با یک آمبولانس عازم جبهه شده بودید ، در لشکر 17 علی بن ابی طالب ، برای اولین بار ملاقات کردم ، حاج حسین سلیمانی را از قم می شناختم و چند سالی بود با ایشان رفاقت داشتم ، و لذا طی مدت حضور شما در جبهه توانستم چند بار همراه با ایشان ، جنابعالی را هم زیارت کنم. و خاطره انگیزتر از این یادآوری ، مربوط به روزی است که شما و حاج حسین سلیمانی در روزهای پایانی حضور در جبهه ، برای امضای برگه تسویه حساب خود به چادرهای واحدهای مختلف لشکر مراجعه می کردید ، تا آن که به چادر واحد ما رسیدید ، من در آنزمان جوانی 17 – 18 ساله بودم که به تازگی به عضویت سپاه در آمده بودم ، و مسئول واحد ما ، در زمان ورود شما به چادرمان ، عازم خط مقدم جبهه شده بود ، و شما معطل امضای واحد ما برای تسویه حساب بودید ، لذا من طی هماهنگی از طریق بی سیم توانستم اجازه بگیرم که برگه تسویه حساب شما را امضا کنم.
جنگ پایان یافت و من به قم بازگشتم و از عضویت در سپاه استعفا دادم و راهی حوزه علمیه شدم و در مدرسه علمیه رضویه قم مشغول به فراگیری دروس حوزوی شدم ، و اتفاقا شما هم در همان سال ها به تازگی وارد حوزه علمیه شده بودید و با آن که نواده رهبر انقلاب بودید ، در کمال سادگی با یک دوچرخه وارد مدرسه رضویه می شدید ، و در آن روزها در مدرسه علمیه رضویه توفیق سلام و احوالپرسی همه روزه را با شما داشتم.
فکر می کنم در اوایل دهه هفتاد ، من و شما تقریبا همزمان معمم شدیم و پیش از ارتحال مرحوم حاج احمد آقا در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها و مسجد اعظم و مدرسه فیضیه و سایر مراکز مربوط به طلاب در خلال برخی از دروس حوزوی و مباحثه با دوستان همدرس طلبه ، بعضا همدیگر را می دیدیم و سلام متقابلی داشتیم .و بعدها هم بارها توفیق زیارت شما را در خلال جلسات مختلف ، که عمدتا در قالب دیدار سیاسیون با شما بود و من هم در عداد آنان بودم ، داشتم ، از جمله دیدار اعضای جبهه مشارکت با شما در حسینیه جماران ، و دیدار اعضای شورای مرکزی خانه احزاب با شما در حرم بنیانگذار جمهوری اسلامی ، که لطف شما در این دیدارها شامل حالم می شد.
این مقدمه را از آن جهت نوشتم که بر خوانندگان این سطور مشخص شود که اینجانب از عنفوان نوجوانی و جوانی با تمام وجود در خدمت نظام بودم و این چند جمله فقط بخش کوچکی از حضور و تلاش های حقیر در عرصه های مختلف بوده است اما آن چه را که برخی از افراد دارای مصونیت آهنین بر سرم آوردند حکایت دردناکی است که نه تنها بر سر من بلکه بر سر بسیاری از دلسوزان این کشور آمده است.
از اطاله کلام خودداری می کنم و از گفتن بسیاری از مطالب پرهیز می نمایم و فقط حضرتعالی و خوانندگان محترم این نامه سرگشاده را به مطالعه رنجنامه سرگشاده ای که در تار یخ بیست و یکم دی ماه 1398 خطاب به رهبری نوشتم و علی رغم گذشت حدود 15 ماه از تاریخ نگارش آن ، هیچ پاسخی دریافت ننموده ام جلب می نمایم ، که نه تنها تا به امروز جواب مناسبی به آن داده نشده که متاسفانه ، کمتر از دو هفته پس از نگارش آن نامه ، همان افرادی که من در رنجنامه سرگشاده ام خطاب به رهبری از آنان شکایت نموده بودم و قصه پر غصه بیش از دو دهه ظلم سیستم امنیتی را نسبت به پدر بزرگوارم مرحوم آیت الله سید حسین شمس خراسانی رضوان الله تعالی علیه و نیز شخص خودم روایت کرده بودم ، حرمت پدر تازه درگذشته من را هم رعایت نکردند و از بهمن سال 1398 تا کنون انواع و اقسام اتهام های کذب و بی پایه و اساس را فقط برای شنیده نشدن و بی اثر کردن صدای اعتراض من و بلا اثر کردن مطالب مندرجه در رنجنامه ام به رهبری ، به من وارد کرده اند و وقاحت و بی شرمی را تا به آن حد رسانیدند که اینجانب را عامل همزمان سرویس های جاسوسی آمریکا و اسرائیل و عربستان نامیده اند!
