پایگاه خبری / تحلیلی نگام – ✍️ حبیب رمضانخانی
برج امرداد کلا نماد و یادبود شادی و اشک ها در راستای هویت ملی و نفرت از استبداد است. یکی تلاش برای برقراری حکومت قانون و شکست استبداد، امضای فرمان مشروطیت، و دیگری شکست دولت ملی و قانونی دکتر مصدق و برگشت مجدد استبداد هست.
امروز ۲۸ مرداد، مصادف با سالروز اشک ها و افسوس های ملتی است که در ۶۸ سال پیش به دلیل کودتای ننگین ارتجاع داخلی و استعمار خارجی یکی از وطن دوسترین قهرمانان تاریخ خود را یکه و تنها گذاشت.
در مورد شخصیت دکتر مصدق و دوران نخست وزیری و تلاش هایش برای ملی کردن صنعت نفت مفصل تحقیق شده و مقالات و کتاب های بی شماری در دسترس هست. در باب اقدامات ایشان مسلما مثل هر شخصیت برجسته ای ممکن هست نقاط ضعفی هم وجود داشته باشد، ولی اینکه قهرمانی در آن اندازه، امروز غریبانه در وطن خود نه یادبودی و نه مکانی، جز یکی دو مورد کوچک، به احترامش هست، نشان از یک موضعگیری منفی و گاهی دشمنی نسبت به ایشان دارد.
حال سوالی که هست، چرا یک سه ضلعی متفاوت از دشمنان ایشان با هم در مخالفت با مصدق هم صدا هستند؟ سه ضلعی، سلطنت طلبان، عوامل بریتانیا و حاکمیت فعلی! که هر مورد را جدا بررسی می کنیم:
۱. مخالفت بریتانیا با مصدق بیشتر از باب کینه و نفرتی است که به دلیل تحقیر شدن توسط مصدق در آن ها برانگیخته شده است. بریتانیا که زمانی ابرقدرت دنیا محسوب می شد، بعد از ناتوانی ها از پی دو جنگ جهانی و از دست دادن آن جایگاه، در هنگامه ای که نیاز به ترمیم جایگاه خود داشت، با برند و نماد مصدق تحقیر شد. او الگویی شد در کشورهای تابع و جهان سومی که اعتماد به نفس ملت ها را برکشید و هیمنه و ابهت بریتانیا را خرد کرد. بریتانیا بیشتر از اینکه امتیاز نفتی و درآمد سرشار آن را از دست دهد، از آن گسست و سقوط جایگاه جهانی اش، هم از طریق لغو امتیاز و هم شکست از جایگاه حقوقی و دادگاه لاهه آسیب دید. در نتیجه آنگونه برای ضربه زدن به او تلاش کرد و تا امروز نیز از هیچ تلاشی برای بدنامی او و تحریف تاریخ فروگذار نکرده است.
۲. سلطنت طلب ها مخصوصا در سال های گذشته شاید بیشترین هجمه و تحریف تاریخ را علیه مصدق انجام داده اند. چون این روزها که مردم به دلیل ناکارآمدی ساختار، یاد گذشته کرده و دوران پهلوی را برجسته می کنند، مهمترین مانع را وجود مصدق و وطن دوستی او در این بزرگنمایی می بینند که نمی توانند تحریف و حذفش کنند. چون بیشترین ظلم در حق مصدق را شاه سابق انجام داد و البته تاوان آن را پس داد؛ که در یک مورد از دلایل انقلاب ۵۷، کینه مردم از مخالفت و دشمنی شاه با مصدق بود که در شعارهای مردم برجسته شد و دیگرش اشتباهی بود که شاه با حذف لیبرال ها و ملی گراهای مصدقی انجام داد و آن خلا با نیروهای مذهبی جایگزین شد و همان ها اتفاقا عامل اصلی انقلاب ۵۷ شدند. اما نکته ای که باید متذکر شد، همین مصدق غیر مستقیم باعث خدمات بزرگی به خاندان پهلوی شد؛ یکی مخالفت مصدق و تنی چند با اعلام جمهوری در ابتدای قدرت گیری رضاخان بود که در ادامه غیرمستقیم باعث رسیدن پهلوی ها به جایگاه پادشاهی شد. دوم همین نفت ملی شده و خلع ید از بریتانیا و در ادامه تجدید نظر و افزایش سهم ایران از کنسرسیوم نفتی باعث آن بریز و بپاش نفتی و برجسته شدن اقدامات محمدرضا شاه شد.
۳. جمهوری اسلامی از سه منظر از مصدق دوری می کند. یکی بحث لیبرال بودن ایشان بود که چون در جمهوری اسلامی ساختار و سیاست بر مدار دین و مذهب هست مشی او نماد مخربی محسوب می شود. دوم ملی گرایی او هست که باز به دلیل برجسته بودن ساحت مذهبی و الویت مذهب در بحث امت، الگوی ملی مصدق با اهداف امت گرایی نظام منافات دارد. و سوم بحث محبوبیت و بزرگی مصدق هست که مسلما در این سیستم که قهرمان سازی و نماد سازی های دیگر متناسب با اهداف ایدئولوژیک مطرح هست او مانع بزرگی برای دیگرانی بوده که زیر سایه دکتر مصدق بزرگ نمود نمی یابند.