✍️ دکتر محمد رضا افخمی (روانپزشک)
سعی میکنم هر روز همراه مدیر بیمارستان سینا سری به بخش های بستری بیماران کرونا بزنم. هم برای اینکه اگر بیماری نیاز به ویزیت روانپزشکی دارد، او را ببینم و هم اینکه اگر از کادر پرستاری، کسی نیاز به کمک روانپزشکی یا روانشناسی دارد او را شناسایی کنم و اقدامی که از دستم بر میآید برایش انجام دهم.
قبلا گفتهام که با این بچهها احساس نزدیکی خاصی دارم و حفظ سلامت جسمی و روانیشان برایم بسیار مهم است. امروز که به آنها سر زدم برخلاف روزهای قبل که بدون گله و شکایت مشغول کار بودند و پرسش تکراری مرا در مورد وجود مشکلات، قاطعانه با کلمه “نه” پاسخ میگفتند، این بار دورم جمع شدند و حسابی گله کردند و جالب است که تقریبا در همه بخشها این وضعیت تکرار شد.
بنظر میرسد علایم فرسودگی (burnout) در آنها در حال ظهور است و علت آن علاوه بر سختی و طاقت فرسا بودن کار، احساس کم توجهی و کملطفی است که جسم و جانشان را میآزارد و خستگی را بر تنشان باقی میگذارد.
با خود عهد کردم از امروز تک تک موضوعاتی را که با من در میان می گذارند، بنویسم و در منظر عام قرار دهم شاید که موثر افتد و گرهی از مشکلاتشان بگشاید زیرا احساس می کنم هدفشان فقط درد دل کردن نیست و از من انتظار دارند صدایشان باشم و برای حل مسائل قدمی بردارم. به آنها گفته ام که در حال حاضر جز قلم ناتوانم، ابزار دیگری ندارم اما سعی می کنم از آن بیشترین سود را ببرم شاید که فرجی شود.
تصمیم دارم هر روز یکی از مشکلاتشان را طرح کنم و شرح و بسط دهم:
پرسنل بخش ایزوله ۱ و ۲ که ۲۴ تخت دارد، همه در ایستگاه پرستاری در وسط سالنی که دور تا دورش را تختهای بیماران احاطه کرده اند کار می کنند به عبارتی در دل کرونا و در میان ۲۴ بیمار کرونایی و بدون هیچ حفاظ و فاصله ای وظایفشان را انجام می دهند. امروز هم اعلام شد که ویروس کرونا در محیطهای سربسته تا ۸ ساعت می تواند زنده باشد و به عبارتی بدون ارتباط مستقیم با بیمار و از طریق هوای آلوده منتقل شود.
انتظار به حق کارکنان بخش استفاده از ماسک با کیفیت و موثر در برابر انتقال ویروس از هواست نه ماسکهای معمولی و کاغذی که در چنین محیط آلوده ای هیچ بازدهی ندارند.
آنان به حق اشاره میکردند حتی در تصاویر تلویزیونی پخش شده از بیمارستانهای تهران و سایر شهرها همه پرسنل ماسک N 95 یا بهتر از آن دارند و حتی مسئولانی که در بیمارستان حاضر می شوند و البته از بخش اورژانس هم اینسو تر نمی آیند ، ماسکهای آنچنانی دارند اما در چنین بخشی با شرحی که از آن رفت فقط ماسکهای معمولی کاغذی باید محافظ آنها در برابر ویروس هیولاگون کرونا باشد. تلاشهای خستگی ناپذیر مدیریت پرتلاش بیمارستان هم نتوانسته مشکل را حل کند.
این نهایت بی انصافی و ناجوانمردی است که سربازان خط مقدم نبرد را بدون سلاح و تجهیزات کافی به جنگ دشمن غدار فرستاد و انتظار پیروزی داشت.
شاید هم اسلحه و سپر ما در این جنگ، جان پزشکان و پرستارانمان است و ما بیخبریم. اگر به فکر آنها نیستیم به فکر خودمان باشیم چون با فرو ریختن این دیوار گوشتی انسانی دیگر سنگر و سپری نیست تا مانع از ریختن خون رنگینتر! ما شود.