امروز یازدهم اردیبهشت ، دومین سالروز هجرت تاریخی پدر بزرگوارم به ترکیه می باشد که در سن 94 سالگی به دلیل آزار و اذیت سیستم امنیتی و برخی افراد معلوم الحال عزم این هجرت تاریخی را نمودند تا با این اقدام تحسین برانگیز و شجاعانه و مجاهدت بار خود ، موجب رسوایی ظالمان گردند ، و خشنودم که در این روز تاریخی نامه سرگشاده ام را خطاب به جنابعالی می نویسم ، و باز هم حضرتعالی و خوانندگان محترم را به نامه سرگشاده ام خطاب به آقای محمد جواد ظریف که در تاریخ پانزدهم اردیبهشت سال 1398 یعنی چند روز پس از هجرت تاریخی پدر بزرگوارم به ترکیه نگاشتم ارجاع می دهم ، در آن نامه نوشتم : چندین سال قبل هم چون بسیاری از فعالان سیاسی جنبش سبز مجبور به ترک ایران شدم ، در این چند سال، روزهایی پرفراز و نشیب بر من گذشت ، در ابتدای سال ۲۰۱۵ علی رغم صدور بلیط پرواز و پذیرش اقامت در نیویورک که ممکن است برای بسیاری پرجاذبه باشد را رد کردم و اقامت و زندگی در ترکیه را برای ادامه زندگی انتخاب کردم. اما سیستم امنیتی ایران و عوامل نفوذی آن در میان اپوزیسیون خارج کشور و برخی کانال های تلگرامی معلوم الحال ، آن چه را که از بی تقوایی و رفتارهای غیر انسانی و اتهامات خلاف واقع بود بر من وارد کردند که نقش برخی از افراد معلوم الحال مرتبط با بخش امنیتی سفارت ایران در آنکارا و برخی از کشورهای دیگر در این امور کاملا محرز است ، که شرح مفصل آن در نامه جداگانه ای باید به آن پرداخته شود.
جناب حجت الاسلام والمسلمین سید حسن خمینی
من از رفتن به آمریکا برای گذراندن زندگی پرهیز کردم با آن که بلیط هواپیما از سوی مراکز مربوطه برای من تهیه شده بود و منزلی برای اینجانب در نیویورک در نظر گرفته شده بود اما از این امتیاز بزرگ که کمتر کسی حاضر به چشم پوشی از آن است صرف نظر کردم تا احتمالا شبهه ارتباط من با دستگاه های امنیتی آمریکا در ذهن های بیمار متبادر نگردد و اگر تصمیم به فعالیت سیاسی و اعتراض به رفتارهای فراقانونی حاکمیت ایران را داشتم ، امکان اتصال اینجانب به سرویس های جاسوسی کشورهای بیگانه فراهم نگردد ، من برای ادامه زندگی ، کشور ترکیه را که کشوری اسلامی است برگزیدم ، کشوری که حکومت آن با سران حاکمیت ایران روابط حسنه ای دارد ، تا شائبه هر گونه ارتباط و اتصال من به دستگاه های جاسوسی و انگ چسباندن برای شنیده نشدن اعتراض های به حقم مرتفع گردد اما جای تعجب است که در صدا و سیمای رسوای حاکمیت ، دو شب قبل از اعدام ناجوانمردانه زنده یاد روح الله زم ، سه دقیقه از مستند بیست و سه دقیقه ای مربوط به وی ، به وابستگی اینجانب به صورت همزمان به سرویس های جاسوسی آمریکا و اسرائیل و عربستان سعودی اختصاص می یابد ، واقعا وقاحت و بی تقوایی تا کجا ؟! ، گیرم سازندگان بی تقوای این مستند و پشت پرده دارای مصونیت آهنین آن توانستند در این دنیا از عقوبت این اتهام های وارده و جنایاتی که مرتکب شده اند بگریزند که البته نخواهند گریخت چرا که سنت لایتغیر الهی دلالت بر عقوبت سخت این جنایتکاران در همین دنیا با سخت ترین وجه ممکن را دارد ، اما آیا این خدانشناس ها اعتقادی به قیامت ندارند ؟! ، در قیامت در جلوی چشم میلیاردها انسان ، پرونده های تک تک ما گشوده خواهد شد و دروغ های شما آشکار خواهد شد ، چگونه حاضر شدید برای بقای چند ساله و زودگذر خود ، رسوایی ابدی آخرت را برای خود بخرید ؟! ، روح شما تا چه حد فاسد و متعفن شده که شنوای این گونه سخنان ما نیستید و با پوزخندی از سر سرمستی و عجب و غرور قدرت ، عملا قطعیت و واقعیت آخرت را به سخره می گیرید و انکار می کنید ؟! ، یقین داشته باشد اگر در دنیا عقوبت نبینید که خواهید دید ، قطعا آخرت خواهد آمد و عقوبت سختی در انتظار شماست ، إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً وَ نَراهُ قَرِيباً.
