نگام ، سیاسی _ چرا هنوز عامهی مردم و حتی اکثر فعالین سیاسی تصویر درستی از جزئیات سازوکار انتخاب لیست امید ندارند؟ چرا مردم از ابتدا در روند انتخاب اعضا قرار نداشتند؟ چرا میثاقنامهی اعضاء منتشرنشده است؟ چرا افکار و نظرات مردم اینقدر محترم نیست که حتی برای اندک شبهه و سؤالی که در ذهنشان به وجود میآید خود را موظف به پاسخگویی در اسرع وقت بدانیم؟ چهطور میتوانیم ادعای شفافیت و شورای شهر شیشهای و خشکاندن ریشههای فساد کنیم وقتی خودمان با عدم شفافیتی که از آن بیم فساد میرود کار خود را شروع کردهایم؟
کلمه – گروه سیاسی:
انتخابات – و اقتضائات و مصلحتهای استراتژیک در خلال آن – گذشت، و اینک فصل انتقاد و مطالبهگری است.
در صدر این مطالبات مطالبهی شفافیت است.
بحث دربارهی شفافیت در عرصههای مختلف دولتی مجالی دیگر میطلبد، و عجالتاً در اینجا به مسئله شورای شهر میپردازیم. در این زمینه متأسفانه هنوز سؤالهای متعددی بیپاسخ مانده است:
سؤالهای بسیاری که در روزهای گذشته در فضای مجازی از سوی طیف عمدتاً حامی دولت و اصلاحطلبان طرح شد و حلقه تصمیمساز باید بنا به امانتی که بر دوش داشتهاند پاسخگوی عملکرد خود باشند.
چرا هنوز عامهی مردم و حتی اکثر فعالین سیاسی تصویر درستی از جزئیات سازوکار انتخاب لیست امید ندارند؟ چرا مردم از ابتدا در روند انتخاب اعضا قرار نداشتند؟ چرا میثاقنامهی اعضاء منتشرنشده است؟ چرا افکار و نظرات مردم اینقدر محترم نیست که حتی برای اندک شبهه و سؤالی که در ذهنشان به وجود میآید خود را موظف به پاسخگویی در اسرع وقت بدانیم؟ چهطور میتوانیم ادعای شفافیت و شورای شهر شیشهای و خشکاندن ریشههای فساد کنیم وقتی خودمان با عدم شفافیتی که از آن بیم فساد میرود کار خود را شروع کردهایم؟
این سؤالات و بسیار بیش از آن در حالی طرح میشود که نزدیک به دو سال هشدارهایی به حلقه تصمیمساز در همین زمینه داده میشد: اینکه فرایند تصمیم سازی دمکراتیک نیست و جریانی که مدعی دمکراسی است خود باید برای تصمیماتش تابع جمع و نه لابیهای پرنفوذ باشد. اینکه در جریان انتخاب و تصمیم سازی های شورا بیم نوعی از رفتار هژمونیک و و سلطهجویانه میرود و تصمیمات با مشورت با همه اعضا و نیز همه جریانات صورت نمیگیرد.
بهواقع بیتوجهی به همین هشدارها بود که حلقه تصمیم گیر برای لیست امید را با انتقادهای صریح و محکم در فضای رسانهای مواجه ساخت.
به یاد بیاوریم حساسیت میرحسین موسوی دربارهی شفافیت را، وقتی میگفت که نمیتوان «در خفا بر سر حقوق مردم معامله کرد»: «بر شفافیت تأکیددارم؛ نمیتوان با کشورهای مختلف مذاکره کرد و مراجع و روحانیون عالیقدر، نمایندگان مجلس، اعضای مجمع، رسانهها و اصحاب جراید و حتی مخالفان و… و خلاصه عامه مردم را در جریان نگذاشت؛ نمیتوان در خفا بر سر حقوق مردم معامله کرد، انقلاب اسلامی بر چنین مبنایی استوار بود و امام چنین عمل میکردند.»
