پایگاه خبری / تحلیلی نگام – ✍️ محسن قناویزچی
یکی از شعارهای اساسی و مهم انقلاب ۵۷ شعار نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی بود که بر تابلوی وزارت امور خارجه نیز نقش بست . مردمی که با مشت های گره کرده خشم آلود فضای سال ۵۷ را آکنده از فریاد نه شرقی نه غربی کردند به یک میزان از سیطره غرب و شرق بر کشور در یکصد سال اخیر نفرت داشتند و خواهان مدلی از زمامداری بودند که نمادی از استقلال سیاسی کشور باشد .
دولتهایی که پس از انقلاب مدیریت و دیپلماسی کشور را عهده دار شدند از جمله دولت های مهندس بازرگان ، ابوالحسن بنی صدر، بخش عمده دولت میر حسین موسوی ، هاشمی رفسنجانی ، محمد خاتمی و حسن روحانی دارای گرایش های شرق ستیزی و مدارا با غرب بودند .
دیدگاه آشکار بنیانگذار جمهوری اسلامی که کاملترین تفسیر را از شعار نه شرقی نه غربی داشت همواره بر شرق و غرب می تاخت و هر دو را عامل عقب ماندگی ایران می دانست . با توجه به اینکه تمامی سازمان های بین المللی در غرب استقرار دارند و دولتها گریزی از ارتباط با غرب ندارند مواجهه ، مذاکره و تقابل با غرب چندین برابر شرق است .
در این میان نقش تخریب گر اقتصادی شرق هم تراز با محاصره اقتصادی غرب آسیب های کمر شکنی بر اقتصاد ایران وارد کرده است .
با بررسی زوایای مختلف میتوان بوضوح دریافت که نه شرقی نه غربی در طول ۴ دهه در حد شعار باقی ماند و عملا کشور بی تاثیر از سیاستهای بلوک شرق و ایمن از سیاست های غرب نبوده و نیست .
اینک در چهارمین دهه انقلاب پرده برافتاد و شرق از اثر گذاری عمیق بر دیپلماسی کشور رونمایی کرد . خطری که به مراتب از گرایش به غرب بزرگتر و زخم آن کاری تر خواهد بود .
همزمان غرب با تشدید فشارهای مضاعف خود و تهدید به تحریم بیشتر و بیشتر تا ضربه به اقتصاد روزمره خانواده ایرانی به پیش رفته و عملا آرمان نه شرقی نه غربی ملت ایران را به رویایی دست نیافتنی بدل ساخته است .