همان طور که عرض شد اتهام زنی و زدن انگ جاسوس و ارتباط با سرویس های جاسوسی برای خفه کردن صدای مخالفان چه در داخل و چه خارج از کشور حتی برای مسئولان رده بالای کشور از روش های تکراری و نخ نمای عوامل نفوذی در سیستم امنیتی بر علیه دلسوزان کشور است ، مگر آقای خاتمی را به ارتباط با عربستان سعودی و جورج سوروس متهم نکردند ؟ مگر آقای روحانی را به ارتباط با انگلیس متهم نمی کنند ؟ مگر اعضای تیم مذاکره کننده هسته ای را به ارتباط با سرویس های جاسوسی متهم نکردند ؟ مگر سریال گاندو که به گفته آقای ظریف از اول تا آخرش دروغ بود ، هدفش القای این مطلب نبود که بسیاری از مسئولان کشور جاسوس هستند ؟ ، البته در حقیقت این عوامل نفوذی درون سیستم امنیتی اند که دلسوزان کشور را به جاسوسی متهم می کنند.
به عنوان مثال نفوذی ها پس از دستگیری روح الله زم تصمیم داشتند محمود واعظی و حسام الدین آشنا و … را به عنوان عوامل سرویس های بیگانه معرفی کنند و حتی در این زمینه چند کلیپ و موسیقی طنز بر علیه آنان ساختند و از همکاری آن ها با زم و پشتیبانی مالی او ، در سناریوهای ساخته و پرداخته خود سخن ها به میان آورده بودند.نفوذی ها تصمیم داشتند از زم به عنوان اهرمی در آستانه انتخابات مجلس یازدهم بر علیه اصلاح طلبان و اعتدال گرایان استفاده کنند و بگویند که آن ها هم عوامل بیگانه بوده اند و بخشی از اخبار آمدنیوز از سوی آنان تغذیه می شده است.اما مقابله و تدبیر جدی دولت در مقابل این نقشه شوم و هوشیاری نمایندگان مجلس باعث شد تا با تصویب طرحی در مجلس دهم جلوی پخش اعترافات ساختگی ، پیش از برگزاری دادگاه گرفته شود و البته بخت با نمایندگان مجلس نیز همراه بود چرا که چندی قبل از آن مشخص شده بود که اعترافات مازیار ابراهیمی به عنوان عامل ترور دانشمندان هسته ای و ارتباط او با اسرائیل دروغ بوده و طی درگیری های سازمان اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات این حقیقت افشا شده بود ، و این چنین بود که نقشه نفوذی ها برای حذف برخی از نیروهای سیاسی در داخل کشور نقش بر آب شد.
جالب است که برای استحضار شما و خوانندگان محترم این نامه سرگشاده نکته ای را عرض کنم تا عمق پستی و رذالت سیستم امنیتی بر همگان آشکار گردد و مشخص شود که آن کسانی را که بنیانگذار جمهوری اسلامی ، روزی سرباز گمنام امام زمان می نامیدند هم اکنون در چه ورطه ای از لجنزار متعفن حاصل از رذالت و خباثت دچار شده و این جنود شیطان ، انقلاب خمینی را به چه قهقهرایی انداخته اند ، چند ماه قبل از اعدام زنده یاد روح الله زم ، هم وزارت اطلاعات و هم سازمان اطلاعات سپاه با هدف جلب اعتماد اینجانب و برای کشاندن من به ایران ، تماس هایی گرفتند ، وزارت اطلاعات در ایران با برخی از بستگان من تماس گرفت و خواستار سفر من به ایران ولو برای یک بار !!! شد ، یک باری که می توانست بار آخر باشد ، و سازمان اطلاعات سپاه هم از طریق سید محمود رضوی با من ارتباط گرفت . محمود رضوی که سال هاست با سازمان اطلاعات سپاه ارتباط دارد و از عوامل این مجموعه می باشد ، با من ارتباط گرفت و به من گفت که وقتی برای تشییع جنازه پدرت به نجف رفتی دوستان ما قدم به قدم تو را دنبال و تعقیب می کردند و با آن که می توانستند دستگیرت کنند ، این کار را نکردند ، اما به تو نگاه مثبت دارند ، اگر بتوانی لب مرز ترکیه با ایران بیایی بدون آن که در