✍️ محمدمهدی مجاهدی
سخنان اخیر دکتر خرازی حاوی نکتهی است که اگر درست نقل شده باشد واقعا باید خیلی هم از چینیها و هم از کل این داستان توافق همکاری ۲۵ساله با چین و هم از مسیری که نظام در سیاست بینالملل در پیش گرفته است، بهشدت نگران بود.
متأسفانه روایت کلابهاوسی دکتر ظریف از چگونگی ورود علی لاریجانی به این پرونده خیلی زود تکذیب شد، هم از سوی میرسلیم و هم از سوی منصور حقیقتپور.
این خیلی شرمآور است که دولت چین اصل state continuity یا اصل «تداوم دولت» و استمرار تعهدات را که از اصول ثابت حقوق بینالملل است، درمورد جاا صادق نمیداند و تغییر کابینه و رئیسجمهور و بهتبع آن، تغییر گرایشهای سیاسی نخبگان انتخابی در ایران را مخل این اصل میداند و شرط میگذارد که «نمایندهی نظام» باید پای سند را امضا کند.
جواب درست و اصولی و محترمانهی نظام در قبال چنین مطالبهی نامشروع و وقیحانهای این بود که رئیس قوهی مجریه و وزیر امور خارجی ما نمایندهی نظام سیاسی اند. گرچه پاسخ چنین مطالبهی زشتی ضرورتا نمیبایست محترمانه باشد.
مدلول و فحوای این شرط توهینآمیز چیزی جز نقض صریح حاکمیت و یکپارچگی حاکمیت و نفی اصل تداوم دولت و استمرار تعهدات دولت نیست، آن هم به بهانهی تغییر نمایندگان انتخابی ملت ایران.
از این شرمآورتر، پذیرش این توهین از سوی جاا است.
وحشتناکتر و غیرقابلقبولتر از این همه این است که مقامات رسمی مثل دکتر خرازی و آقای میرسلیم این توهین را با افتخار به عنوان توجیه نقش خاص علی لاریجانی در این داستان طرح میکنند و فکر میکنند که دارند حرف معقولی میزنند.
گاهی یک حکومت با ملاحظات داخلی و محاسبات حکمرانی، فردی را به عنوان نمایندهی ویژهی خود در امری مشخص معرفی میکند. ولی متأسفانه جایگاه علی لاریجانی تابع شرطگذاری چینیها بوده، نه ملاحظات و محاسبات داخلی. این معنای مستقیم سخن دکتر خرازی و تأکید مجدد آن از سوی آقایان میرسلیم و حقیقتپور و تکذیب توضیحات کلابهاوسی دکتر ظریف است.
فارغ از کم و کیف و محتوای سند همکاری ۲۵ساله با چین، آنچه روشن شدنش الآن برای رفع نگرانی شدید ملت درباب تداوم حاکمیت ایران، اولویت و فوریت حیاتی دارد، این است که به چه مجوزی مسؤولان نظام درخواست وقیحانهی چینیان را پذیرفتهاند. این درخواست به منزلهی نقض حاکمیت ملی و نفی تداوم دولت ایران است و پذیرش آن به معنای صحه نهادن بر این که چینیان حق دارند حاکمیت ملی ایران را نقض و تداوم دولت ایران را نفی کنند.
در مقایسه با اهمیت خطیر این موضوع، فعلا اصلا مهم نیست در اجابت این درخواست وقیحانه، با پیشنهاد چه کسی علی لاریجانی یا هر کس دیگر را به تمشیت این کار میگماردند. فعلا حتی مفاد تفاهمنامه هم مهم نیست.
با این حال، چرا نباید به مفاد و محتوای این تفاهمنامه بدبین و بدگمان بود، اگر با نقض واضح حاکمیت و نفی تداوم دولت ایران شروع و از طرف نظام پذیرفته شده باشد؟