دین همواره در طول تاریخ مورد سوء استفاده قرار گرفته و از این منبع اصلی و زلال خود فاصله گرفته است. به واسطه اینکه کسانی به خلاف حقیقت خود، لباس دین به تن کرده و یا ادعا میکردند که برای دین و در خدمت دین اسلام هستند.
به هر تقدیر، دین هم مجموعهای از تعالیم الهی است که میتواند راهکارهای بشری را در قالب خود به بهترین شکل و وجه ممکن عرضه کرده و جامعه را به پاکی و طهارت برساند. لذا، صداقت ، روی خوش، اخلاق حسنه و عدالت گرایی و مبارزه با ظلم و تعدی از لازمههای جامعه اسلامی و نگاه غایی داشتن به مسائل مادی، ثروت و قدرت است.
تمامی این مفروضات میتوانند در دین شکل انسانی و الهی به خود گرفته و یک جامعه را به سوی خوشبختی ببرند. اما معالاسف باید عنوان کرد، کسانی را که با نام دین حاکم شدند، مردم را به بردگی و بندگی خود گرفتند و دست آخر نیزبه جای آن که آنها را بنده خدا بخواهند، بنده خود خواستند.
از این رو در سوء استفاده از نهضت حسینی و کربلا هم میبینیم که برخی، همین روش ها را به کار میگیرند ، یعنی اینکه از عاشورا استفاده کرده و برای با دستاویز قراردادن آن برای به دست آوردن مطامع دنیوی خود تلاش میکنند. بدعتی که در حقیقت برخاسته از نوعی دین بدون تفکر و بدون آگاهی است.
خداوند در قرآن کریم می فرماید ” و لا تقف ما لیس لک به علم “. آیه مبارکی که ثابت کرده که باید با علم حرکت کرد و از وجه آگاهی. یا در آیه دیگری که اشاره دارد “هل یستوی الذین یعلمون والذین لایعلمون”؟ -آیا کسانی که میدانند با کسانی که نمیدانند برابرند؟- اینها نشانگر این است که آگاهی در خدمت بشر باشد و حقیقت و یکی از اصول بنیادین دینشناسی و دینداری ، آگاهی است.
ایمان بدون آگاهی و عمل بدون توجه به حکمت آن عمل ، عین تباهی است و به عبارت دیگر تحجر هم همین جمود ورزی بر چیزی بدون آگاهی است که این عمل نیز موجب گمراهی میشود. تحجری که در حقیقت میتواند جمود بر یک عمل یا یک ایمان باشد، اما بدون آگاهی.
کسانی که این خصوصیت را دارند؛ یعنی کسانی که عمل مقلدانه و یا کورکورانه کرده و نسبت به دست یافتن به آگاهی تلاش نمیکنند، همواره مورد سوء استفاده رهبرانی هستند که با نام دین حکومت میکند.
اگر نگاهی تیتروار به زمان صدر اسلام داشته باشیم، در مقطعی، نام یزید “امیرالمومنین” شده و به عنوان حاکم اسلامی حکومت میکند. رجلی که مردم را در جهت اهداف فردی و اهواء شخصی خود و قبیلهاش قرار میدهد. یزیدی که در حقیقت مردم را اجیر کرده و اجازه رشد، آگاهی و آزادی و زندگی آزادانه را از ایشان میگیرد. لذا بخش اعظم کسانی که به لشکر یزید پیوستند، کسانی بودند که در زمره متحجران قرار گرفته واجازه آگاهی یافتن پیدا نکرده بودند.
امری که به تعبیر امروزی، نشانه جهل مقدس بود و نهایتا منجر به ایستادن درمقابل امام حسین(ع) شد. در تاریخ داشتیم حتی کسانی را که به خاطر کیسهای گندم مقابل امام(ع) شمشیر کشیدند و چنین فعلی نیاز به واکاوی دارد. علت هم این بود که این نور علم و هدایت را بواسطه نفعپرستی و جهل نمیدیدند و توشه ای از آگاهی در کنار ایمان و عمل نداشتند.
بنابراین بزرگترین ضربه ای که تاریخ اسلام خورده، همواره از ناحیه کسانی بوده است که به یک جهل مقدس رسیده و نقص اساسی داشتند. نقصی که به تبع آن، آگاهی را قربانی مطامع و منافع دنیوی خودشان کرده بودند و در مقابل نیز حاکمان از دین، لباسی برای کسب درآمد و قدرت ساخته بودند .
امام حسین (ع) میفرمایند که :”الناس عبید الدنیا والدین لعق علی السنتهم، یحوطونه مادرت به معائشهم فاذا محصوا بالبلاء قل الدیانون” – مردم برده و بندگان دنیایند، تا جایی دنبال دین هستند که به دنیاشان آسیب نرسد- به تعبیر دیگر، تا جایی دنبال دین هستند که بتوانند معیشت خود و زندگی خود را سامان بدهند و به محض بزنگاه امتحان، دینداران کم خواهند بود.
ملزومات معنوی عزاداری و جلوگیری از سیاسی کردن آن فلسفه عزاداری قاعدتاً بیشتر به دل محزون برمیگردد. انسان نسبت به ظلمی که به جامعه و به افراد رفته، نباید بیتفاوت باشد و از همین رو، بیشترین اهمیت عزاداری، واکنش به جریان ظلم و ستم است. در جامعه ای که روابط ظالمانه حاکم باشد، مردم باید نسبت به آن حساس بوده و به لحاظ فکری و چه عملی برای ایستادگی در مقابل ظلم تلاش کنند.
کسی که برای پیروزی آزادگی و حریت و همچنین برای ایستادگی در مقابل ظلم جهاد میکند، اگر در این راه به شهادت برسد، بدون تردید این، خود مقولهای حزن انگیز خواهد بود.
امام حسین(ع) درمقابل ظلم ایستاد و مظلومانه به شهادت رسید و این معنویت، حاصل از این کشته شدن مظلومانه است. اما در عین حال نیز باید توجه داشته باشیم که حزن به تنهایی کافی نیست و باید آگاهی و معرفت را هم در کنار آن به کار گرفت. باید فلسفه عمل و رفتار امام(ع) و دلایل پایداریهای وی و یارانشان را بازشناخت. باید دانست که امام حسین(ع) در راه ترویج انسانیت و عدالت حرکت خود را انجام داده است.
نکته حائز اهمیت درمورد سیاسی بودن حرکت امام حسین(ع) نیز این که قیام ایشان در عین حال ریشه در نوعی نگاه سیاسی هم دارد. امام حسین(ع) در حقیقت علیه یک حاکمیت ظالمانه دست به عمل زده و در مقابل ظلم ایستاد. رخدادی که عین سیاست است و آموختنی.
در عین حال باید دقت نظر به خرج داد که اگر از این مسئله به عنوان محملی برای برخوردهای جریانی داخل امتاسلامی استفاده شود، مذموم خواهد بود.