پاسپورتت مهر ورود به ایران ثبت شود بد نیست ملاقاتی با دوستان ما داشته باشی ، من به سید محمود گفتم : نقشه شما کمی سوراخ است ، گیرم وارد ایران شوم و در پاسپورتم مهر ایران ثبت نشود ، آیا نبایستی قبل از رسیدن به ایران از جلوی گیت پلیس ترکیه رد شوم ؟! ، آیا پلیس ترکیه مهر خود را در پاسپورت من ثبت نمی کند؟!!! ، مدتی گذشت و روح الله زم اعدام شد ، برای محمود رضوی پیام گذاشتم ، آقا محمود ؛ مال حرام گویا به تو ساخته ، می خواستی من را به ایران بکشی و همراه روح الله زم بر سر دار کنی ، به او یادآور شدم از کجا به کجا رسیده و هم اکنون پشتیبان مالی بسیاری از نفوذی های اطلاعات سپاه در درون اپوزوسیون داخل و خارج از کشور است ، و برای بسیاری از آن ها از طریق صرافی های دوبی و … پول می فرستد و آنان را تغذیه مالی می کند ، و جالب آن که اخیرا با برخی از همان افراد در کلاب هاوس حضور پیدا کرده و اشتراک نظرهای فراوان دارد و برای یکدیگر نوشابه هم باز می کنند.
سید محمود رضوی کسی است که من در سال 1382 او را وارد سیاست کردم ، او که در مشهد زمانی دست راست حمید استاد رئیس انصار حزب الله مشهد و بانی بر هم زدن بسیاری از تجمع ها در اواخر دهه 70 و اوایل دهه هشتاد بود ، در آن روزها دچار ورشکستگی اقتصادی شده بود ، و از مشهد از دست طلبکاران فراری شده بود و همراه با پدرش به تهران آمده بودند و اتاقی را در نازی آباد یا خانی آباد کرایه کرده بودند ، و وسیله نقلیه آن روز او ، یک فروند موتورگازی بود ، من که در آن ایام معاون مدیر کل اجتماعی وزارت کشور بودم و اعطای مجوز به سازمان های غیردولتی یکی از شرح وظایف حوزه زیر مجموعه تحت مدیریت من بود ، به همراه تعدادی از مدیران خراسانی مقیم مرکز اقدام به تاسیس سازمانی دولتی به نام خانه مشهد جهت استفاده از توانمندی مدیران خراسانی در سطح کشور برای بهره برداری جهت توسعه و پیشرفت مشهدالرضا نموده بودیم و موفق شدیم بسیاری از چهره های برجسته خراسانی مقیم مرکز از جناح های مختلف سیاسی را اعم از مرحوم سید مهدی طباطبایی ، مرحوم عبایی خراسانی ، مرحوم راه چمنی ، آقای نوراللهیان ، آقای مصباحی مقدم ، آقای محمدباقر داودی ، آقای اصغرزاده ، آقای صالح آبادی ، آقای حاتمی یزد و … صدها چهره برجسته دیگر را جذب این سازمان غیردولتی نماییم ، اینجانب نقش اساسی و محوری در تشکیل این مجموعه را داشتم و در انتخابات مجمع عمومی با رای اعضا نفر سوم شدم ، و موفق شدم از بسیاری از چهره های مشهور رای بیشتری کسب کنم ، متاسفانه یکی از اشتباه های من در روند شکل گیری خانه مشهد ، وارد کردن آقای سید محمود رضوی به شکلی غیرقانونی در هیات مدیره بود ، که همان اشتباه بزرگ آن روز ، شروع ورود پلکانی و بادکنکی وی به فضای سیاسی بود ، وی مدعی شده بود از کرده های خود در همراهی با حمید استاد پشیمان است و تمایل دارد با تغییر جهت و رفتار سیاسی ، جبران گذشته کند ، به همین لحاظ من او را از جهات عدیده کمک کردم و بارها دستش را گرفتم ، وی در سال 84 همزمان در ستاد آقای هاشمی و آقای قالیباف فعال بود و با فرزندان آن دو یعنی مهدی هاشمی و الیاس قالیباف رابطه ای نزدیک برقرار کرده بود تا احتیاطا هر کدام رئیس جمهور شدند ، او از مواهب نزدیکی به آنان بهره مند شود ، قالیباف رئیس جمهور نشد اما شهردار تهران شد و رضوی ، جمعی از اعضای خانه مشهد را که در ستاد قالیباف