بترسیم از این که این پنهانکاریها و عدم پاسخگوییهایی که بیم بیاعتنایی به مردم و بدنه و ایجاد فاصله میان مسئولان و مردم از آن میرود به ایجاد شقاق و افتراقی انجام شود که طلیعه ی شکست ما باشد:
«(امام) فرمودند کاری نکنید که اگر مردم فهمیدند – که حتما مطلع می شوند – شرمنده آنها باشید و نتوانید مخفی کاری خود را برای آنها تبیین کنید (قریب به مضمون) و ادامه داد: وقتی در انقلاب اسلامی گفته می شد مردم، شقاق بین آنها و دسته دسته کردن آنها مدنظر نبود. هدف، نخبگان و یا توده مردم یکی به نفع دیگری نبود. این نبود که با یک گروه خاص و بدون طی ساز و کارهای قانونی بهره مندی از نهادهای نظارتی سنتی و مدرن عمل شود.»
چندین روز است که میگذرد و هنوز افکار عمومی جواب مشخص و قانعکننده ای نگرفته است.
چرا نسبت به اقناع این مردم احساس وظیفه نمیکنید؟ اگر عملکردتان درست و قابل دفاع است، صریح و با صدای بلند از آن دفاع کنید و برای مردم توضیح دهید؛ اگر اشتباهی کوچک یا بزرگ کرده اید، صمیمانه و صادقانه از مردم عذر بخواهید و تصحیح اش کنید. با این شیوه ای که شما پیش گرفته اید تنها قطار اصلاح و اعتدال را از ریل خارج میکنید، و خطر این خطا دامن همه ی کشور را در سالهای آینده خواهد گرفت.
بدانید که، به قول میرحسین، ملت با هیچ فرد و گروهی عهد اخوت نبسته است. فراموش نکنید که خرج کردن از کیسه اعتبار بزرگان ملت برای پوشاندن خطاها و لغزشهای ما کارکرد ابدی ندارد. شما مسئول از بین رفتن آن اعتماد و آن اعتبار خواهید بود. اتفاق را افتراق نکنید، وحدت را تفرقه نکنید، بنیانگذار آغاز پایان پیروزیهای ما نباشید …
ما از پرسیدن و گفتن خسته نمیشویم، چرا که برای آینده ی جنبش و مردم و کشورمان نگران ایم. این مساله ای شخصی نیست که بر آن چشم بپوشیم و با تغامض از آن بگذریم و فراموش کنیم. مساله انتخاب این شخص و آن شخص و رقابت این گروه و آن گروه نیست. بنیاد گذاشتن شیوه ای مردمگریز و ناشفاف است که بنیانهای صداقت و صمیمیت و اخوت ما را لرزان خواهد کرد؛ بار کجی است که ره به مقصد و مقصود نخواهد برد. و ما بر سر بنیانهای اعتماد و همبستگی مان مصالحه و معامله نمیکنیم. آنقدر میگوییم تا پاسخی بشنویم.
به خاطر اعتماد مردم به ما و شما، به خاطر اعتبار میرحسین و کروبی و خاتمی و رهنورد، به خاطر راه سخت و سبز امید و تدبیری که پیش رو داریم، شفافسازی و صداقت با مردم را از همین امروز شروع کنید که فردا دیر است: بیایید «اصل طلایی شفافیت» را از همین آغاز سرلوحهی مشی و گفتار و رفتار خود قرار دهیم. باز به قول و قلم میرحسین در بیانیهی ۱۸ ام:
«شفافیت در مقابل ملت چه مشکلی ایجاد می کرد که به پنهانکاری از ملت پناه بردیم؟ آیا آن اصل طلایی شفافیت حکومت در مقابل ملت را از زبان پیر جماران یادمان رفته است که میگفت: کاری نکنید که نتوانید به مردم توضیح دهید.»