✍️امید فراغت
مردم باید بدانند در به وجود آمدنِ واقعیت موجود، هر چه که باشد سهیم میباشند! تا هنگامی که فقط نقش تماشاچی را بازی کنند و پیوسته در فضای نِق و نوق باشند واقعیت موجود دستنخورده باقی خواهد ماند.
فناوری و تکنولوژی در قالب ایجاد شبکههای اجتماعی باعث شده که صداها شنیده شود و به تعبیری مردم و مسئولان یکدیگر را میشنوند اما بین شنیدن و فهمیدن تفاوت است.
متاسفانه یکی از مشکلات جامعه امروز ایران عدم درک و مفاهمه مطلوب بین اکثریت مردم و اکثریت مسئولان است.
جامعه امروز ایران متصل به ادبیات و واقعیتهای جامعه جهانیست و این اتصال باعث جهش ذهنی مردم شده و بر همین اساس عملکرد مسئولان برای آنان طرح سئوال و ایجاد شک و شبهه میکند
متاسفانه به دلیل عدم مفاهمه و درک صحیح، اکثریت سئوالات و ابهامات بدون پاسخ مانده است! مسئولان چه بپذیرند و چه نپذیرند ادبیات غالب زیر پوست جامعه به دلیل اتصال به دادههای جهانی دستخوش تغییر شده است و توامان باید این واقعیت را پذیرفته و مهمتر اینکه قبول کنند.
نکته مهم این است که اکثریت مسئولان واقعیتهای موجود را پذیرفته اما قبول نکردهاند!
همانطور که میدانید پذیرفتن و قبول کردن دو مقوله جدا از هم است و تا هنگامی که مسئولان واقعیتهای پیدا و پنهان جامعه امروز را قبول نکنند این عدم درک و مفاهمه وجود دارد.
البته قدرت اجبار زمان ادبیات خود را در فرآیند زمان به حکمرانانِ جوامع تحمیل خواهد کرد و به تعبیری آنان ناچار هستند ضمن پذیرش، قبول هم کنند.
اما سیاستمدارانِ هوشمند و واقعیتگرای جوامع، میدانند که قدرت اجبار زمان تولیداتِ خود را دارد و اگر متناسب با اقتضای زمان اقدام و عمل نداشته باشند قدرت اجبار زمان، آنان را شکست خواهد داد!
البته اکثریت مردم به واسطه افزایش سطح آگاهی به قدرت و ادبیات سختِ آن آشنا شدهاند و نیک میدانند که قدرت برای حفظ و توسعه خود، میتواند از طول، عرض و ارتفاع طبیعی خود خارج شود!
بنابراین باید پذیرفت و قبول کرد که با چنین جامعهای باید بر اساس فهم متقابل عملکرد داشت.
همانطور که مسئولان از بیشه قدرتِ خود دفاع میکنند مردم هم حق دارند از حق و حقوقشان دفاع کنند
بنابراین یکی از حق و حقوقهای مردم مشارکت در تعیین سرنوشت سیاسی و …خودشان است
مردم باید بدانند همانطور که بین پذیرش و قبول کردن، بین اطلاعات و آگاهی، بین خواب و بیداری تفاوت است بین خواستن و توانستن هم تفاوت است
اینکه فقط خواست و مطالبات داشته باشیم اما برای تحقق آن هیچ گونه تلاشی نکنیم، هیچ هدف و اهدافی محقق نخواهد شد!
سئوال این است آیا انتخابات و تعیین سرنوشت سیاسی یکی از آن توانستنهاست؟
شاید بگویید مگر ۲۴ میلیون روحانی را انتخاب نکردهاند پس نتیجهاش چه شد؟ باید گفت: ناامیدی سم مهلکی برای جامعه است. جوامع برای تحقق خواست و مطالباتشان فراز و فرودهای بسیاری را پُشتسَر گذاشتهاند و جامعه ایران نیز تافته جدا بافته از تاریخ نیست.
بنابراین تا رسیدن به مطلوبیتهای نسبی باید همیشه خود را مسئولیتپذیر به حساب بیاوریم و اگر نقش تماشاچی را بازی کنیم واقعیتها دستنخورده باقی میمانند! و نِق و نوق کردن جزء صفتهای دائمی خواهد شد.
باید پذیرفت از دلِ نق و نوق، واقعیتهای بیرونی تغییر نخواهد کرد برای ساختن ایران همگی در هر فضایی که قرار داریم باید اندیشه و عملکرد صحیح را به منصه ظهور برسانیم.