✍️ محمد شبیری
?نتیجهای که گرفته میشود این است که بهترین و کم هزینهترین راه برای استمرار حیات اجتماعی کشور همانا استفاده از مزیتهای دمکراتیک موجود در کشور -بدون انجام دخالتهای مرسوم در آراء مردم با روشهایی که در جوامع استبدادی از آن استفاده میگردد- خواهد بود.
?برای خواننده گرامی واضح است که انتخابات پر ماجرای ۸۸ نیز نقطهٔ عطف و گرانیکاه عبور نظام از تفاوت نسلها (خواستها و نیازهای متفاوت بین نسل انقلابیون و نسل پسا انقلاب) میتوانست باشد؛ بهشرط بهرسمیت شناختن صندوق آراء و عدم دخالت فشارها و روشهای توتالیتر در آن انتخابات میتوانست نقطهٔ تلاقی همزیستی مسالمت آمیز ملت-حکومت باشد که بهطور عادی و معمولی تغییر خواهی مردم در درون نظام قابلیت تحقق داشته باشد؛ بدون اینکه عوارض و تبعات گریز از رأی مردم برای نظام دامنگیر گردد؛ که یکی از آن عوارض، سرخوردگی نسل پسا انقلاب از امکان اصلاح در نظام است.
? اگر آن خطای بزرگ انجام نمیشد و بر روند طبیعی تغییرات از طریق صندوقهای رأی چنان اثری نمیگذاشتند که چنین اوضاعی پیش آید که نه محصول صندوق های دستکاری شده دردی از آنها را درمان کرد ونه نفی خواستهای مردم برای تغییرات مسالمت آمیز ، کاری ازحکومت را پیش برد.
معضل خود کرده و خود ساختهای که محصول آن تزاحم وتعارض حکومت و مردم گردید.
فقدان قابلیت و ظرفیت پذیرش تغییر طلبی مردم ، نظام مستقر را با چالش رضایتمندی مواجه خواهد ساخت.
در برابر نظام، نارضایتی به «نهاد» تبدیل شد. از طرفی روند اصلاح خواهی و تغییر طلبی مردم که امری معمولی و عادیست ، و در اثر تحولات زیستی و محیطی جوامع بروز میکند، به افزایش تضاد ملت _حکومت منجر گردید!
با لطایف الحیل رأی مردم را نفی و طرد کردند، مشکل بزرگی هم فرا راه خود نهادند که احمدینژاد محصول آن و مقاومت کنندگان در برابر جریان طبیعی تغییرات نیز با معضلات روبه تزاید بین مردم و حکومت ، دست و پنجه ترم کرده و در گرداب تضادهای رو به تزاید گرفتار شدهاند.
اکنون با روندی که از انتخابات ۸۸ تا کنون گذشته است نه تنها جامعه بسوی همگرایی سوق پیدا نکرده بلکه آن طراری در آراء مردم روند افزایش تزاحم و نقطهٔ تضاد حکومت و مردم را هر روز بیشتر میکند و ماجرای متضاد ملت-جکومت بحرانیتر میشود.
?سازوکار دموکراتیک در علوم سیاسی برای اسم دموکراتیک نیست، بلکه برای تحقّق ماهیت دموکراسیست.
?حكومتی که برای ماهیت دموکراسی ارزشی قائل نباشد و در صدد استفاده از ابزارهایی برای مسخ آن ازقبیل انتخابات با نظارت استصوابی و انتصاب برخی از اشخاص برای محدودیت انتخاب مردم طراحی شده باشد، نقطهٔ تلاقی مسالمت آمیز تغییرات مردمخواهانه و حکومت را مخدوش و به نقطهٔ تضاد و تزاحم و تعارض تبدیل میکند. حکومتی که برای بقاء نتواند با خواست مردم همراهی کند محکوم به واگذاشتن آن خواهد بود و موجودیت آن در معرض تهدیدات خود ساخته درگیر و در نهایت مضمحل میگردد؛ نظامی که مصلحت خود را هم نداند ، به ضد نظام تبدیل و رو به زوال خواهد بود.