فعال شده بودند را به سمت شهرداری تهران هدایت کرد ، و همان پرونده آقای قالیباف که آقای روحانی در مناظره های 96 به آن اشاره کردند را در سال 84 ، با کمک یکی از قضات نزدیک به آقای هاشمی شاهرودی که در خانه مشهد عضو بود مختومه کرد ، با الیاس قالیباف و برخی دیگر موسسه سیمای مهر هستی را دایر کرد و روزنامه تهران امروز را راه انداخت و با پول شهرداری تهران تهیه کننده سینما و تلویزیون شد ، این مطالب را نوشتم تا از پیشگاه جنابعالی و تمام مردم ایران بابت اشتباه بزرگی که در 18 سال قبل مرتکب شدم و با آوردن غیرقانونی محمود رضوی به خانه مشهد ، مسبب رشد قارچ گونه و بادکنکی او تا جایگاه امروزی اش شدم عذرخواهی کنم ، همان کسی که یکی از غارتگران بیت المال ، همراهان املاک نجومی ، بوده و اینک نیز شریک دست بردن در ردیف بودجه در مجلس شده است ، کسانی که نامه من را می خوانند ، عبرت بگیرند که گاهی با یک لغزش کوچک ممکن است باعث چه خسارات سنگین و جبران ناپذیری حتی برای یک مملکت و یک ملت شوند ، من محمود رضوی موتور گازی سوار ورشکسته را وارد سیاست کردم تا امروز او مسبب بسیاری از مفاسد و تضییع حقوق مردم و غارت بیت المال شود و با فراموشی گذشته خود ، بر عالم و آدم بتازد و از همگان طلبکار هم باشد ، و امیدوارم خداوند متعال با این عذرخواهی من از مردم ، حقیر را ببخشاید و سیئات اعمال محمود رضوی را در نامه اعمال من منظور نفرماید ، در رابطه با محمود رضوی سخن بسیار است که اگر لازم باشد در جای دیگری در رابطه با آن توضیحات لازم را ارائه خواهم داد.
لازم است که خدمت جنابعالی این نکته را هم متذکر شوم که ربایش ، ترور و حذف فیزیکی اینجانب مدت هاست که در دستور کار هم اطلاعات سپاه و هم وزارت اطلاعات قرار گرفته و در همین جا خدمت شما عرض می کنم که اگر هر گونه اتفاق طبیعی و یا غیر طبیعی برای اینجانب رخ دهد ، بدون شک از ناحیه سیستم امنیتی ایران است و مسئولیت آن بر عهده آنان خواهد بود ، کما این که طی 14 ماه گذشته یکی از نمایندگان ظاهرا اصلاح طلب ادوار گذشته مجلس که بعدا متوجه شدم در حقیقت عامل اطلاعات سپاه است و وظیفه دارد هر از چند گاهی به خارج از کشور سفر کرده و با فعالان سیاسی مدنی مقیم خارج ارتباط بگیرد ، در آنکارا به دیدن من آمد و برایم سوغاتی خوراکی آورد که پس از مصرف آن ، تا هم اکنون درگیر عواض سم درون آن هستم به گونه ای که سر تا سر بدنم مملو از جوش های چرکین می شود و طی آزمایش ماده خوراکی مذکور و آزمایش خون اینجانب ، وجود سم در آن ماده خوراکی تایید شده است.
در ادامه غرض و منظور اصلی خود را از نوشتن این نامه سرگشاده عرض می نمایم :
مدتی است که جناب حجت الاسلام روح الله قائمی نیک که معروف حضور حضرتعالی می باشند و مدتی به عنوان مسئول دارالقرآن حرم بنیانگذار جمهوری اسلامی نیز فعالیت داشته ، توسط اطلاعات سپاه و دادسرای ویژه روحانیت مشهد با یورش وحشیانه ماموران ، با غیرانسانی ترین شکل ممکن بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده است.وی هنگام بازداشت و انتقال به ساختمان دادسرای ویژه روحانیت مشهد شدیدا مورد ضرب و شتم ماموران قرار می گیرد و جالب آن که ماموران از این صحنه فیلم گرفته اند اما وقتی همسر ایشان هم تصمیم بر فیلم گرفتن از این صحنه می گیرد ، او را تهدید می کنند که در صورت انجام این کار ، گوشی تلفنش را خورد خواهند کرد.
