✍️ علی زمانیان
رستگاری، مهمترین دغدغه های فرد مؤمن و دیندار است. میخواهد که رضایت خداوند را کسب نماید و پس از مرگ، به بهشت او وارد شود. از این رو در نظر عموم دینداران، رستگاری یعنی گرفتن نامهی اعمال به دست راست و وارد شدن به بهشت خداوند است. این دریافت از مفهوم رستگاری، گرچه همهی معنای آن را در برنمیگیرد اما در جمهورِ مؤمنان در نسبت به معانی دیگرِرستگاری، از عمومیت بیشتری برخوردار است.
✅به نحو کاملا مجمل، میتوان سه گونه ی وصول به رستگاری را از یکدیگر تفکیک نمود. گرچه تمایز سهگانه به این معنا نیست که هر یک از آنان با دیگر صور رستگاری، هیچ وجه مشترکی ندارند، بلکه علاوه بر وجه اشتراک، اما در نهایت سه رویکرد و سه نگاه به موضوع رستگاری است. از این رو و با توجه به رویکردهای سهگاه، سه گونه سبک زندگی دیندارانهی معطوف به رستگاری شکل میگیرد. سبکهایی که ویژگیها و مختصات خود را دارد و آن را از سایر سبکهای وصول به رستگاری متمایز میکند.
?آن سه رویکرد عبارت است از:
- رستگاری از طریق فقه (رستگاری فقهی)
- رستگاری از طریق عرفان و معنویت (رستگاری معنوی)
- رستگاری از طریق مناسک و شعائر (رستگاری مناسکی)
شرح هر یک از انواع سهگانه ومقایسهی آنها با یکدیگر، به مجال فراختری نیاز دارد. در این جا صرفا به نقش پول در رستگاری فقهی اشاراتی میشود. رستگاریِ فقهی، یعنی از نظر یک فقیه، چگونه میتوان رستگار شد؟ به عبارتی، چگونه و از کدام مسیر می توان مسیر “رضوان” را طی نمود؟
✅ اهمیت پول در نظام رستگاری فقهی را میتوان از جرایم نقدی، تبادل مالی و پرداختهایی سنجید که در کل فقه رایج است. فقه (مانند نظام حقوقی)، علاوه بر معادلیابی پولی برای خطاهای مختلف، گناه را نیز با پول میسنجد و احساس بد گناهکاری را که همان شرمندگی است، با پول حل و فصل میکند. به تعبیری دیگر، فقه نیز مانند نظام حقوقی، به خرید و فروش خظا مشغول است. جریمهی حقوقی و فقهی، یعنی جبران خطا از طریق و به وسیلهی پول. برای مثال، یک شخص وقتی از چراغ قرمز عبور میکند، پلیس او را برای این خطا جریمه میکند. خاطی نیز با پرداخت وجه جریمه گویی آن خطایش را جبران کرده است و از این رو خود را مدیون هیچ کس نمیداند. همین روند نیز با تبدیل گناه به جریمهی پولی، در نظام فقهی نیز جاری است.
آن کس که مثلا مرتکب قتلی شده است (و البته با شرایطی)، می تواند دیه بپردازد و خود را از احساس بدِ گناه کار بودن نجات دهد و رستگاری از دست رفتهاش را از نو بازآفرینی نماید. آن کس که در زندگی و در زمان حیاتش، واجباتش را انجام نداده است، می تواند به وراث بسپرد که برایش نماز و روزه بخرند. اگر حج بر او واجب شده باشد، پولی بدهند و کس دیگری آن دین را در مقابل دریافت پول، ادا کند. میتوان با پرداخت پول، ثواب ختم قرآن کسی را خرید. و با پرداخت پول با گناهان تسویه حساب نمود. در این شیوه از رستگاری، حتی میتوان گناهان اخلاقی را نیز با پول حل و فصل کرد.
در نظام فقهی، برای رستگار شدن، میتوان ثوابی خرید و یا گناهی را فروخت. این گونهی رستگاری را می توان “رستگاریِ خریدنی” نام نهاد. در رستگاری فقهی، با پرداخت پول می توان از تنبییهات دینی گریخت و رضایت خدواند را کسب کرد. این نکته مهم است که اگر پول در رفع گناهان و خطاها و کسب رضایت خداوند مهم است، پس افراد برای ورود به ملکوت خداوند، باید آن را بپردازند. اما از آن جا که خداوند به صورت مستقیم حضور ندارد که طلبش را وصول نماید، دستگاه روحانیت (فقها)، به منزلهی نمایندگان خدا، وجوهات و کفارهها را دریافت میکنند. این سخن نه نقد بلکه صرفا برای شرح رویکرد فقهی به رستگاری است. در این رویکرد که مبادلات پولی برای رستگاری ضروری است، مکانیسمی هم برای پرداخت باید مشخص شود. و این البته با رویکردهای دوگانهی پیشین، و به ویژه با رویکرد معنویتگرایانه به رستگاری، فاصلهی کهکشانی دارد.
✔️ گرایش به رستگاری فقهی از آن رو عمومیت دارد که اولا، به نحو پراگماتیستیک، گریبان خطاکاران را از نتایج و پیامدهای وجودی و هراسهای الاهیاتی میرهاند. ثانیا، به مؤمنان یاد میدهد که آسان و به سهولت مسئلهشان را حل و فصل نمایند. از این رو رویکرد فقهی به رستگاری، در نظر عامهی دینداران و به نحو تاریخی، پذیرفتنیتر بوده است.