نگام ، فرهنگ و هنر _ نفس از صعود به مراحل پایانی اسکار بازماند. عدم راهیابی نفس به مراحل پایانی مراسم اسکار دلایل مختلفی دارد. بخشی از این دلایل به خود فیلم باز میگردد و بخشی دیگر متوجه بازاریابی ضعیف برای فیلم است.
به گزارش رویداد 24 ، بارها نوشته و گفته شده که قواعد شرکت در مراسم اسکار با سایر جشنها و جشنوارههای سینمایی متفاوت است. یک فیلم برای رسیدن به اسکار بهترین فیلم خارجی زبان باید قواعدی را رعایت کند که در مراسم اسکار مرسوم است. جدای از آنکه فیلم ارسالی به آکادمی علوم و فنون سینمایی اسکار باید فیلمی خوب و با کیفیت باشد احتیاج دارد که توسط پخش کننده معتبری خریداری و پخش شود. پخش یک فیلم سینمایی نزدیک فصل جوایز بسیار مهم است.
رای گیری مراسم اسکار بسیار متفاوت با سایر جشنوارههای سینمایی است. در سایر جشنوارههای سینمایی یک گروه معدود که توسط برگزارکنندگان آن جشنواره انتخاب میشوند فیلمها را تماشا میکنند و آنها را داوری مینمایند. در حالی که داوری مراسم اسکار بسیار گسترده و پیچیده است. اسکار جشنواره به معنای مرسومش نیست، جشنی سینمایی است که بررسی آثار اکران شده در یک سال سینمای آمریکا میپردازد. به همین دلیل قواعد داوری این مراسم هم فرق میکند. داوریها مخفی است و توسط تعداد زیادی از سینماگران سینمای جهان انجام میشود. به همین خاطر است که دیده شدن یک فیلم برای کاندیداتوری بسیار مهم است. پخش کننده اینجاست که اهمیت پیدا میکند. پخش کنندهها میتوانند با پخش و تبلیغات مناسب به دیده شدن فیلم کمک کنند.
یک فیلم برای کسب اسکار بهترین فیلم خارجی زبان باید نظر داوران را از بین صد و چند فیلم دیگر جلب کند. به همین خاطر احتیاج دارد پیرامون فیلم حواشی و نکات جذابی ایجاد شود که داوران را درگیر کند. نفس از چنین موهبتی برخوردار نبود. پخش کننده بزرگی نداشت و نتوانست اکران مناسبی داشته باشد. بنابراین کسی آن را ندید. این دیده نشدن برای حضور در مراحل نهایی امری حیاتی است. به همین خاطر نفس کاملاً بی سر و صدا از رقابتها حذف شد. ایران تا کنون دو مرتبه توسط اصغر فرهادی اسکار بهترین فیلم خارجی زبان را کسب کرده است.
بررسی چگونگی رسیدن به مجسمه طلایی اسکار توسط اصغر فرهادی کاملاً این نکته را روشن میکند که قاعده حضور در این مراسم چیست. جدایی در جشنواره برلین درخشید و فروشنده در جشنواره کن. درخشش در این دو جشنواره باعث شد توجه پخشکنندههای سینمایی به این دو فیلم جلب شود. پخشکنندههای معتبری این دو فیلم را خریدند و به خوبی برای آنها بازاریابی و تبلیغ کردند. این بازاریابی و تبلیغ باعث توجه داوران و اعضای آکادمی به فیلمها شد و این دو فیلم به مدد این تبلیغات (و البته کیفیت و شرایط سیاسی) توانستند اسکار بهترین فیلم خارجی زبان را کسب کنند.
جدایی و فروشنده در فصل جوایز حضوری فعال داشتند. انجمنهای مختلف سینمایی در آمریکای شمالی این دو فیلم را به عنوان فیلمهای محبوب خود انتخاب کردند و همین انتخابها باعث تسهیل حضور فیلمهای فرهادی در بخش نهایی اسکار بهترین فیلم خارجی زبان شد. اما نفس هیچگاه این روند را طی نکرد. کسی نقد خاصی روی آن ننوشت و به آن توجهی نشد. این عدم توجه باعث شد نفس به راحتی از بخش خارجی زبان اسکار حذف شود. اسکار قواعدی دارد که باید آن را رعایت کرد. نفس فیلمی نبود که با این قواعد منطبق باشد. فیلم حتی دیده هم نشد. به همین خاطر میتوان گفت نفس انتخاب غلطی برای مراسم اسکار بوده است.
