✍️ مدیر کانال تحلیل اجتماعی
?? بسیاری بر نحوهٔ نوشتار و گفتار دو شیخ سابق و اسبق قوهٔ قضائیه و اعضای کنونی شورای نگهبان خرده میگیرند که نباید چنین ادبیاتی برای مواجهه و مجادلهٔ خود انتخاب کنند . اما نکتهای که مغفول میماند این است که در اینجا تبادل گفتار و نوشتار ایندو از باب بحث اختلاف فکری و مباحثهٔ طلبگی نیست که برخیها به اشتباه آنرا بحث طلبگی عنوان نمودهاند! در این مجادله موضوع آزادی و دموکراسی و روش حکومت داری نیست . در مجادلهٔ این دو شیخ نسبت به نوع مدیریت اجرایی و همچنین نسبت به سوء استفادههای کلان و خلافهای اقتصادیست که همدیگر را به آن متهم میکنند. و این موضوع کم اهمیتی نیست. مگر میشود به نوع ادبیات انتقاد کرد و از محتوای بسیار مهم افشاگریها غافل شد؟! دو شیخی که با عنوان اسلام و با شأن روحانیت و با اتصاف آیت الله و در حد مرجع ( در برخی مواقع تعیین و برکناری مرجع تقلید!) اقدامات و اعتباری بسیار فوق العاده کسب کردهاند، را نمی توان با مخفی کردن و جمع و جور کردن و با وساطتهای مرسوم به تضادهای ناشی از قدرت و ثروت پایان داد و قبح ذاتی محتوای سخنان را با ویراستاری متن از آن جدا نمود.
⭕️?⭕️ از جانب دیگر نکتهٔ قابل تأمل اینکه آيت الله شيخ محمد یزدی هر گاه بنای هجمه به هر کسی را داشت بی محابا به او میتاخت و از نجابت و یا کظم غیض و مدارای آن شخص استفاده مینمود و حتی چند مرجع تقلید را با وضعیت نامناسبی تحقیر و تهدید و گاهی تنبیه نموده است!
تا کنون با حملههایی که به آیات عظام و برخی منتقدین انجام میداد کسی را یارای مقابله با او نبود و هر چه میخواست میکرد و میگفت. نمونههایی مانند آیت الله شریعتمداری و منتظری که جریان خاص خود را داشت و در مکتوبات و خاطرات خود آیت الله یزدی نیز بخشی از آن نوشته چاپ و منتشر شده است!
در مورد آیت الله هاشمی رفسنجانی هم مخالفتها و ابراز انتقادات فروگذاری نکرده؛ کار و سخنی که علیه ایشان فروگذاری شده باشد نیز بر زمین نماند.
در خصوص آیت الله شبیری زنجانی نیز آنچنان عتاب آمیز و از موضع انذار و تبختر سخن گفته و نوشته بودند که به دلیل شأن بالای مرجعیت ایشان نخواستند جواب یا حتی کلامی مجادله و سخنی در مورد مطالب آیت الله یزدی بگویند و بنویسند.
به نظر میرسد این موارد و موارد مختلف مواضع مقتدرانهٔ ایشان باعث نوعی محاسبه شده بود که در هنگامیکه شخصی از صاحبان منزلت روحانی و قدرت در کشور کمکم به وضعیت و موقعیتی متزلزل در قدرت دچار میشوند، بهترین زمان انتقاد از او و تحکیم موقعیت و مناسبات خود تلقی کرده و در چنین شرایطی بود که آیت الله آملی درست در زمانی که از ریاست قوهٔ قضائیه کنار رفته و بعد از آن مواجه با انتقاداتی از جانب جناحهای پایداری و برخی دیگر از منتقدین و بعضی یاران قدیم خود شده بود ؛ آیت الله یزدی را به رویهٔ مألوف و تکنیک همیشگی وا داشت که لابداکنون نوبت لاریجانیست تا با انتقادات و افشاگریهای لازم از موقعیت بهره لازم صورت گیرد. این محاسبهٔ همیشگی آیت الله یزدی اینبار با مانعی محاسبه نشدهای مثل لاریجانی برخورد کرد که در روش و نحله و نحوهٔ مقابله با رقبا تقریبا شبیه خود آیت الله یزدی است، البته با روزآمدی و تواناییهای بیشتر در قلم زدن و افشاگری و مجادله و مقابله به مثل و سایر مهارتهای سیاسی! که از تحلیل آیت الله یزدی به دور مانده بود. لذا بی محابا به لاریجانی حمله و هجمه نمود غافل از اینکه طرف حساب او اینبار آیات و مراجع محافظهکار نیست (که در برابرش کوتاه میآمدند و نگران عواقب حوزهها باشند) همچنین سیاستمداری سازشکار و تحملپذیر مانند هاشمی رفسنجانی نیست؛ بلکه شخصیست که از خود او در این موارد تیزتر و قدرتر است! البته جوابیهٔ آیت الله آملی لاریجانی ماستهای بسیاری را میتواند کیسه کند اما از طرفی حکایت از جناحبندی و مسائل مهمی در مناسبات قدرت و در حوزههای علمیه است که تاثیرات آن بر جامعهٔ ایرانی که تحت حکومت و جمهوری اسلامیست، بسیار مهم خواهدبود. هنوز آیت الله لاریجانی رئیس مجلس تشخیص مصلحت است و عضو شورای نگهبان. البته رئیس مجمع تشخیصی که از کپی کردن برگهای بدون اجاره او نیز ممانعت بعمل میآورد ؛ او هاشمی رفسنجانی نیست و تحمل تحقیر و تنبیه شدن را نخواهد داشت!