نگام ؛ فرهنگ و هنر _ جدیدترین کتاب دولتآبادی مجموعهای از گفتگوهای او در مطبوعات است که با نام این گفت و سخنها در سال ۱۳۹۶ منتشر شد.
حسن مقیمی
دولتآبادی در ۱۰ مرداد ۱۳۱۹ در روستای دولتآباد سبزوار متولد شد. مادرش فاطمه و پدرش عبدالرسول نام داشت. او پس از پایان تحصیلات مقدّماتی در روستا به سبزوار رفت و به مشاغل گوناگون پرداخت. سپس به مشهد رفت و آنجا با سینما و نمایش آشنا شد. سال ۱۳۳۸ به تهران رفت و سال بعد در تئاتر پارس مشغول کار شد. از آغاز دههٔ چهل در کلاسهای نمایش آناهیتا شرکت کرد و بازیگر نمایش شد و کمکم نوشتن را نیز آغاز کرد. او در دههٔ چهل در نمایشنامههایی از برتولت برشت و بهرام بیضایی و اکبر رادی نقش بازی کرد. سال ۱۳۴۹ ازدواج کرد.
در دههٔ ۱۳۵۰ به زندان افتاد. پس از زندان نگارش کلیدر را آغاز کرد که پانزده سال کشید.
سال ۱۳۷۹ در کنفرانس برلین شرکت کرد.
- دولتآبادی قبل از انقلاب ۵۷ به دلایل سیاسی چند مرتبه دستگیر و روانه زندان شد.
- وی در صحنه سیاسی کشور هم فعال است و دارای گرایشهای اصلاح طلبانه است.
- دولتآبادی از جمله افراد شرکتکننده در کنفرانس برلین بوده.
- وی در جریان انتخابات سال ۱۳۸۸ به حمایت از میرحسین موسوی پرداخت.
- وی در سخنانی که در ماهنامه مهرنامه چاپ شد و به گفته محمد قوچانی موج هجمهها و حملهها را برای او پس از انتشار و روی گیشه آمدن این نشریه به همراه داشت گفت: «اتفاقاً من هم قاسم سلیمانی و امثال او را میپسندم در جای خود و همینطور آقای ظریف و امثال او را. به همین روشنی هم این حرف را چاپ کنید. او و امثال او باید سر جای خودشان بایستند و نگذارند مردم کُشان وارد کشور ایران شوند و این دیگران هم سر جای خودشان و از طُرُق دیگر بگویند و بکوشند که این مردم کُشان را باید جمع کرد! باز هم سعدی گفت «جهان مانند خط و خال است و ابرو/که هر چیزی به جای خویش نیکوست» … هر انسانی با هر ظرفیتی برای کشور خودش لازم است و این دیدی خارج از تعصب است.»
بعد از برجام ایران در صدد گسترش تجارت جهانی برآمد اما ابتدا میبایست مالکیت فکری را به رسمیت بشناسد. به همین سبب وزارت ارشاد اسلامی در آن زمان به فکر برگزاری همایشهایی درباره قانون «کپیرایت» افتاد.
در این مدت با خروج آمریکا از برجام، ایران یک بار دیگر تحت تحریم اقتصادی قرار گرفته، اما همچنان بحث مالکیت فکری به سرانجامی نرسیده است. به رسمیت شناختن مالکیت فکری نویسنده بر اثرش، دست ارشاد را در اعمال سانسور آثار خلاق بسته نگه میدارد، و از سوی دیگر بدون پذیرش کنوانسیون برن در زمینه حفاظت از مالکیت فکری، هیچ قانون داخلی نمیتواند به طور مؤثر حقوق آفرینشگران را از دستبرد حفظ کند. از اینرو، قانون «کپیرایت» در ایران در حد گفتوگو در همایشهای ارشاد به عنوان یک ژست فرهنگی باقی مانده است. شامگاه گذشته در قمصر کاشان یکی دیگر از این همایشها به دبیری سینا دادخواه برگزار شد و محمود دولتآبادی هم پیامی صادر کرد که در این همایش قرائت شد. نویسنده «کلیدر» و «جای خالی سلوچ» در بخشی از این پیام میگوید:
«متأسفانه و معترضانه میگویم که حقوق [نویسندگان] در کشورم ایران، نه فقط رعایت نمیشود، بلکه غاصبانه نقض میشود و هیچ امکان دادخواهی و دادرسی جدی هم برای من و امثال من وجود ندارد. چون به تاریخچهای که گذراندهایم در جامعه خود مینگرم، چرک و نکبت و دروغ و سرقت و سوءاستفاده از آثار خود که شده بسیار آزارم میدهد و باید بکوشم تا از ذهن خود نفرتزدایی کنم.»
دولتآبادی در بخش دیگری از این پیام به مسأله سانسور که به معنای دستبرد به ملک نویسنده است و در تناقض قرار دارد با معاهده برن اشاره میکند و میگوید:
« وقتی حکومت با نویسنده بدرفتار است و آثار او را هم سانسور میکند، پس اثرش را هم میتوان برداشت و اسم تازهای بر آن گذاشت و به سینما درآورد یا …حالا که دیگر تدارک جعل و نشر اثر هم به نام نویسنده و ترجمه از روی ترجمه کتاب (کلمه به کلمه) در این کشور ابداع شد که از آن اتفاقات واقعاً تاریخی است که مسئولین مربوطه باید سرشان را باز هم بالاتر بگیرند.»