✍? علی صالح آبادی
هم زمان که تنش میان تهران-واشنگتن افزایش می یابد سیاست نگاه به شرق تقویت می شود. شواهد و قرائن نشان می دهد که در دولت های سازندگی، اصلاحات و تدبیر و امید تلاش شد تا موازنه در روابط خارجی با شرق و غرب برقرار شود، اما حوادث تند که در دوسو اتفاق افتاده و خواهد افتاد، سمت و سوی سیاست را به نفع شرق رقم زده است. این چرخش به دلیل فشار حداکثری سیاسی و اقتصادی ایالات متحده علیه ایران رخ داده است.
در حالی چنین سیاستی اتخاذ شده که روسیه جز سلاح چیز دیگری ندارد و چین هم علاوه بر سلاح، کالا و تکنولوژی های ضعیف دارد که به مراتب پایین تر از آنچه در غرب وجود دارد است. به همین دلیل نخبگان دنیا به جای اینکه به روسیه و چین بروند راهی غرب می شوند.
عده ای در ایران بوده و هستند که همواره به جای سیاست «تعاملی» سیاست «تهاجمی» را در روابط خارجی دنبال می کنند؛ سیاستی که در عمل منجر به افزایش تحریم ها و صدور شش قطعنامه شورای امنیت علیه ایران شده است.
هفته گذشته شورای حکام قطعنامه ای علیه ایران به تصویب رساند و در شورای امنیت هم دبیر کل سازمان ملل ایران را به دست داشتن در حملات موشکی به تأسیسات نفتی عربستان متهم کرد؛ البته در شورای حکام چین و روسیه به خود زحمت ندادند تا چند عضو دیگر شورا همراه خود کنند تا قطعنامه تصویب نشود؛ این دو کشور در شورای امنیت با قطعنامه آمریکا مخالفت کردند و احتمالا این مخالفت تا روز رأی گیری هم وجود داشته باشد.
در همین حال برخی قرآئن نشان می دهد که کشورهای غربی تلاش می کنند در موضوع تمدید تحریم تسلیحاتی ایران به یک «راه میانه» و تمدید محدود برسند و در این ارتباط احتمالا روسیه و چین را نیز همراه خود خواهند کرد.
مردم ایران به یاد دارند که روسیه و چین پای شش قطعنامه علیه ایران در شورای امنیت را امضاء کردند و خسارت سنگین مادی، مالی و حیثیتی به ملت ایران زدند؛ بنابراین دستگاه دیپلماسی کشور بهتر است از یک سو در سیاست نگاه به شرق تجدید نظر کند و از سوی دیگر تخم مرغ هایش را در یک سبد نگذارد و به امید حمایت روسیه و چین در شورای امنیت برای بی اثر کردن تحریم ها نماند.
برخی حوادث مشکوک که در برخی نقاط کشور روی می دهد ممکن است کار عوامل آمریکا یا اسرائیل باشد، همچنین صدور حکم توقیف چهار کشتی ایرانی که حامل گازوئیل برای ونزوئلاست، ممکن است باعث شود تا دور تازه تخاصم میان ایران و آمریکا را شکل دهد.
اگر چنین اتفاقی رخ دهد، یعنی چهار کشتی ایرانی توقیف شوتد، چون سیاست ایران تهاجمی و تلافی جویانه است، ایران نیز چهار کشتی نفتی آمریکا را در خلیج فارس توقیف خواهد کرد، این به معنای سرشاخ شدن دوکشور است که پیامدهایش نامعلوم و خسارت بار خواهد بود.
پرسش این است که در چنین شرایط بحرانی چه باید کرد تا از درگیری احتمالی جلوگیری به عمل آید. به عقیده نویسنده کم هزینه ترین راه برای کاهش سطح تنش استفاده از دیپلماسی است، «نه» راه حل نظامی که تندروها در هر دو سو خواهان آن هستند.
ترامپ اکنون جز به رای آوردن دوباره به چیز دیگری فکر نمی کند؛ زیرا شخصیتش نه ملی است، نه تاریخ را می شناسد، نه صاحب ایدئولوژی است، نه آشنا به علم سیاست و دیپلماسی است. او این روزها درگیر فشارهای مخالفین و ویروس کروناست، به همین دلیل بهترین زمان برای امتیاز گرفتن از وی، اکنون است، نه بعد از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا.
بنابراین منتظر نتایج انتخابات نوامبر (آبان) ماندن اشتباه است، زیرا اگر جو بایدن به قدرت برسد، تیم او در قبال ایران سختگیرانه عمل خواهد کرد.