بنا بر اطلاعات واصله ، طی دو ماه گذشته نیز بدون برگه احضاریه و به صورت غیرقانونی ، منزل وی توسط ماموران اطلاعات سپاه و دادسرای ویژه روحانیت مشهد مورد یورش وحشیانه قرار می گیرد ، که این یورش منجر به گلاویز شدن و درگیری فیزیکی می شود و با مقاومت همسر و فرزندان کوچک وی ، و به دلیل سابقه بیماری قلبی که آقای قائمی نیک داشته ، کار وی به بیمارستان کشیده می شود ، اما منزل او به صورت غیرقانونی مورد بازرسی قرار گرفته و بسیاری از وسائل شخصی او از جمله گوشی تلفن همراه وی ضبط می شود.وی پس از دو هفته بستری بودن در بیمارستان ، مرخص شده و پیگیر دلیل احضار و رفتار غیرقانونی ماموران می شود اما طی مراجعات مکرری که به دادسرای ویژه روحانیت داشته ، هیچ گونه دلیلی برای علت دستگیری وی عنوان نمی گردد.
تا آن که در دو هفته قبل نیز ، ماجرای یورش وحشیانه به منزل وی باز هم بدون برگه احضار و به صورت غیرقانونی تکرار شده و این بار ، او دستگیر شده و به مکان نامعلومی منتقل می شود. گفته می شود هفته اول دستگیری ، وی بلافاصله پس از دستگیری به بیمارستان منتقل می شود اما این بار محل بستری شدن او به خانواده اش اطلاع داده نمی شود. و پس از یک هفته به مکان نامعلومی منتقل شده است.
با توجه به زمینه بیماری قلبی و لزوم مصرف برخی داروهای ویژه برای معالجه وی ، همسر آقای قائمی نیک ، بلافاصله پس از دستگیری وی ، با مراجعه به دادسرای ویژه روحانیت مشهد ، داروهای او را تحویل دادسرا می دهد اما ماموران با تعلل فراوان ، گویا با تاخیری دو هفته ای داروها را به وی رسانیده اند و از این جهت سلامت او به شدت در خطر است.گفته می شود محل نگهداری وی در کنار قاچاقچی ها و اراذل و اوباش بوده و اجازه گرفتن وکیل و ملاقات به وی داده نشده است ، ضمن آن که تلفن های منزل و همراه تمامی اعضای خانواده و اقوام و آشنایان وی کنترل شده و ضمن احضار برخی از آنان ، با تهدید و ارعاب ایشان ، به سکوت و عدم پیگیری پرونده آقای قائمی نیک فراخوانده شده اند.
لازم به ذکر است که سیستم امنیتی سپاه با تحریک برخی از دوستان قدیمی وی که بعضا سابقه اختلاف فکری و یا سلیقه ای با او داشته اند ، برخی شکایات خصوصی واهی و کذب بر علیه او مطرح شده و سعی گردیده با بهانه شاکی خصوصی ، علت اصلی دستگیری وی با روش های نخ نما و دروغین به مسائل شخصی و شاکی خصوصی تقلیل داده شود که عدم واقعیت این مساله آن قدر روشن است که نیازی به توضیح نیست.آیا به صرف داشتن شاکی خصوصی ، به منزل افراد هجوم برده شده ، و بازرسی شدید انجام شده و برخی از لوازم شخصی فرد مورد هجوم واقع شده ضبط می گردد ، و یا وی به مکان نامعلومی منتقل می گردد و از سرنوشت او اطلاعی در دست نمی باشد و یا تلفن اعضای خانواده شنود شده و به آنان تاکید می شود از پیگیری پرونده صرف نظر کنند ؟!!!
تصور می شود با توجه به نزدیکی انتخابات ریاست جمهوری و شوراها و نقش موثر و محوری آقای روح الله قائمی نیک در سطح کشور و استان خراسان که احتمالا فعالیت های موثر وی در تنویر افکار عمومی در سطح استان خراسان تاثیر به سزایی خواهد داشت ، این دستگیری صورت گرفته و برای موجه جلوه دادن آن ، با تحریک برخی افراد ، ادعای موهوم و کذب شاکی خصوصی به آن اطلاق شده است.
