✍️حسين ارغوانى
در شرایطی که نظام به هیچ حزب اصلاح طلب واقعی اجازه فعالیت رسمی و گسترده نمی دهد مگر احزاب اصلاح طلب نمایی چون ندای ایرانیان. در چنین شرایطی من با پیشنهاد ۱۲۴ فعال سیاسی در خصوص انتقاد به ترکیب نهاد اجماع ساز اصلاح طلبان کاملا مخالفم و نامه انها بخصوص بند ۳ ان مبنی بر ملاک قرار دادن تعداد اعضای احزاب را حاکی از عضویت بیشتر این افراد در حزب ندای ایرانیان می دانم. چون این حزب به ظاهر اصلاح طلب دارای بیشترین تعداد اعضا است . من خودم هم عضو این حزب هستم. اما با ان همدل نیستم. تعداد اعضای این حزب دلیل بر پایگاه اجتماعی ان نیست بلکه دلیل بر نزدیکی ان به بیت و اطلاعات سپاه و برخورداری از رانت است.
در ضمنی که من با پیشنهاد این افراد مخالفم اما در عین حال به ترکیب نهاد اجماع ساز هم انتقاد دارم. به نظر من بهترین ملاک عضویت در نهاد اجماع ساز برخورداری اشخاص حقیقی و نه حقوقی از پایگاه و سرمایه اجتماعی شخصی است. و یکی از ملاکهای ان گرفتن رای اعتماد از مردم در انتخاباتهای پیشین و اثبات صداقت شجاعت و حسن نیت این افراد به ملت است .
من به اقای صادق خرازی بعنوان یک اصلاح طلب باور ندارم اما کسانی مثل اقای معین را که در انتخابات سال ۸۴ مورد اعتماد و اجماع اصلاح طلبان و مردم و نظام قرار گرفته را بعنوان یک شخص حقیقی دارای سرمایه اجتماعی و دارای قابلیت اجماع سازی باور دارم. همچنین افرادی مثل اقای محمدرضا خاتمی و علیرضا رجایی و فائزه هاشمی و خانم سلحشور و محمود صادقی و علی مطهری و دیگران بعنوان نمایندگان اصلاح طلب مجلس در دوره های مختلف و فعالان سیاسی و اجتماعی هزینه داده برای اصلاحات مثل نرگس محمدی و تاجزاده و قدیانی و سعید مدنی.
بهترین اجماع ساز به نظر من خود اقای خاتمی است . بهتر است ایشان اگر دغدغه مردم و ایران و اصلاحات را دارد مثل اقای هاشمی شجاعانه به میدان بیاید و خود را در معرض انتخاب مردم و نظام قرار دهد. و از سرمایه اجتماعی خود به نفع ملت و برای اجماع سازی در میان اصلاح طلبان استفاده کند. و اگر از هزینه کردن سرمایه اجتماعی خود واهمه دارد بهتر است کلا خود را از سیاست کنار بکشد و مسئولیت اجماع سازی در میان اصلاح طلبان را به محصورین تازه از بند رسته واگذار کند.