مطهره کاویانی
بر اساس اصل ۹۹ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران:
شورای نگهبان نظارت بر انتخابات مجلس خبرگان رهبری، ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی و مراجعه به آرای عمومی و همهپرسی را بر عهده دارد.
علاوه بر این، بر اساس اصل ۹۸ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران:
تفسیر قانون اساسی به عهدهٔ شورای نگهبان است که با تصویب سه چهارم آنان انجام میشود.
اولین بار در انتخابات مجلس شورای اسلامی دور اول که حضور توده ای ها و نیروهای مجاهدین خلق پر رنگ گردید صلاحیت این افراد توسط فرماندار وقت تهران (مصطفی طهرانی) مورد تائید قرار نگرفت و برای تعیین و تکلیف نهایی از شورای نگهبان سؤال گردید و نهایتا مورد تائید شورا نیز قرار گرفت و این آغازی بر بحث نظارت استصوابی شورای نگهبان گردید.
در سال ۱۳۷۰ غلامرضا رضوانی، یکی از اعضای شورای نگهبان و رئیس هیئت مرکزی نظارت شورای نگهبان بر انتخابات، برای نخستین بار نظر تفسیریِ شورای نگهبان را دربارهٔ این اصل جویا شد، و محمد محمدی گیلانی، دبیر وقت شورای نگهبان، در پاسخ گفت: «نظارت مذکور در اصل ۹۹ قانون اساسی استصوابی است و شامل تمام مراحل اجرایی انتخابات از جمله تأیید و ردّ صلاحیتِ کاندیداها میشود.»
اما این قانون منتقدان زیادی را با خود به همراه دارد یکی از منتقدان این قانون
آیت الله موسوی تبریزی دادستان اسبق انقلاب است
آیت الله موسوی تبریزی در یکی از مصاحبه های خود گفت: تفسیر نظارت شورای نگهبان از نظارت خود بر انتخابات در قانون اساسی بعد از رحلت حضرت امام خمینی(ره) به عنوان نظارت استصوابی، به نظر من هم خلاف شرع و هم خلاف قانون اساسی است؛ در زمان امام خمینی(ره) چنین تفسیری از نظارت شورای نگهبان بر انتخابات وجود نداشت و بعد از رحلت ایشان چنین تفسیری مطرح شد. این تفسیر نقش مردم را در تعیین سرنوشت خود کم رنگ میکند؛ بنده حاضرم برای اثبات این نکته که بحثنظارت استصوابی خلاف شرع و قانون اساسی است با هر کسی مناظره کنم.
دادستان اسبق انقلاب با انتقاد برخی از عملکردهای قوه قضائیه در مدت اخیر گفت: متاسفانه شاهدیم که قوه قضائیه در بررسی پرونده فعالان انتخابات ۸۸ به طرز خاصی عمل میکنند؛ میگویند اینها محارب و فتنه گرند و نباید به مغزشان خطور کنند که دوباره فعالیت سیاسی داشته باشند.
وی با تاکید به اینکه در کشورما نباید چیزی به عنوان شهروند درجه یک و دو داشته باشیم، گفت: مجرم فقط در دادگاه مشخص میشود و نمیتوان خارج از صحنه دادگاه به کسی نسبت جرم داد. این سخنان به هیچ وجه درشان ملت ایران نیست .
در واقع یکی از معضلات جدی و اساسی ایران عبارت اند از تقسیم قدرت در ایران به دو بخش انتصابی و انتخابی تقسیم ایران تقسیم قدرت در ایران به دو بخش انتصابی و انتخابی در حقیقت یکی از جدی ترین و اساسی ترین موانع پیشرفت و ترقی کشور است اولاً توازن قدرت و اختیارات در خصوص بخش انتخابی به مراتب بیشتر از بخش انتخابی است ثانیاً اختیارات بخش انتسابی چند آن محدود به قانون نبوده و عملاً اختیارات و تصمیم گیری های آن نامحدود است ثالثاً که مصیبت بارتر از دو مورد قبل است این است که هیچ پاسخگویی در قبال عملکرد و تصمیم گیری ها و سیاست های بخش انتصابی وجود ندارد
قوه قضاییه سپاه بسیج ائمه جمعه نیروی انتظامی صدا و سیما شورای نگهبان شورای عالی انقلاب آستان قدس رضوی بنیاد مستضعفان کمیته امداد و بسیاری از بنیاد ها و نهادهای دیگر علیرغم دریافت بودجه عمومی به هیچ کجا پاسخگو نیستند فرض بر آن است که هر چه می کنند درست است و هر چه نکنند درست تر اما بخش انتخابی می بایست پاسخگوی سیاستهای باشد که منبع آن در اصل در اختیار بخش انتصابی است و توسط این بخش تصمیم گیری شده است همچنان که امروز شاهدش هستیم و علیرغم آنکه نقش بخش انتسابی در به وجود آمدن وضعیت امروز اگر بیشتر از بخش انتخابی نباشد کمتر از آن نیست اما همه انگشت های اتهام به سمت بخش انتخابی نشانه رفته و صرفاً این بخش است که موظف است پاسخگوی بحران به وجود آمده باشد مثل مشکلات و مسائل اقتصادی
.
.
جدای از قدرت بی حد و حصر و فقدان پاسخگویی مشکل دیگر بخش انتصابی در عقیم و ناتوان سازی بخش انتخابی است به عنوان مثال شورای نگهبان از طریق نظارت استصوابی جلوی ورود هر نامزدی که منتقد حکومت بوده است را می گیرد علاوه بر آن بارها اعلام کرده نمایندگان در طی دوران ۴ ساله نمایندگی خود مدام مورد رصد قرار میگیرند یا به زبان ساده تر اگر اظهارات یک نماینده از نظر شورای نگهبان مخالفت با بخشهای انتصابی باشد ممکن است در انتخابات بعدی آن نماینده رد صلاحیت شود حاصل نظارت استصوابی که یکی از ارگان های مهم بخش انتصابی است این است که مجلس از رأس نظام بودن به قعر آن سقوط کرده است و مجلس عملاً جایگاهی شده برای کسب امتیاز و بده بستان ها از قوه مجریه راه حل اصلاح همه این معضلات این است که این مسائل در سطح جامعه و افکار عمومی
مطرح شود مثلاً رئیس جمهور در مورد مسائلی که موجب پررنگ تر کردن معضلات می شود مثل بیهوده بودن دشمنی با آمریکا و هزینه های سنگینی که دشمنی با آمریکا بر منافع ملی ما وارد می نماید یا مخالفت با نظارت استصوابی و رد صلاحیت های فراتر از قانون که توسط شورای نگهبان صورت میگیرد همچنین حضور نظامی ایران در کشورهای دیگر و هزینه هایی که با خود به همراه دارد و این دست موضوعاتی که کمتر در بین مردم صحبت شده است صحبت کند
اگر مسائلی که عنوان شد به صورت بی پرده و واضح در جامعه گفته شود شاید امیدی به تغییر و اصلاح شرایط کنونی و بحرانی که تقریبا تمام ملت را درگیر کرده باشد در غیر این صورت هر روز باید شاهد پررنگ تر شدن این بحرانها و مشکلات جدیدی باشیم .