اینجانب با توجه به شناختی که از سلامت نفس و صداقت آقای قائمی نیک سراغ دارم ، و با توجه به رویه ناصواب سیستم امنیتی به وِیژه اطلاعات سپاه که وارد کردن اتهام های دروغین این چنینی به مخالفان سیاسی تبدیل به سیره مستمره و تهوع آور و نخ نما و تکراری این نهادها شده تا صدای مخالفان را خاموش کرده و فریاد آنان را بی اثر کنند ، تردید ندارم که اتهام های وارده به آقای روح الله قائمی نیک کذب محض بوده و فقط برای پاپوچ درست کردن برای ایشان این سناریو طراحی شده است. بر اساس اطلاعات موثق دریافتی سازمان اطلاعات سپاه با تحریک برخی از افراد تحت عنوان شاکی خصوصی قصد دارد تا خانواده ایشان ، برای جلب رضایت شاکی های دروغین و ساختگی ، نزد آنان رفته و با خفت و خواری از آن ها التماس بخشش و گذشت نمایند تا از این رهگذر بر دهان آقای قائمی نیک قفل و بند زنند بلکه ندای عدالت طلبانه و اصلاح گرانه او را خاموش کنند ، کما آن که با اتهام های واهی و کذب جاسوسی اسرائیل و آمریکا و عربستان سعودی قصد دارند بر دهان من قفل زنند و صدای اعتراض من را کم اثر کنند تا کسی فریادهای حق طلبانه من را نشنود ، اما زهی خیال باطل اگر این نسیم های ملایم ، تندباد و طوفان افشاگری ها و فریادهای حق طلبانه من را خاموش کند و نیز زهی خیال باطل ، حتی اگر خانواده آقای قائمی نیک برای این امر ناصواب و غیر منطقی یعنی رضایت گرفتن از شاکیان دروغین و تحریک شده سیستم امنیتی ، تلاش کنند ، اما ایشان هرگز راضی به این خفت و خواری نیست و معتقد است بایستی حقیقت امر افشا و همدستی سازندگان امنیتی این پرونده و شاکیان دروغین و تقلبی افشا شود و نبایستی برای جرم نکرده از شاکی دروغین و استخدام شده سیستم امنیتی رضایت طلبیده شود.
من هم در نامه به رهبری و هم در زمان های دیگر بر این نکته تاکید کرده ام که اینجانب با حضور بیش از بیست و شش ماه در جبهه های جنگ در اوان نوجوانی ، جانبازی ، عضویت در سپاه ، معاونت تبلیغات دفتر نمایندگی رهبری در امور اهل سنت بلوچستان ، سال ها تدریس در حوزه و دانشگاه ، بیش از دو دهه سابقه معمم بودن ، معاونت دفتر تولیت آستانه مقدسه حضرت معصومه ، معاون مدیر کل اجتماعی وزارت کشور و دبیر اجرایی خانه احزاب ایران که بخشی از سوابق اینجانب هستند توسط برخی افراد فاسد نفوذی درون سیستم امنیتی و فرو رفته در منجلاب ، به دلیل برخی حسادت ها و با اعمال نفوذ برخی از عوامل بی تقوا در معاونت ضدجاسوسی ، معاونت اقتصادی ، معاونت ویژه و حفاظت اطلاعات وزارت اطلاعات ، و نیز سازمان اطلاعات سپاه ، از یک مدافع صادق و از جان گذشته به یک مخالف البته صادق و منطقی تبدیل شده ام ، مخالفی که نتوانستند از او حتی یک مورد فساد اخلاقی یا مالی کشف کنند که اگر پیدا کرده بودند آن را در بوق و کرنا فریاد می کشیدند و خود نیروهای امنیتی در جلسات مختلف و محافل گوناگون به این حقیقت اعتراف نموده اند که هیچ نقطه سیاهی در پرونده اینجانب وجود ندارد ، اما علی رغم آن که نتوانستند کوچکترین نقطه ضعفی بیابند به اینجانب اتهام نخ نما و تکراری و دروغین جاسوسی آمریکا و اسرائیل و عربستان سعودی را نسبت دادند تا فریاد حق طلبانه ام شنیده نشود و بر زبان و قلمم قفل زده شود.