فیلمهایی مثل مالاریا و بدون تاریخ بدون امضا (در صورت اکران) گزینههای بهتری برای معرفی به اسکار بودند. اولی به خاطر موضوع اجتماعی که داشت و دومی به خاطر جوایز فراوانی که برده بود. این دو فیلم میتوانستند پخش کننده مناسبی پیدا کنند و حضور فعالی در فصل جوایز داشته باشند. از طرف دیگر نفس به لحاظ مضمونی هم فیلم مناسبی برای معرفی به اسکار نبود. دفاع مقدس و وقایع هشت ساله آن برای آمریکاییها جذاب نیست. آنها هیچ اطلاعی از رخدادهای ایام جنگ ندارند و همین امر باعث میشود نتوانند با فیلمی مثل نفس ارتباط برقرار کنند.
نفس فارغ از کیفیت خود فیلم اثری بومی است. مضمونش جهانی نیست و متعلق به مرزهای جغرافیایی ایران است. برای مردمی که تجربه زندگی در آن ایام را داشتند جذاب است نه مردمی با فرهنگی متفاوت. برای حضور در مراسم اسکار باید فیلمی را به آکادمی معرفی کرد که توانایی برقراری ارتباط با داوران را داشته باشد. نباید اثری را به آکادمی علوم و هنرهای سینمایی معرفی کرد که توانایی برقراری ارتباط با آنها را ندارد. فیلمهایی مثل نفس و ماجرای نیمروز قطعاً فیلمهای خوبی هستند اما مناسب حضور در مراسم اسکار نیستند.
منهای اصغر فرهادی که حالا برندی معتبر و مطمئن در سینمای ایران است هیچ کارگردان دیگری توان حضور در مراسم اسکار را ندارد مگر اتفاق خاصی رخ دهد. در صورت حضور اصغر فرهادی میتوان از موفقیت نسبی فیلم او در فصل جوایز مطمئن بود در غیر این صورت باید برای حضور کارگردانان دیگر سینمای ایران در مراسم نهایی اسکار چارهای دیگری بیاندیشیم. باید بازار خارجی سینما را فعالیت کنیم. باید بتوانیم در جشنوارههایی مثل کن، ونیز و برلین حضوری فعال داشته باشیم تا توجه بیشتری را به سینمای ایران معطوف کنیم تا گردانندگان سینمای دنیا کارگردانان ایرانی بیشتری را بشناسند. تا زمانی که این امر محقق نشود سینمای ایران چارهای ندارد جز اینکه به تک چهرهای مثل اصغر فرهادی برای حضور در مراسم اسکار تکیه کند.
سینمای ایران حضور سیستماتیکی در مراسم اسکار ندارد. ساز و کار مشخصی برای انتخاب فیلم وجود دارد اما این ساز و کار زمانی معنا پیدا میکند که سینمای ایران بازار مناسبی در دنیا داشته باشد. سینمای ایران بازار جهانی مناسبی ندارد و این یک واقعیت است. تا زمانی هم که بازار سینمایی جهان ما را به عنوان عضوی از خود نپذیرد نمیتوان به تحول در این زمینه اُمیدوار بود. در کشور ما هنوز فیلم خارجی اکران نمیشود و سینماها در انحصار محصولات داخلی است. محصولاتی که به جز چند عنوان کیفیت خوبی ندارند. این انحصارگرایی باعث شده سینمای ایران با پخش کنندگان و کمپانیهای سینمایی ارتباط چندانی نداشته باشد و این عدم ارتباط به آن معناست که سینمای ایران مهجور باقی میماند.
اصغر فرهادی و چند نام معدود دیگر که موفق شدند به جوایز سینمایی دست پیدا کنند محصول سرمایهگذاری مسئولان فرهنگی کشور نبودند. آنها با تلاش شخصی خود این موفقیتها را کسب کردند. سینمای ایران باید جهانی شود. چارهای جز این نیست و لازمه جهانی شدن هم شکسته شدن انحصار و حضور در بازار سینمای جهان است. تا زمانی که ایران حضور فعالی در بازارهای جهانی نداشته باشد نمیتوان به موفقیت گسترده سینمای ایران اُمید داشت.