لذا از حضرتعالی تقاضا دارم ضمن ارجاع نامه اینجانب به جناب آقای ابراهیم رئیسی ، رئیس قوه قضائیه ، که شخص اینجانب و آقای قائمی نیک را می شناسند ، از ایشان درخواست فرمایید ، تا هم پرونده اینجانب ( با توجه به رنجنامه ام خطاب به رهبری ) و هم پرونده جناب آقای روح الله قائمی نیک توسط تیمی بی طرف و صادق مورد بررسی دقیق قرار گیرد و نقش نیروهای امنیتی نفوذی را که باعث حذف و دلسردی نیروهای خدوم و دلسوز می گردند ، در این دو پرونده به دقت مورد بررسی قرار گیرد و به صورت مرتب گزارش پیشرفت کار ، به استحضار شما برسد ، بلکه با به نتیجه رسیدن این تحقیق و تفحص ، حقایق و واقعیات روشن شود و خاطیان مجازات شوند ( و با توجه به قطعی بودن حضور جاسوسان اسرائیل و آمریکا و سایر سرویس های خارجی در بدنه نهادهای امنیتی که تا سطح رئیس میز اسرائیل هم ارتقاء یافته اند ، مشخص شود که چگونه این عوامل نفوذی بسان دزدی که برای فرافکنی و پرت شدن حواس دیگران فریاد می زد آی دزد را بگیر ، با انگ زدن و تهمت به نیروهای خدوم ، باعث حذف و دلسردی آنان از نظام گردیده اند و شاید من و آقای قائمی نیک هم قربانی توطئه نفوذی ها شده باشیم ) تا بلکه این تحقیق و تفحص بی طرفانه ، امید بخش و زمینه ساز شروع ایجاد اعتماد میان جمع کثیری از فعالان سیاسی مدنی گردد. و هم روشن شود که آیا طرح شعار تحقق عدالت قضایی و اصلاحات ساختاری قوه قضائیه توسط آقای رئیسی واقعی بوده و ایشان با گفتن این مطلب ، نیتی خیر و صادقانه دارد ، یا صرفا یک شعار تبلیغاتی است ، نتیجه رسیدگی به این دو پرونده به عنوان دو نمونه از دخالت های فراقانونی سیستم امنیتی ، می تواند محک خوبی برای سنجش صدق گفتار و عمل و ادعای آقای رئیسی نزد افکار عمومی و جنابعالی باشد.
هم چنین از جنابعالی خواهشمندم از آقای رئیسی درخواست فرمایید تا به دادسرای ویژه روحانیت مشهد و ضابط قضائی خود در مشهد یعنی اطلاعات سپاه دستور دهند که به رفتارهای فراقانونی خود خاتمه دهند ، و ضمن پایان دادن به فشار به خانواده و شنود غیر شرعی و غیرقانونی تلفن های اقوام ، امکان ملاقات ، امکان گرفتن وکیل ، امکان معالجه و استفاده از پزشک متخصص ، و امکان سپردن وثیقه برای آزادی موقت آقای قائمی نیک فراهم شود تا در فرصت مقتضی ضمن تحقیق و تفحص دقیق ، پرونده سازی سیستم امنیتی به منظور پاپوچ درست کردن برای ایشان اثبات و پرونده ایشان مختومه گردد. بر اساس اخبار دریافتی خانواده و سه فرزند کوچک آقای قائمی نیک در وضعیت بسیار سختی به سر می برند. خبر دیگر از تشدید بیماری قلبی این روحانی بازداشت شده و عدم رسیدگی به وی حکایت دارد.
نامه خود را با این جمله از بنیانگذار جمهوری اسلامی به پایان می برم که فرمودند : نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد. نگذارید پیشکسوتانِ شهادت و خون در پیچ و خم زندگی روزمره خود به فراموشی سپرده شوند ، باشد که حقیر که از عنفوان نوجوانی تا پایان جنگ با سابقه ای 26 ماهه در دفاع مقدس و هم چنین طی دهه های متمادی خدمات شایانی به نظام داشته ام ، شاید این درخواست من به عنوان یکی از خادمان دلسوز کشور ، از نواده بنیانگذار جمهوری اسلامی درخواست زیادی نباشد تا به فریاد و داد او رسیدگی شود بلکه این بارقه امید در دل ها ایجاد شود که انقلاب خمینی ، دوباره می تواند مامنی برای پاسخگویی به فریاد مظلومان و مرهمی برای درد دردکشیدگان باشد ، هم چنین از شما درخواست دارم در صورت ملاقات با رهبری ، نامه 15 ماه قبل اینجانب به ایشان را یادآوری فرمایید ، اگر چه این نامه از طرق و کانال های مختلف به دست ایشان رسیده اما شاید تاکید نواده بنیانگذار جمهوری اسلامی ، رهبری را مجاب به پاسخگویی به خواسته های به حق یکی از آنانی نماید که امام در رابطه با آنان فرمود : نگذارید پیشکسوتانِ شهادت و خون در پیچ و خم زندگی روزمره خود به فراموشی سپرده شوند.که من حتی در صورت عدم پاسخ رهبری هم از حقوق تضییع شده خودم و ابوی بزرگوارم تا پای جان نخواهم گذشت و تمام تلاش خود را برای استیفای آن و مجازات خاطیان و متخلفان در این دنیا به کار خواهم بست و بی شک که در آخرت پروردگار جهانیان ، خود برترین دادستان و دادگر است.
با تشکر و ارادت
سید احمد شمس
آنکارا ، ترکیه
یازدهم اردبیهشت 1400 ( دومین سالروز هجرت تاریخی مرحوم آیت الله شمس خراسانی به ترکیه )